بزرگنمايي:
چه خبر -
راهکارهاي غلبه بر فشار عصبي و استرس
شايد اين سوال در ذهنتان ايجاد شود که «آيا اين روش ها در دنياي واقعي نيز کاربرد دارند؟ يا از راهکارهاي آن ها مي توان در زندگي حقيقي بهره گرفت و موفق شد؟»
بايد گفت در برخي موارد چنين نيست و خيلي از نکاتي که براي حفظ آرامش در مواقع عصبانيت مطرح مي شوند را انسان نمي تواند اجرايي کرده و در نتيجه، همانند قبل به رفتارهاي غيرمنطقي خود در مواقع فشار ادامه خواهد داد.
با اين وجود، احتمالا شما هم قبول داريد که هميشه راهي براي پيروزي هست و بايد آن را جست و جو کرده و پيدا نمود. مجله تايم اين سختي را بر ما هموار کرده و براي يافتن بهترين پاسخ به سراغ قشر خاصي از جامعه رفته که بدون شک، تمامي حرف هايشان درست است و حتي يک درصد هم نمي توان به کاربردي بودن راهکارهايشان شک کرد!
چرا؟ زيرا اين افراد در عرصه اي مشغول به فعاليت هستند که اگر در اوج فشار عصبي و رواني، قادر به کنترل اعصاب خود نباشند، جان خود و ديگران را به خطر خواهند انداخت.
آن ها کسي نيستند جز خنثي کننده هاي بمب؛ اما نه خنثي کننده هاي معمولي، بلکه کساني که در زمينه غيرفعال کردن بمب هاي هسته اي، اژدرها و سلاح هاي زيستي و شيميايي تخصص دارند.
در ادامه از زبان اين افراد خواهيم شنيد که چگونه مي توان در شرايط پر استرس و مملو از فشار رواني، خونسرد باقي مانده، تمرکز خود را حفظ کرده و در نهايت تصميمات منطقي گرفت.
از دام «لانه خرگوش» دوري کرده و به ارزيابي خطرات و تهديدات بپردازيد
کارها به درستي پيش نمي روند. شما نگران هستيد و مغزتان شروع به مسابقه مي کند. مدام اين سوالات در ذهنتان شکل مي گيرد که «اگر فلان اتفاق روي دهد، چه مي شود؟» «اگر؟» «اگر؟»، «اگر؟»
يکي از نيروهاي متخصص خنثي بمب در ارتش دريايي ايالت متحده آمريکا (Navy EOD) اين شرايط را «لانه خرگوش» مي نامد. وي اعتقاد دارد اگر درون اين چاله گرفتار شويد، همه اتفاق ها به سرعت چشم بر هم زدني بدتر خواهند شد و شما با مشکل مواجه مي شويد.
مثلا اگر خنثي کننده ها، هنگام مواجهه با يک بمب از خود بپرسند که چرا مدارها اينگونه است، چه مي شد اگر آن طور بسته مي شد، يا نمونه هاي مشابه اين، هرگز قادر نخواهند بود تا بمب را غيرفعال کنند. به همين خاطر، بايد از چاله خرگوش دوري کرده و بيشتر به دنبال بررسي منبع تهديد باشيد.
به اين مفهوم که، به جاي ده ها سوال بي موردي که فقط عجز شما را نشان مي دهد، از خود بپرسيد: «اين مشکل از چه نوعي است؟»
به موقعيت هاي مشابه فکر کنيد. به اين فکر کنيد که در گذشته چگونه از عهده حل اين مساله بر آمده ايد. اگر در گذشته با چنين موردي مواجه نشده ايد، شايد نمونه هاي مشابه به آن را تجربه کرده باشيد. به راهکارهاي مثبت آن ها فکر کنيد. يا حتي مي توانيد به رفتارهاي درستي که ديگران در چنين شرايطي داشته اند، فکر کرده و آن ها را انجام دهيد.
تمرين توانمند سازي
«تمرين توانمند سازي» کاري است که خنثي کننده هاي بمب براي کاهش اضطراب و حفظ خونسردي خود انجام مي دهند.
آن ها حس ششم خود را تقويت مي کنند. برخي از متخصصان، دست کم 300 تا 400 دستگاه و ديوايس مختلف را مورد بررسي قرار داده و عملکرد آن ها را پيگيري مي کنند. به دنبال اين تمرينات گسترده، حتي مي توانند بدون باز کردن يک وسيله به شما بگويند که از چه اجزايي تشکيل شده و مثلا فقط يک صفحه فشار با سوئيچ هاي A و S است.
به اين ترتيب، اين متخصصان با توجه به تجربيات گذشته خود مي توانند در کسري از ثانيه، راهکار مناسب براي خنثي کردن بمب را پيدا کنند.
بهره گيري از تجربيات گذشته يا تجربيات ديگران اين امکان را به فرد مي دهد تا فورا ذهنيت خود را در رابطه با مشکل پيش آمده جمع بندي کرده و بهترين سناريو براي حل آن را پيدا کند. اين راهکار فقط با تکيه بر آگاهي از راه حل هايي که قبلا اتخاذ شده کاربرد خواهد داشت.
بدين واسطه، حتي هنگام ترس و خطر نيز مي توان به راه خود ادامه داده و در نهايت به مقصود اصلي دست يافت.
خب، در اين مرحله، تله لانه خرگوش را پشت سر گذاشته و به درستي خطر رابرآورد کرده ايد، حالا چه امري موجب مي شود تا آرام و متمرکز باقي بمانيد و بتوانيد تصميمات منطقي و صحيح اتخاذ کنيد؟
روي نکات مثبت تاکيد و تمرکز کرده و به مسايلي فکر کنيد که توان کنترل آن ها را داريد
يکي از ماموران ارشد خنثي بمب در اين رابطه گفته که يک بار، هنگام غير فعال کردن يک مين در زير آب، متوجه مي شود که در تله اي گرفته شده و توان حرکت دادن دست و پاهاي خود را ندارد. در چنين شرايطي چه فکر مثبتي مي توانسته داشته باشد؟
وي بيان داشته: «من همچنان قادر به نفس کشيدن بودم. همين خوب بود. حالا چه چيز ديگري دارم که بتواند به نفعم کار کند؟»
اين طرز فکر دقيقا چيزي است که هميشه و دايم شنيده و مي شنويم: «ديدن نيمه پر ليوان». اينکه به جاي تمرکز روي مشکلات و کمبودها، به دنبال اين باشيم که اين موقعيت چه نکات مثبتي دارد.
به دنبال تحقيقات گسترده اي که روي سربازهاي جنگ ويتنام، به خصوص نيروهاي ويژه و آن هايي که صدمات جسماني و رواني زيادي را متحمل شده بودند، صورت گرفت، مشخص شد تنها چيزي که توانسته آن ها را زنده نگاه دارد: مثبت انديشي و اميد بوده است.
افسران متخصص ياد شده همچنين افزوده: «با نگاه به نکات مثبت و خوش بين بودن توانسته خونسردي خود را حفظ کرده، قدرت تمرکز خود را بالا برده و راهکار مناسب براي بيرون آمدن از تله را پيدا کند.»
اگر هنگام گرفتاري فقط توانايي تکان دادن انگشتان دست خود را داريد، حتما اين کار را انجام دهيد زيرا همين تلاش هاي کوچک هم مي تواند به نتيجه مثبت بزرگي ختم گردد. بهتر است به جاي تمرکز کردن روي فکرهاي منفي و سختي و ناتواني، اميد خود را حفظ کرده و راهکار مناسب را پيدا کنيد.
اگر در کاري که انجام مي دهيد تخصص داشته باشيد، بدون شک در دفع افکار منفي موفق تر خواهيد بود.
در مواقعي که يک کار کاملا فوري و فورس ماژور به نظر مي رسد بايد به اين فکر کنيد، اين اضطرار تنها در زماني پديدار خواهد گشت که شما قادر به يافتن راهکار نباشيد.
دوباره به داستان افسري باز گرديم که در تله اي در زير آب گرفتار شده بود: او توان حرکت دست و پاهاي خود را نداشته و در کنار يک بمب انفجاري فعال قرار داشت. جالب است بدانيد که براي مامور ياد شده اين شرايط به ظاهر ترسناک، حتي يک اضطرار هم محسوب نمي شده چه برسد به موقعيت خطرناک!
چرا؟ زيرا او اعتقاد داشته که فقط اگر راهي براي فرار پيدا نکند، اين شرايط بغرنج و غيرمنتظره خواهد بود. به نظرتان اين ادعا مضحک است؟
تصور کنيد در يک بزرگراه با سرعت 120 کيلومتر در ساعت در حال رانندگي هستيد، ناگهان در مقابلتان يک ديوار بتني مي بينيد، خيلي ترسناک است نه؟ اما اگر آن ديوار بتني، يک پيچ معمولي جاده باشد و شما هم بتوانيد فرمان را به سمت چپ چرخانده و از آن عبور کنيد، ديگر نخواهيد ترسيد. شما کار درست را بدون فکر انجام مي دهيد هرگز هم به نظرتان نمي رسد که جانتان در خطر است.
زندگي همين گونه است؛ اگر شما بدانيد که توان کنترل شرايط ناگوار را داريد، کمتر از آن مي ترسيد و خوش بين خواهيد بود.
راز حفظ آرامش و متمرکز باقي ماندن اين است که بدانيد قدم بعدي چيست!
همه انسان ها از ناشناخته ها مي ترسند، از مسايلي که هيچ گونه آگاهي نسبت به آن ندارند. براي اينکه در چنين مواقعي، مغز شروع به گمانه زني مي کند. سپس نگران مي شود و دست آخر هم شما درون چاله خرگوش گرفتار مي نمايد.
راز حفظ آرامش و متمرکز بودن بسيار ساده است: بدانيد که قدم بعدي چيست. با توسعه سطح آگاهي هاي خود مي توانيد فاصله ميان شکل گيري يک تفکر، گمانه زني و ترس را از بين برده و از بروز هر گونه افکار منفي پيشگيري کنيد.
متخصصان خنثي بمب در اين رابطه گفته اند: «وقتي شما وسيله اي براي متمرکز شدن داشته باشيد، مهم نيست چه اتفاقي روي خواهد داد، ذهنتان درگير آن خواهد شد. مثلا اگر بمبي زير دست شماست، فقط کافي است به غيرفعال کردن آن بپردازيد. در اين حالت، ميزان خطرناک بودن شرايط موجود هيچ اهميتي برايتان نخواهد داشت. اما دانش اين کار را نداشته باشيد، بدون شک دچار ترس زيادي خواهد شد.
بنابراين، با داشتن آگاهي و دانستن اينکه قدم بعدي چه خواهد بود مي توانيد تمرکز خود را به طور کامل روي موضوع موردنظر بگذاريد. به زبان ساده تر، پيش از انجام هر کاري آينده نگري داشته باشيد و پيشامدهاي احتمالي را حدس زده و براي آن ها راهکار پيدا کنيد.
شايد قدم بعدي، يک گام بسيار کوچک و محدود باشد، شايد تقاضاي کمک از ديگران باشد يا هر چيز ديگري. هميشه اين را به ياد داشته باشيد که يک نفر نمي تواند همه امور را به درستي به انجام برساند. پس اگر لازم است، از ديگران کمک بگيريد. اين هم خود نوعي راهکار براي حل مساله به شمار مي رود.
يک مثلي هست که مي گويد به جاي فکر کردن به نتيجه، بر روند کار تمرکز کنيد. اين دقيقا مصداق اين ادعا است که شما هميشه بايد توجه اصلي خود را روي گام هاي آتي قرار دهيد و اين پروسه را تا هميشه ادامه دهيد.
احتمالا اين سوال برايتان پيش مي آيد که خب، اگر ندانم گام بعدي من چيست، آن وقت تکليف چيست؟ چگونه آرام و خونسرد بمانم؟
براي خيلي از ما پيش آمده که در شرايط خاص گرفتار شده ايم و نمي دانستيم که دقيقا بايد چه بکنيم و چگونه خود را از آن وضعيت خلاص نماييم. در چنين مواقعي بسياري از متخصصان اعصاب و روان و همچنين راهبان بودايي پيشنهاد مي کنند که به اين جمله فکر کنيد:
«آيا اين افکار به من کمکي مي کنند؟» سپس تصميم گيري کنيد.
هميشه وقتي افکار منفي و نااميدکننده به سراغتان مي آيند، افکاري که موجب ايجاد اضطراب و نگراني مي شوند، به اين فکر کنيد که آيا اين فکرها، اين جملات، اين اعتراض ها، اين قضاوت ها و … در راستاي حل مشکل به من کمکي هم مي کنند؟ يا فقط موجب افزايش ناراحتي مي شوند؟
به جاي پر کردن ذهن خود از افکار منفي به راهکار فکر کنيد و روي روش هايي تمرکز نماييد که مي توانند شما را از شرايط بغرنجي که در آن گرفتار شده ايد، نجات دهند.
در اين راستا لازم است اشاره کنيم که، تحقيقات عصب شناسي در سال هاي گذشته ثابت کرده اند که تصميم گيري موجب کاهش استرس و تشويش مي شود و همزمان به حل بهتر مساله نيز کمک مي نمايد.
براي گرفتن هر نوع تصميمي، شما بايد ابتدا قصد کرده و سپس هدف تعيين نماييد. انجام اين مراحل بخشي از مغز را درگير مي کنند که نگراني و اضطراب را کاهش مي دهد. به اين مفهوم که با اتخاذ هر گونه تصميمي، شما در واقع راهکاري براي مشکل خود يافته ايد و در نتيجه خونسردتر بوده و موجب آرامش سيستم ليمبيک مغز مي شويد.
جمع بندي
در زير به طور خلاصه به بيان راهکارهايي پرداخته ايم که لازم است براي حفظ آرامش و تمرکز در مواقع اضطرار و ترس دست به دامن آن ها بشويد:
از تله «لانه خرگوش» دوري کرده و تهديدات را ارزيابي کنيد: تفکراتي که با عبارت هاي «چه مي شد اگر …» و «اي کاش …» شروع مي شوند را از ذهن خود بيرون بريزيد. در عوض، به تجربه هاي گذشته خود يا ديگران متوصل شده و بهترين راهکارهاي را در ذهن دوره نموده و در اخر، اجرا کنيد.
خوش بين باشيد و نيمه پر ليوان را ببينيد: هميشه سعي کنيد به جاي تمرکز روي کمبودها و خطرات، به نکاتي توجه کنيد که ياري رسان بوده و مي توانند در راستاي بهبود اوضاع مورد استفاده قرار بگريند. به اين فکر کنيد که افکار منفي، بدبيني و منفي گرايي فقط موجب افزايش نگراني و اضطرب شما مي شوند و هيچ کاربردي ندارند.
قدم بعدي خود را مشخص کنيد: يکي از بهترين روش ها براي حفظ آرامش اين است که بدانيد در گام بعدي بايد چه کاري را انجام دهيد.
منبع: rooziato.com