بزرگنمايي:
چه خبر - اختلالات عشقي را جدي بگيريد
توهم عاشقي، عشق وسواسي و اختلال OCD و اختلال دلبستگي، چهار اختلال رواني در رابطه است که با عشق آتشين و دوست داشتن خالصانه در شروع و مراحل اوليه يک رابطه اشتباه گرفته ميشوند. اين اختلالها معمولا به شيوه عاشقي رومئو ژوليتي تبليغ و درخواست ميشوند، اما واقعيت اين است که عشق رومئو و ژوليت و هر رابطهاي با تمايلات و احساسات اينچنيني، نشانه يک رابطه بيمار است. هرچند که اغلب ما اين نوع علاقه شديد را باور کردهايم و رويايش را پرورش دادهايم، اما همه آن چيزي که در اين روابط جريان دارد، توهم و اختلال رواني است.
توهم عاشقي ( اروتومانيا)
دوست داشته شدن عالي است. هيچ کس از اينکه مورد پذيرش، تائيد و علاقه يک نفر قرار بگيرد بدش نميآيد. اما واقعيت اين است که بسياري از ما نميتوانيم هر روز و هر لحظه انتظار چنين چيزي را داشته باشيم. طرف ديگر رابطه حق دارد که گاهي اصلا حوصله نداشته باشد و ابراز علاقه نشان ندهد. اصلا ممکن است هيچ رابطه يا موقعيت عاشقانهاي وجود نداشته باشد. اما کسي که توهم عاشقي دارد تصور ميکند که يک نفر او را هر لحظه و عميقا دوست دارد. کسي که توهم عاشقي دارد، دائما احساس ميکند ديگري در حال تله پاتي، فرستادن يک پيام رمزآلود و خاص و رفتارهاي عاشقانه است. او دائما در حال تفسير رفتارهاست و تلاش ميکند از هر چيزي برداشتي عاشقانه داشته باشد.
در مواردي فرد ممکن است اصلا در رابطه با کسي نباشد، اما هر رفتار و عملکرد خاصي از کسي که شخصا دوستش دارد را به نفع عشق و علاقه به خودش تفسير ميکند. توهم عاشقي، طيف وسيعي از رفتارهاي متوهمانه است.
يکي از اين موارد احساس عشق و عاشقي با کسي است که در طبقه اجتماعي و فکري او نيست، برخي از افراد علاقه شديدي به يک ستاره سينما يا فوتبال پيدا ميکنند و سعي ميکنند از طريق تله پاتي رابطه ايجاد کنند و يا هر پيامي که در رسانهها ميخوانند را براي خودشان تفسير ميکنند.
در توهم عاشقي فرد فکر ميکند يک نفر به شدت به او علاقمند است و ميخواهد اين پيام را به او برساند.
اگر شما با فردي در رابطه هستيد که دچار چنين توهمي است، حتما از روحيه و عادت او با خبر هستيد. او دائما احساسات شما را کنترل ميکند و از آنها به نفع خودش بهره ميبرد و اصلا باور نميکند که رفتار شما ميتواند معني ديگري نيز داشته باشد. همه تلاش او اين است که ارتباط شما را با دنياي اطرافتان قطع کند.
علاوه بر اين او چنين انتظار مشابهي از شما دارد. او توقع دارد شما هم دقيقا همه چيز را معنيدار ببينيد و به همين ترتيب عمل کنيد. توهم عاشقي يک توهم موقتي نيست. علاقه خاص و شديد اين افراد به يک شخصيت معروف، ميتواند ساليان دراز ادامه پيدا کند. اين افراد حاضر به پذيرش مشکل در خود نيستند، بسيار کنترلگر و پرخاشگرند و فرد مقابل را در معرض خطر قرار ميدهند.
عشق وسواسي
علاقه شديد عاطفي و تمايل براي با هم بودن و ابراز علاقه در ابتداي هر رابطهاي طبيعي است اما اين چيزي نيست که بخواهد در يک رابطه طولاني دوام پيدا کند.
شور عشق به مرور زمان کمتر ميشود و با احساسات و تجربههاي روزمره در ميآميزد. در رابطه طبيعي، شما متعهد هستيد و به نيازهاي يکديگر توجه ميکنيد؛ يکي از خواستههاي مهم و اساسي هر آدمي احترام به حريم خصوصي است.
اما متأسفانه کسي که اختلال وسواس در عاشقي دارد، دائما در شور و حال اوليه است. او رابطه را مجموعهاي از احساس دوست داشتن، مشکلات روزمره، خستگي، اختلاف نظر و بيحوصلگي نميداند و برداشت او از هر نوع کم توجهي بخاطر خستگي و فشار روزانه يا بيحوصلگي فقط نفرت و بيعلاقگي است. چنين افرادي به خود و شريک زندگيشان آسيب ميزنند، تهديد به خودکشي ميکنند و واقعيت زندگي را همانگونه که هست نميپذيرند.
آنها شکاک هستند و تمايل زيادي به کنترل قرباني خود دارند. تمرکز اصلي آنها بر احساس عاشقي است و براي هيچ چيز ديگري ارزش قائل نيستند. اگرچه اين اختلال هنوز به عنوان يکي از اختلالات رواني دسته بندي و معرفي نشده است، اما برخي از روانشناسان معتقدند بخاطر ماهيت ويرانگر اين احساسات، اين رفتارها ناشي از اختلال رواني است.
اختلال دلبستگي
معمولا افرادي از اين اختلال رنج ميبرند که در کودکي ارتباط عاطفي سالمي با مراقبان خود نداشتهاند. در شکل سالم دلبستگي، نيازهاي کودک توسط اولين مراقبانش برآورده ميشود، تغذيه، مراقبت از سلامت جسمي کودک، تماس جسمي، برقراري ارتباط چشمي، به آغوش کشيدن و لبخند زدن نيازهاي اوليه، کودک تازه متولد شده است که بايد توسط والدين برآورده شود.
اگر کودکي مورد بيتوجهي و آزار قرار بگيرد يا به هر دليلي در سالهاي اول پس از تولد از والدين جدا شود و مراقبانش دائما تغيير کند، احساس امنيت نخواهد کرد و همه تجربههاي خوب دلبستگي را از دست خواهد داد. در اين شرايط احتمال اينکه او در بزرگسالي دچار اختلال دلبستگي شود، بسيار زياد است. در رابطه عاشقانه و عاطفي اين افراد به دو شيوه عمل ميکنند.
آنها يا از هر رابطه نزديکي اجتناب ميکنند و يا در خواست زيادي براي يک ارتباط عاطفي شديد دارند. گروه اول ترس شديدي از صميميت دارند و احساس بياعتمادي و خشم و ناراحتي ميکنند. گروه دوم نيز اغلب درگير احساس حسادت، شکاکيت و مالکيت هستند و با مراقبت و توجه شديد به شريک خود آزار ميرسانند.
اختلال ارتباط OCD
اين اختلال ناشي از يک ترس شديد و عميق است که فرد قادر به خنثي کردن آن به شيوههاي معمول نيست. OCD ميتواند اختلال ترس و وسواس از ميکروب، بلندي، کثيفي يا تميزي يا هر چيز ديگري باشد. اين اختلال وسواس شديد همراه با ترس در رابطه نيز هست.
فرد دچار اضطراب دائما از خودش ميپرسد: آيا او دوستم دارد؟ آيا من در رابطه درستي هستم؟ آيا او مرا ترک ميکند؟ آيا به من خيانت ميکند؟ آيا او مريض است؟ کسي که دائما به دنبال تائيد علاقه شماست و هميشه اين پرسش را مطرح ميکند که «آيا دوستم داري يا نه؟» و اگر او هرگز علاقه شما را باور نميکند، نسبت به ادامه رابطه وحشت دارد و دوست داشتن را نميپذيرد به اختلال OCD دچار است.
به احتمال زياد اکنون برايتان تشخيص عشق واقعي و عشق بيمارگونه آسانتر شده است. کسي که شما را تحت فشار علاقه خود قرار ميدهد، سعي ميکند شما را به بهانه عشق کنترل کند، شک و ترسهايش را به حساب علاقه ميگذارد، از شما انتظار دارد هميشه در حال و هواي عاشقي باشيد، به حريم خصوصي تان احترام نميگذارد، خودش را صاحب و مالک شما ميداند و دائما به دنبال تائيد شماست يک عاشق واقعي نيست.
بدون شک در يک رابطه عاشقانه ناسالم، شما از تنها چيزي که اصلا لذت نميبريد، همان چيزهايي است که به اسم عشق به شما داده ميشود.
منبع: salamaneh.com