بزرگنمايي:
چه خبر - از اما استون تا اميلي بلانت: بازيگراني که با دلايل غيرمعمولي وارد عرصه بازيگري شدند
بسياري از افراد براي انتخاب يک حرفه خاص دلايل ويژهاي دارند و اين دلايل در اکثر موارد بسيار ساده و قابل درک هستند، دلايلي مانند پاي گذاشتن در جاي پاي پدران يا والدين، احساس يک ارتباط عاطفي با کار و يا الهام گرفتن از زن يا مردي که فرد او را اسوه خود قرار داده است.اين موضوع در مورد بازيگران نيز صدق ميکند. بازيگران تراز اولي مانند لارا درن و گوينث پالترو شايد به اين دليل که والدينشان بازيگر بودند پاي در اين عرصه گذاشته اند. همين موضوع را نيز ميتوان در مورد نيکلاس کيج، برادر زاده فرانسيس فورد کاپولاي معروف صادق دانست که البته ميگويند جيمز دين الهام بخش او براي ورود به دنياي بازيگري بوده است.
داستين هافمن از داستان غذا خوردن خود با لارنس اليويه ميگويد که از اين بازيگر افسانهاي پرسيده است: «چه چيزي باعث ميشود ما اين کار را بکنيم؟». در پاسخ، لارنس اليويه خم ميشود و عبارت «به من نگاه کن» را تکرار ميکند. اما برخي از بازيگران دلايل غيرمعمولي براي ورود به عرصه بازيگري دارند. برخي از بازيگري به عنوان راهي براي غلبه بر مشکلات روحي و عاطفي استفاده ميکنند و برخي ديگر به صورت تصادفي وارد اين عرصه شده اند.
خواکين فينيکس به صورت خانوادگي وارد عرصه بازيگري شد
شايد بسياري به تنهاي حرفه بازيگري را آغاز کنند، اما خواکين فينيکس همراه با کل خانواده اش وارد اين عرصه شد. فينيکس در مصاحبهاي چنين گفته است: «مادرم در شبکه ان بي سي کار ميکرد و سپس از طريق رييسش به يک ايجنت معرفي شدم. او تنها ايجنتي بود که همه پنج نفر ما را قبول ميکرد، زيرا والدينم نميخواستند که ما از هم جدا شويم». وقتي که فينيکس به اولين لحظات خود در مقابل دوربين فکر ميکند هيجان زده ميشود. او از اولين تجربه بازيگري خود چنين ميگويد: «هيجان آني. لذت بخشترين چيز. براي برخي از کودکان اين شادي زماني که اولين بار به توپ ضربه ميزنند يا گل ميزنند رخ ميدهد. براي من اين بود.
خواکين فينيکس
هشت ساله بودم و اولين صحنه در سريال را به وضوح به ياد دارم». از آنجا بود که خانواده فينيکس وارد عرصه تبليغات تلويزيوني، سريال و برنامههاي پس از مدرسه شد. اما در طول سالهاي بعد فينيکس نشان داد که از سلبريتي بودن فراري است و جوايز صنعت سينما را رد کرده و گاهي سالها دست از بازيگري کشيد، اما ميگويد که هيچگاه از علاقه اش به بازيگري کاسته نشده است.
لکنت زبان اميلي بلانت را وارد بازيگري کرد
با شنيدن مصاحبه هايش يا ترانهاي که در فيلمهاي «بازگشت ماري پاپينز» و «به درون جنگل» متوجه آن نخواهيد شد، اما اميلي بلانت در کودکي و نوجواني با مشکل لکنت زبان شديد دست و پنجه نرم ميکرد. بلانت خود در اين باره چنين گفته است: «لکنت ميتواند شبيه لباس مخصوص ديوانگان باشد. من با حرفهاي صدادار مشکل داشتم از اين رو به زبان آوردن اسم اميلي برايم مثل گير افتادن در قعر جهنم بود». اما بدترين جنبه داشتن لکنت براي بلانت و امثال او تمسخرها و اذيتهايي است که در اين مسير تحمل ميکنند. وي در مورد خود ميگويد: «من دختربچه باهوشي بودم و خيلي چيزها براي گفتن داشتم، اما نميتوانستم آن را به زبان بياورم. اين موضوع برايم کابوس شده بود.
اميلي بلانت
هيچ وقت فکر نميکردم که بتوانم بنشينم و با کسي صحبت کنم، مانند آن چيزي که الان بين من و شما رخ داده است». در ادامه، اما يکي از معلمان بلانت براي درمان لکنت او را تشويق ميکند که به کلاسهاي بازيگري برود و او اولين بازي خود را با صدايي متفاوت و بدون لکنت زبان انجام داد. سپس او زماني که در نقشش فرو ميرفت به کلي از دست لکنت خلاص ميشد هر چند امروزه نيز گاهي اين لکنت براي وي مشکل ساز ميشود.
مايکل شانون براي درک انسانها بازي ميکند
مايکل شانون با بازي در نقش شخصيتهاي آسيب ديده براي خود نامي دست و پا کرده است. او در نشان دادن آشوب و شکنجه دروني انسانها مهارت خاصي دارد و انتخابهاي متوالي اين شخصيتهاي رنج ديده بدون دليل نبوده است. وي در مصاحبهاي با نيويورک تايمز در اين باره چنين ميگويد: «من وارد بازيگري شدم، زيرا درمانده و ديوانه بودم و ميخواستم کس ديگري باشم، که بچرخم و در برابر ديگران فرياد بزنم بدون اين که به دردسر بيفتم».
مايکل شانون
اما موضوع بسيار عميقتر از اين است، زيرا براي شانون، بازي در نقش شخصيتهاي آشفته به او اجازه داده که ديدگاهي متفاوت در مورد معناي انسانيت کسب کند: «يکي از دلايل ورودم به بازيگري اين است که سعي داشتم شيوه کارکرد زندگي را درک کنم. برايم جذاب بود که سبک مقابله ديگر افراد، واقعي يا خيالي، را با مشکلات را دنبال و امتحان کنم، زيرا من با مشکلات خودم دست و پنجه نرم ميکردم».
بيشتر بدانيد : دومين بازيگر هاليوودي در فيلم کارگردان ايراني
خيانت نامزد ويل اسميت را به بازيگري کشاند
بسياري از کارشناسان نقش آسيبها و تروماهاي دوران کودکي را در شکل گيري شخصيت انسانها بسيار مهم ميدانند. زخمهايي که از سالهاي کودکي مان با خود داريم، با يا بدون اين که آگاهانه آنها را بشناسيم و درک کنيم، ممکن است سالها بعد ما را در مسيري خاص قرار دهند. ويل اسميت، اما از آسيب کودکي که او را به يک ستاره مشهور تبديل کرد آگاه است. او لحظهاي بزرگ در زندگي اش را باعث تغيير مسير زندگي خود ميداند که نه تنها او را وارد عرصه بازيگري کرد بلکه در تبديل شدنش به يکي از بزرگترين نامهاي عرصه سينما نيز نقش مهمي داشت.
ويل اسميت
وي در صحبت با بنيسيو دل تورو در اين باره چنين گفته است: «وقتي 15 ساله بودم نامزدم به من خيانت کرد. از آن لحظه، در يک پيچش روانشناختي غريب، ميخواستم مشهورترين سرگرم کننده روي زمين باشم، زيرا فکر ميکردم که در اين صورت نامزدتان نميتواند به شما خيانت کند». البته اين موضوع در برقرار کردن ارتباط با شخصيت هايش نيز تاثيرگذار بوده است: «من هميشه در شخصيت هايم به دنبال آن هستم. بر اساس برخي آسيبها آنها چه جهشهاي روانشناختي عجيبي ايجاد ميکنند؟».
بيشتر بدانيد : بيوگرافي محبوب ترين ستاره هاليوود+گزارش تصويري
کريستين بيل تنها به يک شغل نياز داشت
با فهرستي بلند از نامزديها و برنده شدن در جوايز اسکار و گلدن گلوب، به نظر ميرسد که کريستين بيل خوب ميداند که چطور نقش هايش را انتخاب کند. او خيلي زود به يکي از بااستعدادترين بازيگران سينماي جهان تبديل شد و بازي او نقش مهمي در موفقيت فيلم هايش دارد. بيل در نوامبر 2018 در مصاحبهاي چنين گفت: «اکنون من خيلي خوش شانس هستم، اما هميشه همينطور نبوده است. من بازيگري را به اين دليل آغاز کردم که خانواده ام به پول نياز داشتند. اين تنها راهي بود که ما ميتوانستيم مخارجمان را تامين کنيم. از اين رو گزينه ديگري نداشتيم».
کريستين بيل
امروزه بسياري تنها براي پول بازي ميکنند، اما بيل تنها 11 سال داشت که بازيگري را آغاز کرد. در حالي که بيل جوان اين بار مالي را روي دوش خود حس ميکرد، فشار مالي هم به شور او آسيب زد و هم آن را به جلو برد: «اينکه بتواني اين کار را بکني غرور خاصي دارد، اما يک زندان نيز هست، در چنين سن پاييني. اينکه که اکنون ميتوانم انتخاب کنم آن را مديون خودم و مخاطباني هستم که سعي ميکنند تا جايي که امکان دارد با جذابيت انتخاب کنند».
بيشتر بدانيد : نگاهي به زندگي و کارنامه هنري بهترين بازيگر مرد گلدن گلوب 2019
کيرا نايتلي از نوزادي بازيگر شد
اگر چه کيرا نايتلي بعدها از مسير ديگري وارد بازيگري شد، اما در واقع بخشي از ورود او به اين عرصه در نتيجه تلاشهاي او براي مبارزه با مشکل در خواندن و نوشتن در کودکي بوده است. به گفته خودش، او از همان ابتدا ميدانست که ميخواهد بازيگر شود. او در مصاحبهاي ادعا ميکند که در سن 3 سالگي درخواست ايجنت کرده است و در سن 6 سالگي توانسته ايجنت داشته باشد. اما در واقع او با قول به والدينش مبني بر اين که از طريق بازيگري با مشکل خود در خواندن و نوشتن مبارزه خواهد کرد موافقت آنها را با حضور خود در عرصه بازيگري کسب کرد.
کيرا نايتلي
نايتلي خود در اين باره چنين ميگويد: «خيلي خوش شانس بودم، زيرا بازيگري را از قبل داشتم. درست مثل هويجي که در برابرم آويزان شده باشد، زيرا براي انجام آن بايد آن ديالوگها را ميخواندم». همچنين او ميگويد که، اما تامپسون در بازيگري الهام بخش او بوده است، بازيگري که در فيلم «غرور و تعصب» با مادر او بازي کرده بود و مادرش نيز از، اما تامپسون به عنوان ابزاري براي انگيزش کيرا نايتلي استفاده کرد.
بيشتر بدانيد : افشاگري کايرا نايتلي در مورد بيماري اش در سن 22 سالگي
بيشتر بدانيد : حرفه بازيگري براي کايرا نايتلي هميشگي نيست!
افسردگي، اما استون را به بازيگري کشاند
در يک مصاحبه بسيار صادقانه با رولينگ استون، اما استون فاش کرد که در کودکي از افسردگي ناتوان کننده و حملات ترس رنج ميبرده است. او ميگويد: «افسردگي من دائمي بود. صدها بار از مادرم ميپرسيدم که قرار است در ادامه روز چه اتفاقاتي بيفتند. چه ساعتي مرا به مدرسه ميبرد؟ کجا ميرفت؟ سر ميز ناهار چه اتفاقاتي ميافتد. احساس تهوع ميکردم. در يک مرحله حتي ديگر نميتوانستم به خانه دوستانم بروم و به سختي ميتوانستم براي رفتن به مدرسه از خانه خارج شوم».
اما استون
در حالي که استون از روشهاي مختلفي مانند روان درماني و نويسندگي براي مبارزه با افسردگي خود استفاده کرد، اما دريافت که بازي کردن يکي از بهترين روشها براي مديريت افکار و احساسات ناتوان کننده اش است: «در يک تئاتر جوانان شروع به بازي کردم و وارد کمدي شدم. براي بديهه سرايي بايد حاضر باشد و اين دقيقاً در مقابل افسردگي قرار ميگيرد».
بيشتر بدانيد : اما واتسون از کودکي تا جواني به روايت تصوير!!
چادويک بوزمن، استادي که شاگرد شد
مدتها قبل از اين که در «پلنگ سياه» بازي کند که يکي از پرفروشترين فيلمهاي تاريخ سينماست، و حتي قبل از اينکه براي بازي در نقش جکسون رابينسون در «42» به شهرت برسد، چادويک بوزمن يک کارگردان و نويسنده بود و حتي نميخواست بازيگر شود. او خود در اين باره چنين ميگويد: «من بازيگري را به اين دليل شروع کردم، زيرا ميخواستم بفهمم که چگونه ميتوانم با بازيگران ارتباط برقرار کنم. وقتي که از من پرسيده ميشد کارم چيست، نميگفتم که من بازيگر هستم، اما بازيگران همواره منتظرند که به آنها نقشي داده شود.
چادويک بوزمن
من يک هنرمندم. هنرمندان براي کار نياز به اجازه ندارند. چه بازي کنم و چه نکنم، مينويسم». او ميگويد که در دانشگاه استادي داشته که به شاگردانش ميگفته براي ياد گرفتن کارگرداني بايد با طرز فکر و کار يک بازيگر آشنا شوند و او نيز با همين هدف وارد دنياي بازيگري شده است.
بيشتر بدانيد : 11 اعتراف بازيگران هاليوودي که باعث شرمندگي آنها شده است!
بيشتر بدانيد : اعترافات عجيب ستاره ها/ فوبياي عروسک و خيس کردن رختخواب!
بيشتر بدانيد : روايتي از کودکي دردناک يک قاتل + تصاوير
منبع: زندگي ايده آل