بزرگنمايي:
چه خبر - آيا رحمان 1400 با گلزار و مديري و شوخيهاي رکيک فروش خوبي داشته؟
همانگونه که پيشبيني ميشد، فيلم رحمان ١٤٠٠ پرفروشترين فيلم اين روزهاي سينماي ايران است. ساخته جديد منوچهر هادي که بنابر آخرين آمار بيش از ١٠ ميليارد تومان فروخته. اتفاق عجيب، اما اجماع عمومي در ضعيف بودن اين فيلم است، تا حديکه ميتوان بيشمار پست و توييت با اين مضمون ديد: «رحمان ١٤٠٠ با اختلاف بسيار زياد، چرتترين فيلمي بود که در دو دهه اخير ديدم»؛ و جالبتر اينکه حتي در اينستاگرام هم که مخاطبان رحمانپسندتري دارد، نميتوان به تعداد انگشتان يک دست هم نقد و نظر مثبت درباره جديدترين دستپخت منوچهر هادي ديد، پس چرا اين فيلم اينقدر خوب ميفروشد؟
بيشتر بدانيد : نويد محمدزاده و پيمان معادي در تعقيب مهران مديري و محمدرضا گلزار
يک تيپ و يک سرتيپ
بسياري از مخالفان رحمان ١٤٠٠ به حمايتهاي سختافزاري از فيلم هادي اشاره ميکنند. خودمانيترش يعني اين ادعا که «اين فيلم را علي سرتيپي تهيه کرده؛ تهيهکنندهاي که قدرتمندترين پخشکننده سينماي ايران نيز هست و علاوه بر حلقه يارانش مديريت پرديس مهم و تاثيرگذار کوروش را نيز در اختيار دارد و بنابراين از نفوذش استفاده کرده و با اختصاص سانسهاي بيشتري به رحمان ١٤٠٠ فيلم را پرفروش کرده».
مهران مديري و محمدرضا گلزار در رحمان 1400
در اينکه حمايتهايي از اين دست ميتواند سرنوشت اقتصادي يک فيلم را تغيير دهد، شکي وجود ندارد، اما در اين بين يک سوال مهم پيش ميآيد: نقش خود فيلم در اين ميان چيست؟
منوچهر وارد ميشود!
نبايد در ذکر دلايل فروش رحمان ١٤٠٠ نقش منوچهر هادي را ناديده گرفت. او کارگرداني است که از تدارکات و سپس دستياري شروع کرده و به اصطلاح خاکخورده سينماست. همين الان ميتوانيد تيتراژ فيلم ملاقات با طوطي عليرضا داودنژاد را سرچ کنيد و نام منوچهر هادي را در ميان تدارکاتچيهاي آن فيلم ببينيد.
منوچهر هادي و رحمان 1400
طبيعي است که براي چنين فيلمسازي فروش يک فيلم اولويت اول و آخر باشد و نهايت بلندپروازي، براي همين هم هست که هادي وقتي چند فيلم اولش فروشهاي متوسطي به دست آوردند، ناگهان مسير عوض کرد و مستقيم زد به دل فيلمفارسي. او با فيلمي به نام من سالوادور نيستم نامش را به فهرست کارگردانان چند ميلياردي افزود. بعد از آن فيلم، نام منوچهر هادي تبديل شده به يک برند پرفروش. بعد از سالوادور، آينه بغل را ساخته که حدود ٢٠ميليارد فروخته و البته سريال عاشقانه را که از پرفروشترين سريالهاي شبکه نمايش خانگي بوده. پس فروش بالاي فيلم آخر کارگرداني با اين سابقه چرا بايد شگفتانگيز باشد؟
شوخي سوپراستارها
در رحمان ١٤٠٠ با کلکسيوني از پرفروشترين بازيگران سينماي ايران روبهروييم. بازيگراني، چون مهران مديري، محمدرضا گلزار، سعيد آقاخاني، ساره بيات، يکتا ناصر و بهرام افشاري که بهخصوص سه نام اول براي هر فيلمي ميتوانند بهترين تضمين براي فروش باشند. بازيگراني که کشاندنشان هر کدام پاي قرارداد و گرفتن امضا از آنها براي تهيهکننده حداقل چند صد ميليون تا بالاي ميليارد خرج برميدارد. حالا شما اين را بگذاريد در کنار عکسهاي منتشرشده از اين فيلم که با تأکيد روي گريم و لباسهاي خاص گلزار و مديري توانست نگاه اغلب سينمادوستان را به اين فيلم جذب کند.
فيلم رحمان 1400
بگذريم از اينکه تماشاگراني که تنها به خاطر بازيگران به ديدن رحمان ١٤٠٠ رفتهاند، همگي بلااستثنا مغبون از سالن بيرون آمدهاند. با شکايات و انتقاداتي از اين دست که «يارو رفته مهران مديري رو آورده- فقط براي دو سکانس آبکي»؛ يا: «اين تقلب نيست که روي بازيگري تبليغ کني که فقط سه دقيقه تو فيلم باشه؟»؛ يا اين يکي: «اينم يکجورشه. نياز نيست فيلم بسازيد. فقط سوپراستار بيارين، مثل سيرکي که نياز به داستان نداره و فقط براي عکساشه که ميرين ميبينين».
کارناوال شعار و شوخي
نگاه منوچهر هادي به جلبنظر مخاطب در رحمان هم شبيه ديگر فيلمهايش است. فيلمسازي که فکر ميکند ميشود با شعارهايي درباره فساد مالي و پولشويي و رياکاري مديران و شوخيهايي تکراري درباره عقبافتادگي فرهنگي مردم و البته چند شوخي بالاي ١٨سال تماشاگر را راضي از سالن بيرون فرستاد. البته استقبال مردم از اين فيلم نشان ميدهد که چندان هم اشتباه فکر نميکند. اما آنوقت تکليف اينهمه انتقاد و اعتراض و طعنه و کنايه را چگونه بايد روشن کرد؟
انتقاداتي، چون اينکه «از کارگرداني که تو دوسال، دو فيلم، دو سريال و يک تلهفيلم ميسازه، انتظار کيفيت داريد؟»؛ يا: «رسما هر لحظهش حس توهين بهم دست داد. مزخرفترين فيلم تاريخ»؛ يا: «رحمان 1400 مستهجن، بيسروته و از همه مهمتر در کنار طنز مبتذلش پر از شعارهاي سياسي مزخرف است». درست است که همه ميدانيم رحمان 1400 با گلزار و مديري و کمدي و شوخيهاي رکيک فروش خوبي داشته، اما اين پرسش هنوز به پاسخي معقول و منطقي نرسيده که «چرا اين فيلمها را با اين کيفيت ميفروشند»؟
چرا بقيه عقب ماندند
از مهمترين رقباي رحمان يکي متري شش و نيم معترض است که در اکران حقش ادا نشده و ميتوانسته بيشتر بفروشد. اگرچه فيلم دوم روستايي احتمالا نظر بسياري از دوستداران فيلم اولش را برآورده نکرده. ژن خوک شکست بزرگ سعيد سهيلي است که خواسته بدون ستاره بختآزمايي کند و يخش نگرفته. اما تلخترين فرجام را غلامرضا تختي داشته که به شدت از گيشه جا مانده. فيلمي که بايد درباره خودش و سوژهاش و دلايل نامحبوب شدنش جدا نوشت.
بيشتر بدانيد : گريم جالب مهران مديري و محمدرضا گلزار در يک فيلم + عکس
بيشتر بدانيد : مهران مديري پدر محمدرضا گلزار شد
بيشتر بدانيد : تست گريم مهران مديري در کنار گلزار + فيلم
بيشتر بدانيد : اعتراض تند نويد محمدزاده به شرايط اکران فيلمش و واکنش کارگردان
منبع: روزنامه شهروند