بزرگنمايي:
چه خبر - "معکوس" پولاد کيميايي: ميراث پدر با چاشني سرعت و خشونت
قبل از اکران فيلم معکوس، خبرهايي که از آن به بيرون درز ميشد حکايت از ساخت يک فيلم اکشن خوش ساخت در سينماي ايران ميداد و تريلرهاي فيلم با صحنههايي از مسابقات ماشين سواري همراه بود. به نظر ميآمد که پولاد کيميايي دست روي مسابقات زيرزميني ماشين سواري گذاشته و ميخواهد يک سريع و خشن ايروني بسازد. اگر با همين ديدگاه پاي فيلم معکوس بنشينيد، متوجه يشويد که پولاد کيميايي در اولين تجربه کارگرداني خود با همان دو ماشيني که براي فيلم تدارک ديده، به قعر دره سقوط کرده است.
پوستر فيلم «معکوس»
پولاد کيميايي، پسر مسعود کيميايي، براي اولين بار سکان کارگرداني فيلم را برعهده گرفته و پدرش هم تهيه کننده فيلمش شده است. پولاد تنها کاري که توانسته در فيلم خود نسبتا درست انجام دهد، بازي گرفتن از بازيگرانش بوده و در بقيه موارد اصلا مشخص نيست که دار چه ميکند! تصور کنيد با يک صحنه مسابقه ماشين سواري زيرزميني بين دو ماشين روبرو هستيد و اين صحنه آنچنان ملال آور و خسته کننده از آب در آمده که از حد تصور خارج است. اصولا فکر ميکنم اينکه بتوان سوژهاي مثل مسابقات زيرزميني ماشين سواري و سکانسهاي اين مسابقات را اينچنين خسته کنده از آب در آورد خودش يک هنر است که پولاد کيميايي به آن دست پيدا کرده است.
پولاد کيميايي در پشت صحنه فيلم «معکوس»
فيلم داستان مردي به نام سالار است که در يک تصادف دهشتناک خانوادگي، همسر خود را از دست داده و اولياي دم زنش، از او تقاضاي پرداخت قصاص کردهاند. آنها فرزند سالار (سام کوچولو) را به نوعي به اسارت گرفتهاند و اعلام کردند که سالار تا مبلغ قصاص را پرداخت نکند، بچه را به او بازنميگرداند (حال اينکه اين موضوع از نظر قانوني خمندهدار است بماند) سالار تعميرگاه سيار دارد و با وانت خود ماشين اين و ان را تعمير ميکند و آهي در بساط ندارد. او ناچارا پيش رضا، ناپدري خود ميرود که گاراژي در يک منطقه نامعلوم دارد (اصولا اگر يکي دو المان کوچک از شهر تهران در فيلم نميديديم نميتوانستيم بفهميم فيلم در کجا روايت ميشود) رفته و متوجه ميشود که رضا قصد دارد به او کمک کند.
فيلم «معکوس» پولاد کيميايي
رضا با يکي از رقباي سابقش ميخواهد رقابت کند و سر سه مسابقه ماشين سواري شرطبندي ميکند تا بتوانند پولي که سالار لازم دارد را فراهم کنند. آنها دنبال رانندهاي براي اين کار ميگردند و در نهايت موفق ميشوند که گزينه مورد نظر خود را پيدا کنند…
داستان مسابقات ماشين سواري در فيلم معکوس در حاشيه قرار دارد و وقتي ميگويم حاشيه يعني در کنج و گوشهترين نقطه يک حاشيه. فيلم بيش از يک ساعت داستان شخصيتها و ديالوگهاي کيمياييوار خود را نثار بيننده ميکند تا وارد فاز مسابقات شود و اين داستانها آنقدر کند و کليشهاي هستند که مخاطب را کسل ميکنند. گذشته سالار و روابط او با پدرش و دوستش (مردي به نام سيا با بازي خوب شهرام حقيقت دوست) يا بسيار بد روايت ميشود و يا اصلا براي مخاطب اهميتي ندارد.
ليلا زارع در فيلم «معکوس»
فيلم بعد از يک ساعت که به سکانس مسابقات ماشين سواري ميرسد، از نظر بودجه و امکانات کم ميآورد و مشخص ميشود که کارگردان به زور توانسته دو تا سه عدد خودرو نه چندان مدل بالا را گير بياورد و با آنها يک مسابقه بسازد. تورج اصلاني که مدير فيلمبرداري اثر به شمار ميرود، به بدترين حالتي که توانسته از مسابقات فيلمبرداري کرده به طوري که تمامي آگهيهاي تبليغاتي و حتي کليپهاي عروسي که تاکنون ديدهايد به مراتب از نحوه فيلمبرداري اصلاني هيجان انگيز تر هستند. نکته بدتر از اين موضوع اينجاست که روي اين صحنهها و نماهاي ضعيف، موسيقي بسيار بدي کار شده که هم صداي بسيار ضعيفي دارد (کارگردان فکر کرده صداي گاز ماشينها هيجان بيشتري به فيلمش ميدهد) و هم ريتم بسيار نامانوسي با صحنه هيجان انگيز يک مسابقه ماشين سواري. طراحي صحنه پيستها و مکان برگذاري مسابقه هم با الهام بخشي از فيلمهاي خارجي ساخته شده و ديدن موهيتو دست دختراني که مانتوي کوتاه و آرايش غليظ دارند و ايستادهاند تا مسابقه را تماش کنند بيشتر مضحک است تا يک صحنه پردازي خوب. در کنار همه اينها بايد گفت که خود مسابقات در کليشهاي ترين حالت ممکن برگذار ميشود و توييست داستاني که براي آن پيش ميآيد (تقلب در مسابقه) کاملا قابل حدس است.
اتومبيل هاي مسابقه در فيلم «معکوس»
اگر فکر ميکنيد شاهد مسابقات اين ماشينها در فيلم هستيد سخت در اشتباهي، اين اتوموبيلها نهايتا يک ثانيه از جلوي دوربين رد ميشوند.
فيلم تا زماني که ميخواهد وارد وادي مسابقات شود، داستاني خانوادگي و غيرقابل تحمل را در چنته دارد و بعد از آن هم با مسابقات ملالآور و خسته کنندهاي روبرو هستيم که هيچ نکته خاصي در خود ندارند. در اين ميان تنها و تنها برخي بازيگران فيلم هستند که توانستهاند فيلم را سرپا نگهدارند و پولاد کيميايي به شدت مديون بازي خوب اين افراد است. شهرام حقيقت دوست گل سرسبد بازيگران به شمار ميرود و بعد از مدتها دوري از سينما، بازگشت خوبي را براي خود رقم زده و بابک حميديان هم به عنوان نقش اصلي و قهرمان فيلم، همه عناصر و صفات يک قهرمان را کم دارد. اين موضوع البته به بازي روان او برنميگردد و به فيلمنامه کمرمق پولاد کيميايي مربوط است که اسير کليشهها و صدالبته وامدار فيلمهاي پدرش است.
ليلا زارع در فيلم سينمايي «معکوس»
ديالوگهايي که پولاد کيميايي براي کاراکترهاي سن و سال دار تر فيلم خود نوشته دقيقا مصداق ديالوگنويسيهاي فيلمهاي پدرش است و بازيگران جوانتر با ديالوگهايي متفاوت نقش خود را ادا ميکنند. اين دو دستگي در ديالوگنويسي فيلم را دوپاره کرده و پولاد کيميايي بين آثار پدرش و سبک خودش گير کرده است. او خواسته که فيلم را با امضاي خود پيش ببرد و مديون پدرش نباشد اما از طرفي اداي دين به سينماي او را فراموش نکرده ولي متاسفانه ترکيبي که آفريده نميتواند يک ترکيب دلچسب باشد.
شهرام حقيقت دوست در فيلم «معکوس»
پولاد کيميايي در زمره بازيگري هم تاکنون نتوانسته چندان خودي نشان دهد و در زمينه خواندگي هم با اينکه انتقادات زيادي به وي شد (بعد از خواندن در فيلم ضعيف قاتل اهلي ساخته پدرش) اما در معکوس بار ديگر آهنگ تيتراژ پاياني را خوانده است. حال با کارگرداني فيلم، کلکسيون نقاط ضعف او تکميل ميشود و ثابت ميکند که در عرصه کارگرداني هم حرفي براي گفتن ندارد. اين موضوع مشخص ميکند که فرزندان هنرمندان الزاما نميتوانند مانند پدران و مادران خويش باشند و شايد بد نباشد از اين اپيدمي (که در ايران به شدت رواج دارد و در جهان هم موارد معدودي پيرامون آن وجود دارد) دست برداشته شود.
بيشتر بدانيد : عکسي از ليلا زارع در معکوس که پولاد کيميايي آن را منتشر نمود
بيشتر بدانيد : پولاد کيميايي: وقت نداشتم در فيلم خودم بازي کنم
بيشتر بدانيد : پولاد کيميايي با مشاوره مسعود کيميايي فيلمساز شد!
بيشتر بدانيد : پولاد كيميايي «معكوس» را در ژانر حادثهاي كارگرداني ميكند
منبع: rooziato.com