بزرگنمايي:
چه خبر - فيلم هايي که نتوانست مخاطب را راضي کند
هنرِ سينما با تجارت و سودآوري ترکيب شده و در کنار آثار هنرمندانهاي که حرفهاي زيادي براي گفتن دارند، شاهد فيلمهايي هستيم که حرف و سخن چنداني ندارند اما بهلطف تبليغات گسترده و حضور هنرپيشههاي سرشناس اسم و رسمي براي خود دست و پا ميکنند.در سال 2018 نيز بهرغم اينکه فيلمهاي بسيار خوب و نابي را ديديم، بعضي از فيلمها هم بهرغم اينکه اسمهاي بزرگي داشتند نتوانستند در قد و قواره خودشان ظاهر شوند. با اين حساب در ادامه به فيلمهاي معروفي از سال 2018 اشاره ميکنيم که انتظار بيشتري از آنها داشتيم.
فيلم هرگز واقعاً اينجا نبودي (You Were Never Really Here)
لين رمزي (Lynne Ramsay) را با فيلمهايي مانند بايد درباره کوين صحبت کنيم يا شکارچي موش ميشناسيم، اين کارگردان بريتانيايي 49 ساله در سال 2018 فيلم هرگز واقعاً اينجا نبودي را به روي پرده برد. اين فيلم داستاني به ظاهر کليشهاي داشت اما به لطف روايت هنرمندانه داستان فيلم، با روايتي جذاب و مخاطبپسند طرف بوديم.
فيلم هرگز واقعاً اينجا نبودي (You Were Never Really Here)
همين امر باعث شد تا انتظار بيشتري از فيلم هرگز واقعاً اينجا نبودي داشته باشيم اما همان روايت جذاب داستان که از آن تعريف کرديم به پاشنه آشيل اين فيلم تبديل شد و باعث شد از آن طرف بام به پايين بيافتد. داستان اين فيلم روايت خوبي داشت اما آنگونه که انتظار ميرفت نتوانست در انتها مخاطب را با خود همراه کند و احساسات تماشاچي را به بازي بگيرد، در نتيجه فيلمي که ميتوانست يکي تأثيرگذارترين عناوين سال 2018 باشد به يک فيلم خوب تبديل شد که مخاطب را در انتها نتوانست کاملاً رضايتمند نگه دارد.
فيلم مَندي (Mandy)
روزگاري بود که نام نيکلاس کيج در يک فيلم از کيفيت بالاي آن حکايت داشت، اما از آن روزگار خاطرهاي بيش باقي نمانده و نيکلاس کيج 54 ساله با نيکلاس کيج دهه 90 تفاوتهاي زيادي پيدا کرده است. همين امر باعث شد تا از يک طرف با حضور نيکلاس کيج در فيلم «مندي» چشمانتظار يک اثر باکيفيت باشيم و از طرف ديگر اميد چنداني به اين فيلم نداشته باشيم.
فيلم مَندي (Mandy)
در نگاه اول به فيلم مندي ميتوان گفت با يک اثر بصري بسيار زيبا و چشمنواز طرف بوديم، انصافاً هنرپيشهها نيز به ميزان لازم احساسات شخصيتها را به مخاطب منتقل کردند، به اين ترتيب ميتوان گفت با يک اثر سرگرم کننده تمام و کمال روبرو شديم که داستان خوبي هم داشت.اما بهرغم داستان قابل قبول، روايت اين داستان کند و خستهکننده بود، بهعبارت ديگر نصف اين فيلم با آهنگي خوب و رضايتبخش بهپيش رفت اما در نيمه دوم از راه ماند و فيلم ريتم کندي را در پيش گرفت تا فيلم «مندي» به يکي ديگر از فيلمهاي نهچندان قابل قبول کارنامه نيکلاس کيج اضافه شود.
فيلم ميتواني مرا ببخشي؟ (Can You Ever Forgive Me)
اهالي دنياي سينما بهخوبي ميدانند که هيچ شکي در هنر و استعداد مليسا مککارتي وجود ندارد، اما اين هنر و استعداد بايد در جاي خودش استفاده شود درغير اينصورت به بيراهه خواهد رفت. اين فيلم در قسمت داستان و شخصيتها لنگ ميزد و نتوانست آنگونه که انتظار داشتيم مخاطبين را راضي نگه دارد.
فيلم ميتواني مرا ببخشي؟ (Can You Ever Forgive Me)
مليسا مککارتي در فيلم ميتواني مرا ببخشي در نقش يک نويسنده شکستخورده ظاهر ميشود که کتابهايش فروش خوبي ندارند و آه ندارد که با ناله سودا کند. در نتيجه مشغول به جعل ادبي ميشود و از قضاي خوش روزگار کارش حسابي گل ميکند تا اينکه نهايتاً دستش رو ميشود و داستان جالبي رقم ميخورد. فيلم ميتواني مرا ببخشي بر اساس يک داستان واقعي نوشته شده و بهرغم اينکه اين فيلم نتوانست به وعدههايي که به تماشاچيان داده بود وفا کند، باز هم پيشنهاد ميکنيم اگر به بازيهاي مليسا مککارتي علاقه داريد اين فيلم را به فهرست فيلمهايي که ميخواهيد تماشا کنيد اضافه نماييد.
فيلم نابودگر (Destroyer)
نيکول کيدمن يکي از سوپراستارهاي سينماست و نقشآفرينيهاي خاطرهانگيزاش در فيلمهاي اوايل سالهاي 2000 ميلادي را هرگز فراموش نميکنيم. انصافاً بايد گفت نيکول کيدمن از آن زمان تاکنون هميشه در پرده نقرهاي فعاليتي درخشان داشته و سالي نيست که فيلمي از او نبينيم.نيکول کيدمن در حال حاضر 51 سال سن دارد اما همچنان جذاب و زيبا بهنظر ميرسد، با اين حساب در فيلم نابودگر نقش زني خسته و تنها را ايفا کرد که بسيار پيرتر از ظاهر واقعي خود به نظر ميرسد. اين موارد باعث شد تا انتظار تماشاچيان از نيکول کيدمن در اين فيلم بالاتر برود.
فيلم نابودگر (Destroyer)
انصافاً هم بايد گفت نيکول کيدمن در اين فيلم توانست به بهترين شکل ممکن در اين فيلم ظاهر شود و همين امر باعث شده تا بسياري از منتقدين وي را شايسته نامزدي جايزه اسکار بدانند. فيلم نابودگر داستان جذاب و بازيهاي بسيار تاثيرگذاري دارد اما نتوانست نظر تمامي هواداران و منتقدان را بهخود جلب کند و اين فيلم نقدهاي بسيار ضد و نقيضي را دريافت کرد.
فيلم موروثي (Hereditary)
اگر به سينماي وحشت علاقه داشته باشيد حتماً به خوبي ميدانيد که سينما در دهه 70 ميلادي دوراني طلايي داشت، فيلم موروثي نيز که محصول سال 2018 بود بهعنوان يکي از ترسناکترين فيلمها معرفي شد و وعده داده بود تا خاطرات شيرين فيلمهاي ترسناک دهه 90 را در ذهن تماشاچيان تداعي کند.
فيلم موروثي (Hereditary)
تمامي اين موارد باعث شد تا انتظارها براي فيلم موروثي بيشتر شود، اما وقتي اين فيلم منتشر شد، منتقدين و علاقهمندان سبک وحشت را نااميد کرد. فيلم موروثي حرفهاي زيادي براي گفتن دارد و بازيهاي هنرپيشههاي آن نيز بهيادماندني است، اين فيلم بهعنوان يک فيلم ترسناک پايان خوبي هم دارد اما در مجموع با فيلم جاهطلبانهاي طرف بوديم که بهخوبي پرداخت نشده بود.فيلم موروثي داستان خوبي داشت اما از اين لحاظ نيز پرسشهاي زيادي را در ذهن مخاطبين باقي گذاشت تا به يکي از عناوين مورد انتظار اما نهچندان راضيکننده در سال 2018 تبديل شود.
فيلم سوختن (Burning)
سينما نيز مانند بسياري ديگر از رشتهها داراي استانداردهاي مشخصي است، براي مثال ميدانيم که تقريباً فيلمهاي بلند سينمايي در مدت زماني حدود 90 تا 120 دقيقه تهيه ميشوند. اما کارگردان فيلم «سوختن» اين فيلم را در 150 دقيقه روي پرده برد. جالب اينجاست منتقدين مدعي هستند، لي چانگ دونگ، کارگردان کرهاي فيلم سوختن بهراحتي ميتوانست چيزي حدود نيمساعت از فيلم را کم کند بدون اينکه به داستان آن صدمهاي وارد شود.جالبتر اينکه اين فيلم از روي داستان کوتاهي با نام انبار سوزان نوشته هاروکي موراکامي اقتباس شده بود و به دليل کوتاه بودن داستان اصلي، دست کارگردان براي کوتاهتر ساختن فيلم سوختن کاملاً باز بوده است.
فيلم سوختن (Burning)
اين فيلم داستان دو دوست قديمي را روايت ميکند که در يک مزرعه در حومه سئول با هم بزرگ شدهاند. اين دو دوست قديمي مدتهاي زيادي از هم دور ميافتند و پس از اينکه دوباره با هم ملاقات ميکنند به يادآوري خاطرات خوش گذشته ميپردازند و يکي از آنها با پانتوميم، خوردن يک نارنگي را بازي ميکند و اين کار بهاندازهاي طبيعي انجام ميشود که دوستش واقعاً نارنگي را در دست او ميبيند. کاملاً پيداست که اين فيلم نيز همانند بيشتر کتابهاي موراکامي حال و هوايي جادويي دارد و به شما قول ميدهيم اگر فيلم سوختن، زمان کوتاهتري داشت بدون شک منقدين را خسته نميکرد و امتيازهاي بهتري را براي اين فيلم شاهد بوديم.
فيلم شرمنده که مزاحم شدم (Sorry To Bother You)
اين فيلم رفتار سفيدها نسبت سياهان در جامعه آمريکا را به نقد ميکشد و به لطفي چاشني طنزي که دارد به شما قول ميدهيم لبخند را روي لبهايتان بنشاند. در فيلم «شرمنده که مزاحم شدم شاهد روايت زندگي يک سياهپوست هستيم که بازارياب تلفني است و چرخ زندگياش بهخوبي نميچرخد، در نتيجه از آنجايي که پاي تلفن بازاريابي ميکند و مشتريان چهره او را نميبينند، خودش را به جاي سفيد پوستها جا ميزند تا فروش بهتري داشته باشد.
فيلم شرمنده که مزاحم شدم (Sorry To Bother You)
کاملاً مشخص است با فيلمي طرف هستيم که حرفهاي زيادي براي گفتن داشت اما اين حرفها را نتوانست آنگونه که انتظار ميرفت مطرح کند و مشکلاتي از جامعه و شرايط سياسي حاکم بر مردم آمريکا را نشان داد که بهغير از آمريکاييها مردم ساير دنيا نيز ميدانند که اين مشکلات در جامعه آمريکا وجود دارد. به اين ترتيب اگر فيلم شرمنده که مزاحم شدم را بهعنوان يک فيلم انتقادي اجتماعي تماشا کنيد بدون شک اين فيلم به دل شما خواهد نشست اما نبايد انتظار زيادي در اين فيلم داشته باشيد و روايت معمولي آن بسنده کنيد.
فيلم تصنيف باستر اسکراگز (The Ballad Of Buster Scruggs)
اين فيلم جديدترين ساخته برادران کوئن است و اگر به سبک و سياق فيلمهاي اين برادران فيلمساز آشنا باشيد همين ابتدا بايد بگوييم که تصنيف باستر اسکراگز يکي از متفاوتترين ساختههاي اين برادرها است. اين فيلم در ابتدا قرار بود در قالب 6 قسمت بهصورت يک مينيسريال از شبکه نتفليکس پخش شود اما درنهايت سر از پرده نقرهاي در آورد.
فيلم تصنيف باستر اسکراگز (The Ballad Of Buster Scruggs)
تصنيف باستر اسکراگز در دنياي غرب وحشي ميگذرد و نگاهي متفاوت به مرگ دارد، شخصيتهاي اين فيلم که در چندين قسمت ساخته شده در نهايت با مرگ خود يا يکي شخصيتهاي ديگر روبرو ميشوند، از اين لحاظ اين فيلم بهعنوان تاريکترين فيلم برادران کوئن شناخته ميشود.داستان قسمتهاي مختلف فيلم تصنيف باستر اسکراگز نميتواند مخاطب را ميخکوب کند و گرماي لازم را ندارد، کاملاً مشخص است بازيگران اين فيلم تمامي تلاش خود را کردهاند اما باز هم بهرغم پايينبودن جذابيت داستان، فيلم تصنيف باستر اسکراگز نتوانست در حد و اندازه ساير فيلمهاي برادران کوئن ظاهر شود.
فيلم کتاب سبز (Green Book)
بابي و پيتر فارلي تجربه کارگرداني چندين فيلم را در کنار يکديگر داشتند تا اينکه پيتر فارلي تصميم گرفت در سال 2018 اولين ساخته مستقلاش را روي پرده ببرد. اين فيلم خمير مايهاي کمدي درام دارد و داستان دان شرلي، پيانيست و گيتاريست معروف دهه 60 به همراه محافظاش را روايت ميکند.
فيلم کتاب سبز (Green Book)
ماهرشالا علي، بازيگر برنده جايزه اسکار نقش دان شرلي را در اين فيلم بر عهده گرفت و ويگو موتنسن را در نقش محافظ شاهد بوديم. به اين ترتيب اين فيلم از لحاظ بازيگر و فيلمنامه چيزي کم نداشت اما داستان آن بهطوري که انتظار داشتيم پرداخت نشد و عوامل فيلم نتوانستند به خوبي ايدههايي که داشتند را به تصوير بکشند. فيلم کتاب سبز يکي از فيلمهاي خوب سال 2018 است بهشرط اينکه توقع خود را از اين فيلم خيلي زياد نکنيد.
فيلم کلاس هشتم (Eight Grade)
اين فيلم اولين اثر بلند بو بورنهام است و از آنجايي که با ساخته يک کارگردان جوان 28 ساله طرف هستيم، داستاني نوجوانانه را در اين فيلم ميبينيم که دغدغههاي يک دختر نوجوان را در جامعه مدرن آمريکا به تصوير ميکشد. اين فيلم در نمايش اين دغدغهها عملکرد بسيار خوبي دارد اما از طرف ديگر داستان آن بهنوعي است که نيرويي براي تشويق مخاطب به تماشاي ادامه فيلم در اين اثر ديده نميشود.
فيلم کلاس هشتم (Eight Grade)
پررنگتر شدن شبکههاي اجتماعي در زندگي نوجوانان در کشورهاي مدرن و پيشرفته باعث شده آنها به اين شبکهها وابستگي کامل پيدا کنند، در نتيجه روابط نوجوانان با خانوادهها کمتر شده و جوانهاي منزوي را در جوامع پيشرفته شاهد هستيم. اين موارد کاملاً در فيلم کلاس هشتم نمود دارد و داستان دختري در اين فيلم روايت ميشود که وابستگي زياد به شبکههاي اجتماعي او را از خانواده و دوستانش دور نگه داشته است. چنين موضوعي ممکن است براي يک فيلم مستند جذاب باشد اما وقتي در قالب يک فيلم بلند سينمايي روايت ميشود نميتواند مخاطب را تمام و کامل جذب کند.
بيشتر بدانيد : بهترين فيلم اکشن هاي 2018 + تصاوير
بيشتر بدانيد : جديدترين فيلم هاي هاليوود 2018 + تصاوير
بيشتر بدانيد : بهترين فيلم هاي ترسناک 2018 + تصاوير
بيشتر بدانيد : اميدوارکننده ترين فيلم هاي پاييز 2018 + عکس
منبع: زندگي ايده آل