بزرگنمايي:
چه خبر - فيلم هاي موفق جنايي که ذهن را درگير مي کند
تريلرهاي جنايي فيلم هايي هستند که به دلايل مختلف مي توانند ذهن مخاطب را درگير خود سازند. آن ها فيلم هاي جنايي ساده اي نيستند و نمي توان آن ها را تنها با چنين برچسب ساده سينمايي مورد خطاب قرار داد. اين ژانر فرعي جنايي مي تواند در قالب يک فيلم گانگستري، يک فيلم نئونوآر، يک فيلم پليسي و يا قاتل سريالي روايت شود. فيلم تريلر جنايي اغلب شخصيت هايي درگير بازجويي، شکار و موقعيت هايي دارد که دائما در دنياي تعليق و جنايت غوطه مي خورند.
اين گونه فيلم ها در اغلب موارد به دام کليشه و تکرار مي افتند يا با بازي هاي ضعيف ، جذابيت سبکي خود را از دست مي دهند. اما وقتي با فيلم هاي تريلر جنايي خوش ساخت مواجه مي شويم متوجه جادوي موجود در آن ها و مهارتي که در ساختشان به کار رفته خواهيم شد. در ادامه اين مطلب مي خواهيم 10 فيلم تريلر جنايي بي نقص تاريخ سينما که در قالب هاي مختلفي از قبيل داستان يک قاتل سريالي، سرقت از بانک يا آشفتگي روحي شخصيت ها بيان مي شود را به شما معرفي کنيم که بهترين ها در ژانر خود محسوب مي شوند.
سکوت بره ها (1991)
جاناتان دمي از آن کارگرداناني است که خود را محدود به يک ژانر خاص نمي داند. او در طول دوران فعاليت خود از فيلم هاي تريلر جنايي گرفته تا درام اجتماعي و حتي کمدي ساخته و از همه جالب تر اين که گاهي در يک فيلم واحد، رگه هايي از ژانرهاي مختلف گنجانده است. در اين ميان اما فيلم «سکوت بره ها» (The Silence of the Lambs) در سال 1991 در ميان خيل عظيم فيلم هاي تريلر جنايي ساخته شده در عصر خود قله هاي جديدي را فتح کرده و ژانر تريلر جنايي را به قلمرو جديدي وارد ساخت. اين فيلم که بر اساس رماني به همين نام نوشته توماس هريس ساخته شده بود، عناصر مختلفي از جمله تريلر جنايي در خود داشت. در اين فيلم، يک مامور تازه کار اف بي آي از قاتل سريالي در بند براي گرفتن يک قاتل سريالي ديگر استفاده مي کند. شيوه غيرمعمول شکار قاتل سريالي داستان به يک بازي موش و گربه ترسناک و روانشناسانه بين شخصيت هانيبال لکتر و کلارنس استارلينگ تبديل مي شود.
سکوت بره ها (1991)
دمي با استفاده از کلوزآپ ها براي بررسي روح دروني شخصيت ها و نشان داده تنش و کشمکش دروني آن ها استفاده مي کند که در سراسر طول فيلم به خوبي مشهود است. نبايد طراحي صداي خارق العاده، سکوت ترسناک و آهنگ بي نقص هاوارد شور را فراموش کرد اما دمي عناصر تريلر جنايي فيلم را با ساده ترين بيانات زنده نگه مي دارد. بوفالو بيلي که ديوانه وار روي جنازه قربانيان خود مي رقصد و استارلينگي که در ميان مامورين مرد احاطه شده تنها بخش هايي از بيان ساده تاثير گذاري ژانر تريلر جنايي هستند. جاناتان دمي با اين فيلم خود نشان داد که تريلر جنايي مي تواند بسيار فراتر از آنچه که از يک تريلر جنايي معمول انتظار مي رود برود.
مخمصه (1995)
مايکل مان در فيلم «شکارچي انسان» (Manhunter)، نسخه خود از شخصيت هانيبال لکتر را به تصوير کشيد اما ژانر تريلر جنايي او با ساخت فيلم هاي مانند «سارق» (Thief) در سال 1981، سريال«ميامي وايس» (Miami Vice) و «شکار در لس آنجلس» (LA Takedown) در سال 1989 به شهرت رسيد. در اين ميان اما هيچکدام از فيلم هاي او به شهرت و اعتبار «مخمصه» (Heat) در سال 1995 نرسيد. حضور همزمان آل پاچينو و رابرت دنيرو در يک فيلم مي تواند براي تبديل شدن يک فيلم معمولي به فيلمي موفق و پرفروش کافي باشد.
مخمصه (1995)
اما مان در اين فيلم از دوئل کليشه اي بين دزد و پليس با پرداختي جديد رونمايي مي کند. دو طرف عليرغم شغل متضادشان، ذهنيت و شخصيت مشابهي دارند و در حرفه خود به بالاترين ميزان هوش، توانايي و دقت رسيده اند. وقتي که به بافت فيلم و سناريو آن نگاه مي کنيم، مي بينيم که همه چيز به ترتيب پيش مي رود؛ از يک سرقت نافرجام، برنامه ريزي براي سرقت، اجرا، شکار، به هم مرتبط کردن شواهد و در ادامه پايان داستان به شکلي غيرمنتظره.
اين سير داستاني را قبلاً نيز در فيلم هاي مشابه شاهد بوده ايم اما ترسيم صحنه هاي کليشه اي به دليل قدرت بازيگري پاچينو، دنيرو و ديگر بازيگران با فيلم هاي ديگر اين ژانر متفاوت است. لحظه اي خسته کنندگي و تکرار در فيلم ديده نمي شود و هيچگاه به عنوان مخاطب نخواهيد گفت : اوه، مي دانستم الان اين اتفاق مي افتد. بعد از حدود 15 سال ساخت فيلم هاي مربوط به دزدها و پليس ها، مايکل مان به چنان استادي در داستان پردازي دقيق، رشد شخصيت ها در طول داستان و به طور کلي فيلم سازي دست يافته بود که «مخمصه» او به يکي از شاهکارهاي تاريخ اين ژانر تبديل شد.او از ترکيب بي نقص سبک و واقعيت گرايي براي بررسي دورنماي دنياي جرم و جنايت زيرزميني در لس آنجلس استفاده مي کند. بعد از نزديک به 3 ساعت تماشاي اين فيلم نه تنها احساس خستگي نمي کنيد بلکه به اين نتيجه مي رسيد که هيچ تريلر جنايي تا به اين اندازه شما را راضي نکرده است.
دايره سرخ (1970)
شايد بتوان گفت که ژان پير ملويل به عنوان پدر سينماي موج نو فرانسه و بهترين فيلمساز در ژانر فيلم هاي جنايي با شاهکار خود در سال 1970 قله هاي سينما را فتح کرد. وي قبلاً فيلم هايي در مورد شخصيت دروني يک قاتل تنها، روش هاي تحقيق پليس، درام پليسي و داستان سرقت از بانک ساخته بود اما با «دايره سرخ» (Le Cercle Rouge) تمامي گذاره هاي دوست داشتني خود را در قالب يک تريلر جنايي فراموش نشدني به تصوير کشيد. ملويل اين کار را با ترکيب يک پليس سابق الکلي، يک زنداني تحت تعقيب، پليس هايي که در تعقيب آنها هستند و يک جنايتکار تازه آزاد شده که به دنبال شکار بعدي خود است انجام مي دهد. هنري دکي به زيبايي موتيف هاي تنهايي، رطوبت و زندگي شبانه خيابان هاي پاريس را از دريچه دوربين خود به تصوير مي کشد.
دايره سرخ (1970)
داستان پردازي بدون ديالوگ و 20 دقيقه اي سکانس سرقت، بازي خونسرد آلن دلون، يوس مونتان و جيان ماريا وولونته در سکوت و نگاه هاي خيره و معنادار آن ها براي تبديل شدن «دايره سرخ» به يک شاهکار کافي است. درست مانند ديگر فيلم هاي بزرگ، هماهنگي خارق العاده اي بين تصوير و صداي فيلم برقرار است که به خوبي با فضا و حالتي که ملويل براي دستيابي به آن تلاش مي کند سازگار است. تماشاي اين فيلم براي ساعاتي شما را مسحور خود کرده و باعث مي شود که بخواهيد دنياي منحصر به فرد سينمايي ملويل را بارها و بارها تماشا کنيد.
بالا و پايين (1963)
يکي ديگر از استادان سينما که ژانرهاي مختلفي را تجربه کرده آکيرا کوروساوا است که در حوزه تريلر جنايي به بررسي داستان هايي در توکيو و پيش از دوران جنگ جهاني دوم مي پرداخت. اما بعد از سال ها ساخت فيلم در اين ژانر وي توانست با ساخت فيلم «بالا و پايين» (High and Low) به مهارتي بي نظير در ترسيم دنياي پليسي با تاثير بي نظير اجتماعي نايل شود. اين فيلم بر اساس رمان «King Ransom» ساخته شده که در آن، توشيرو ميفونه در نقش يک کارخانه دار ثروتمند در نبردي سخت با زمان سعي مي کند ربايندگان پسر راننده اش را پيدا کند.
بالا و پايين (1963)
نکته قابل توجه در مورد اين فيلم تريلر جنايي اين است که علاوه بر به تصوير کشيدن تحقيقاتي کارآگاهانه براي پيدا کردن عاملان آدم ربايي در ظاهر، در اصل به انتقاد از جامعه ژاپن مي پردازد و سبک بازي گرفتن کوروساوا از بازيگران و ميزانسن خاص او باعث مي شود که فيلم «بالا و پايين» بسيار بيشتر از فيلم هاي مشابه کوروساوا در اين ژانر جلب توجه کند. در طي نزديک به 50 دقيقه ابتدايي فيلم، تنها لوکيشن فيلم يک ساختمان بلند است.تمامي عمل آدم ربايي، اخاذي و تحقيقات پليسي از طريق تماس هاي تلفني و واکنش هاي خانواده فرد ربوده شده به تصوير کشيده مي شود. کوروساوا با سبک خاص فيلمسازي خود باعث مي شود که مخاطب تنش موجود در داستان و درون شخصيت ها را در کنار حس ترس از فضاي تنگ داخل آپارتمان را حس نمايد، ترسي که از تهديد شدن شخصيت ها در زندگي روزمره شان ناشي مي شود.
مخاطب نيز حس مشابهي دارد انگار که همراه با شخصيت هاي داستان در درون آپارتمان گرفتار شده است. در قسمت دوم فيلم وارد دنياي صنعتي ژاپن مي شويم، جايي که در نتيجه تحقيقات کارآگاهان پليس با بالا و پايين هاي اخلاق و جنايت در دنياي مدرن ژاپن روبرو مي شويم. کوروساوا چنين سطحي از شفافيت از عملي که رخ داده را با عواقب آن در طول تحقيقات پليسي به نمايش مي گذارد و هيچ فيلم ديگري در اين زمينه نمي تواند با «بالا و پايين» کوروساوا مقايسه شود.
زودياک (2007)
فيلم هاي ديويد فينچر به همان شکلي که او مي خواهد ببيند ساخته مي شوند. فيلم هاي او داراي معاني عميق و دقيق هستند و هيچ فريمي بيهوده به کار گرفته نمي شود. هيچ يک از اجزاي صحنه بي مصرف و بي هدف نيستند و بازي ها و سناريو چنان دقيق ترسيم شده اند که نمي توان کوچکترين تغييري در آن ها را متصور شد. از اين رو وقتي که فينچر فيلمي بر اساس داستان واقعي قتل هاي زودياکي رخ داده در شمال کاليفرنيا در دهه 1960 و بر اساس گزارش پليس و روزنامه نگاران ساخت، همه مي دانستند که اين فيلم به سبک بصري خاص فينچر و شيوه نگاه او وفادار خواهد بود و اين اتفاق نيز رخ داد.
در حالي که ديگر فيلم هاي مربوط به قاتلين سريالي منحصراً روي شخصيت قاتل سريالي يا تلاش هاي کارآگاهان براي بدام انداختن او تمرکز مي کنند، فينچر در فيلم «زودياک» (Zodiac) بر روي واقعيات مربوط به قتل ها براي ترسيم داستان متمرکز است. تمرکز او بر روي وسواس هاي افرادي است که سعي در حل معماي قتل ها دارند، اشخاصي مانند رابرت گري اسميت که نقش او را در فيلم، جيک جيلنهال بازي مي کند. فينچر براي هر قتل زودياکي از بازيگري متفاوت براي ترسيم فيزيکي و مخفي کاري هاي قاتل استفاده مي کند تا مخاطب هيچوقت موفق به شناسايي قاتل واقعي نشود، همان اتفاقي که در دنياي واقعي رخ داد و قاتل زودياکي هيچگاه به دام نيفتاد.
زودياک (2007)
اما چيزي که اين تريلر جنايي را برتر از تمام فيلم هاي جنايي و کارآگاهي مي سازد وسواس رواني و تلاش ديوانه وار شخصيت هاي داستان براي کشف حقيقت و پيدا کردن قاتل است. بعد از اين که مظنونين بسياري مي آيند و مي روند، سرنخ هايي پيدا شده و ناپديد مي شوند و تماس هاي تلفني که تا اعماق وجود ما را از ترس و اضطراب مي لرزانند، مخاطب تنها مي ماند تا از زواياي ديد متفاوت قاتلين متفاوتي را شناسايي کند. داستان پردازي فينچر از روي يک ماجراي واقعي باعث مي شود که مخاطب خود را در شهر سانفرانسيسکو در زماني مشابه با رخ دادن قتل ها حس کند و اين همان چيزي است که فيلم فينچر را متمايز از ديگر فيلم هاي تريلر جنايي ساخته است.
هفت (1995)
قبل از آنکه ديويد فينچر به سراغ قاتل زودياکي واقعي برود، توجهش را به يک داستان کشتار ترسناک ديگر معطوف کرده بود اگر چه اين بار ديگر ماجرا واقعي نبود اما اين فيلم نيز بعد از پايان همچنان شما را تحت تاثير قرار مي دهد. فيلم موفق و ساختار شکن «هفت» (Seven) يک داستان تاريک و سرد در مورد دو کارآگاه در حال تلاش براي دستگيري قاتلي سريالي است که قتل هاي خود را بر اساس 7 گناه بزرگ انجام مي دهد.
هفت (1995)
اين فيلم تريلر جنايي به چندين دليل در ميان فهرست 10 فيلم تريلر جنايي برتر تاريخ سينما قرار مي گيرد: کارآگاهان در شهري بدون نام در جستجوي قاتل سريالي بوده و ميزان وحشت رواني حاکم بر فضاي فيلم فراتر از حد تصور است.
مخاطب نيز با جلو رفتن قتلها در داستان فيلم محو مي شود و تا صحنه پاياني فيلم که بحق يکي از بي نظيرترين پايان بندي هاي تاريخ سينماست هيچ چيز براي مخاطب روشن نشده است. شايد تنها همان سکانس آخر «هفت» براي قرار گرفتن يکي از شاهکارهاي کلاسيک فينچر در اين فهرست کافي باشد. اين تريلر جنايي بسيار ناراحت کننده، حال بهم زن و پر از کشتار ساخته شده که البته همزمان نيز بسيار جذاب و بي نقص است. اين فيلم آغاز هنرنمايي ديويد فينچر در حوزه فيلم هاي تريلر جنايي بود.
ام را به نشانه مرگ بگير (1954)
بله حق با شماست و بسياري از فيلم هاي آلفرد هيچکاک مي توانستند جايي در اين فهرست داشته باشند اما در فيلم «ام را به نشانه مرگ بگير» (Dial M for Murder) وي يک شاهکار مينيماليستي شبه تئاتر ديگر خلق مي کند. لازم به ذکر است که هيچکاک اين فيلم را به شکل سه بعدي فيلم برداري کرد اما اين موضوع کمتر مورد توجه قرار گرفت. هيچکاک مخاطب را در درون اتاقي قرار داده و او را به کاناپه مي دوزد. در حالي که نشسته ايد و فيلم را تماشا مي کنيد، از لحاظ زماني و مکاني تنشي غيرقابل تحمل را تجربه مي کنيد که در واقع همان فضاي درون آپارتمان داستان فيلم است. هيچکاک هميشه مي گفت که از ساخت فيلم هاي خود هدفش دادن حسي از شادي و لذت به تماشاگران است، لذتي که مخاطب بعد از بيدار شدن از يک کابوس تجربه مي کند، و اين همان حسي است که بعد از تماشاي اين فيلم خواهيد داشت.
ام را به نشانه مرگ بگير (1954)
چيزي که اين فيلم تريلر جنايي را از ديگر فيلم هاي اين ژانر متمايز مي سازد بن مايه، لوکيشن، داستان متمايز و سه بازيگر اصلي آن يعني ري ميلاند، گريس کلي و رابرت کامينگز هستند. اين شخصيت ها بي پرده در مورد قتلي بي نقص صحبت مي کنند. با شروع داستان، هيچکاک قاب سازي، داستان پردازي تصويري، صدا و آهنگ متن بي نقص و دقيق خود را حاکم مي سازد تا عنصر ترسناکي، شوکه کنندگي و تعليق فيلم را به بالاترين حد ممکن خود برساند. صحنه اي را به ياد بياوريد که گريس کلي در حال صحبت با تلفن است و آنتوني داوسون مي خواهد او را خفه کند در حالي که ري ميلاند آن سوي خط است. هيچ تريلر جنايي نمي تواند به اين ميزان سادگي، در تنها يک صحنه چنين ترسناک و چالش برانگيز عمل کند، احساسي که در تمامي 1 ساعت و 45 دقيقه ديگر فيلم نيز کاملاً حس مي شود.
غرامت مضاعف (1944)
اين يکي فيلمي کلاسيک و نوآر به تمام معناست. اما در حالي که بيلي وايلدر مشغول شکل دادن به ژانر نوآر بود، همزمان داشت عناصر تريلر جنايي را مي ساخت بدون اين که خودش خبر داشته باشد. «غرامت مضاعف» (Double Indemnity) شايد داراي قاتلين سريالي يا روش هاي پليسي معمول نباشد اما شخصيت هايي دارد که اين عناصر را در اولين فيلم ژانر تريلر جنايي در خود دارند. اين فيلم که بر اساس رماني از جيمز ام کين ساخته شده از همان ابتدا به مخاطب يادآور مي شود که اين فيلم از سناريو قوي و بي نقصي برخوردار است. فيلمنامه از آن لحاظ بي نقص است که اخاذي، قتل، زيباي خطرناک و بسياري مولفه هاي ديگر در خود دارد.
غرامت مضاعف (1944)
اما وايلدر مي خواهد نشان دهد که شخصيت ها براي رسيدن به اهداف خود و فرار کردن از عواقب رسيدن به آن اهداف دست به هر کاري مي زنند. اگر چه اين فيلم نوآر به دليل ساختار سياه و سفيد و مه گرفته اش قابل توجه است اما تعليقي که با شرارت شخصيت ها ترکيب مي شود عامل درخشيدن و متفاوت بودن فيلم است. شخصيت هاي فيلم مانند يک بازي شطرنج حرف هايشان را روي صفحه به حرکت در مي آورند تا در نهايت به هدف خود برسند و براي رسيدن به اين هدف خود هيچ محدوديتي نمي شناسند. عليرغم اين که «غرامت مضاعف» يک فيلم نوآر است، اما فضا و حس آن طوري است که مي توان آن را اولين فيلم در ژانر تريلر جنايي دانست.
محله چيني ها (1974)
اگر به جريان نوآر برگرديد و آن را با نئونوآر و عناصر رازآلود ترکيب کنيد به فيلم «محله چيني ها» (Chinatown) ساخته رومن پولانسکي مي رسيد. وقتي که اين فيلم را نگاه مي کنيد خود را به مانند شخصيت اول فيلم در داستان خواهيد ديد. علاوه بر سبک کارگرداني خارق العاده پولانسکي، فاش شدن داستان فيلم به صورت آهسته در برابر چشمان بيننده که ترکيبي از قتل، مخفي کاري و رابطه نامشروع است باعث شده اين فيلم در رتبه دوم اين فهرست قرار بگيرد.
محله چيني ها (1974)
تنها در 20 دقيقه پاياني فيلم است که تمامي عناصر يک فيلم تريلر جنايي به هم مي پيوندند. در فيلم مي توان شاهد فاش شدن لايه هاي شخصيتي في دانووي و جان هيوستون بود که از همه چيز براي مخاطب غافلگير کننده تر است. تقريباً تمامي رمز و رازهاي مربوط به فيلم که از عناصر اصلي تريلر جنايي هستند در بخش پاياني فيلم فاش مي شوند.
کشوري براي پيرمردها نيست (2007)
جوئل و اتان کوئن بيش از يک دهه پيش فيلمي ساختند که حتي امروز نيز با همان شوق و حرارت 10 سال پيش در مورد آن صحبت مي شود. وقتي که فيلمسازي چنين فيلمي مي سازد مي دانيد که با يک فيلم کلاسيک مواجهيد. اما برادران کوئن مولفه هاي موش و گربه اي ژانر تريلر را در قالب شخصيت هاي يک قاتل رواني، يک کلانتر دوستدار زندگي و گاوچراني مصمم به تصوير مي کشند. وقتي اين فيلم را مورد بررسي قرار دهيد مي توانيد در مورد خيلي چيزها صحبت کنيد، از بحران هويتي شخصيت ها،عواقب خوفناک تصميمات، سرنوشت و عدالت اما ارتباط اين مولفه ها با يک تريلر جنايي تنها نوک يک کوه يخي است.
کشوري براي پيرمردها نيست (2007)
فيلم در ابتدا با شکار حيوانات آغاز شده و پس از شکار پول به شکار انسان در دهه 1980 تگزاس منتهي مي شود. احساسات روانشناسانه عميق از طريق مناظر زيبا و ترسناکي که شخصيت ها در آن به جستجوي هدف خود مي پردازند در بوته آزمايش قرار مي گيرد. اگر چه تمامي عناصر اين فيلم مربوط به تريلر جنايي سنتي هستند اما اين هوشمندانه فيلم ساختن است که باعث شده شاهکار برادران کوئن در صدر اين فهرست قرار گيرد.
بيشتر بدانيد : بهترين فيلمهاي تاريخ سينما با موضوع فرار از زندان+ عکس
بيشتر بدانيد : جذاب ترين و هيجان انگيزترين تريلرهاي قرن 21 + عکس
بيشتر بدانيد : بهترين فيلم اکشن هاي 2018 + تصاوير
بيشتر بدانيد : محبوب ترين فيلم هاي هاليوود/ از جنگ ستارگان تا شکستن از درون + تصاوير
منبع :rooziato.com