بزرگنمايي:

چه خبر - پدوفيليا چيست؟

خبر کوتاه بود اما بي نهايت دردناک و تلخ. هنوز با غم فاجعه آتنا و اهورا کنار نيامده بوديم که خبر اتفاقي مشابه به گوش رسيد. ماجراي زالوي کثيف در تعطيلات نوروزي، قلب همه مردم را به درد آورد. نکته قابل توجه اين که در اين رخداد هم جريان تکراري بود. فردي با پيش زمينه هاي رواني و شخصيتي آشفته با پيش آمدن يک موقعيت، دست به جنايت زد. با توجه به پرسش و پاسخ هاي با متهم اين پرونده، نگاهي روان شناسانه به اين ماجرا خواهيم داشت.
متهم معروف به زالوي کثيف، مردي 41 ساله، متاهل و داراي 3 فرزند بود. او درباره روز حادثه گفته: "آن روز، زن و بچه هايم در خانه مادرزنم بودند. در يک لحظه ندا (دختر 6 ساله افغاني) را ديدم که زنبيل به دست به سمت نانوايي مي رفت. ناگهان شيطان به سراغم آمد و وسوسه شدم. وقتي او در حال بازگشت به خانه بود، نقشه شيطاني ام را اجرا کردم. به او گفتم داخل حياط بيايد تا مقداري غذا به او بدهم. او را با ترفند به داخل اتاق خواب بردم و يک عدد شيريني به او دادم و ... . خانواده آن دختر را به طور کامل مي شناختم چراکه همسايه نزديک ما بودند. به همين دليل وقتي گريه مي کرد و مي گفت که موضوع را به پدر و مادرش مي گويد، ترسيدم که رسوا شوم، او را روي زمين انداختم، چند دستمال کاغذي در دهانش فرو کردم و صورتش را با دست فشردم و ... ."

در تبيين و تحليل اين ماجرا، متأسفانه با وجود هشدارهاي فراواني که تاکنون توسط متخصصان ارائه شده است، هنوز هم شاهد مسائلي هستيم که زمينه ساز بروز اين حوادث مي شوند. در اين مطلب قصد داريم به بررسي ريشه هاي بروز چنين حوادثي در سه حوزه فرد، خانواده و اجتماع بپردازيم تا قدمي براي جلوگيري از بروز دوباره اين اتفاق برداشته باشيم.

در مقوله ريشه هاي فردي، ويژگي هاي شخصيتي متهم اهميت ويژه اي دارد. البته بايد اين نکته را مدنظر قرار دهيم که با وجود ضداجتماع دانستن اين افراد از سوي برخي صاحب نظران، باز هم متون علمي هيچ نشانگان خاصي را براي اختلال پدوفيليا (ميل جنسي به کودکان) بيان نداشته اند. به عبارت ديگر، از رفتارهاي ظاهري و معمول يک شخص مبتلا، نمي توان اختلال ذکر شده را در او تشخيص داد. همان طور که متهم اين پرونده، مغازه داشته و مشغول کسب و کار بوده و فردي متوجه اين اختلال تا قبل از فاجعه درباره او نشده است. با اين حال برخي رفتارها هستند که با دقت در عملکرد فرد مبتلا، مي توان به عنوان نشانه هاي وجود اختلال در نظر گرفت.
1. رفتارهايي از قبيل ميل زياد به در آغوش کشيدن و بوسيدن کودکاني که فرزند آن ها محسوب نمي شوند يا حتي نسبت خويشاوندي با آن ها ندارند يا خريد هداياي گران قيمت براي اين دسته کودکان در حالي که شايد توقع چنداني براي انجام اين رفتار از او نمي رود.
2. داشتن سابقه مصرف مواد مخدر يا مشروبات الکلي. اثبات شده است که مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلي، نقش مؤثري در پديد آمدن اين رخدادها دارد. در تمام کساني که مرتکب اين گونه جنايت ها شده اند، يک عامل مشترک وجود داشته و آن هم مصرف مواد يا مشروبات الکلي پيش از انجام جنايت بوده است. دليل اين موضوع، آن است که در نتيجه استفاده مواد مخدر يا توهم زا و مشروبات الکلي، قدرت منطق و تصميم گيري عقلاني انسان کاهش پيدا مي کند و فرد رو به رفتارهاي تکانه اي، بدون هيچ پشتوانه عقلاني مي آورد. همان طور که در مصاحبه زالوي کثيف هم خوانديد، او هم قبل از دست زدن به اين جنايت از مواد مخدر استفاده کرده است.
قابل ذکر است اين ها تنها احتمال ابتلا به اين اختلال را در مردان بالا مي برد اما احتياط، شرط عقل است و اگر خانواده ها در محل زندگي يا حتي فاميل، احساس مي کنند چنين مرداني وجود دارند بايد با دقت بيشتري از فرزندشان محافظت کنند.

براساس صحبت هاي مجرم حادثه اخير و ديگر افرادي که در جرايم مشابه دست داشته اند، در تمامي اين افراد ساختار خانواده کاملا شکننده بوده و حداقل يکي از اعضاي خانواده داراي مشکلات جسماني يا رواني بوده است. به عبارت ديگر، اين افراد در خانواده خود، شرايط نابه ساماني را تجربه مي کنند که بعدها در نگرش هاي رفتار جنسي آن ها اختلال ايجاد مي کند. همچنين ممکن است برخي افرادي که به اين اختلال مبتلا هستند، در دوران کودکي خود نيز مورد تجاوز قرار گرفته باشندو رفتارهاي فعلي آن ها در واقع نوعي انتقام گيري از آن شرايط است.
در بعد زندگي زناشويي، اين افراد به ظاهر داراي خانواده و حتي فرزند هستند و شايد از بيرون مشکل و انحرافي در رفتار جنسي آن ها مشاهده نشود اما مي توان گفت، تشکيل خانواده در اين افراد با اجبار ديگران است يا به دليل شرايطي غيرطبيعي تن به ازدواج مي دهند اما در واقعيت امر، به دليل اين که گرايش هاي جنسي اين افراد عادي نيست، با وجود رفتار عادي در خانواده، همچنان تحت فشار تکانه هاي ناشي از اختلال شان هستند. بنابراين تشکيل خانواده و حتي داشتن فرزند، نمي تواند در اين افراد بازدارنده اي جدي براي جلوگيري از رفتارهاي مجرمانه شان باشد. متهم اين پرونده هم ادعا کرده که هر دو ازدواجش، از سر لجبازي و ناآگاهانه بوده است.

فارغ از اين ماجراي تلخ و به طور کلي عواملي که کودک را به خطر مي اندازند:
- سپردن کودکان به افراد بالغي که به آن ها اعتماد نابه جا داريم
- نظارت نداشتن بر زمان بازي کودکان در کوچه و خيابان به خصوص در ساعاتي که رفت و آمد افراد بسيار کم است
- فرستادن کودکان به مغازه يا نانوايي براي خريد
- استفاده از پوشاک و لباس هاي کودکانه اي که موجب جلب توجه اين افراد مي شود و در آن ها انگيزه تجاوز را ايجاد مي کند
از سوي ديگر، برخي افراد با نشانگان اختلالات خطرناک رواني به راحتي ازدواج مي کنند، فرزنددار مي شوند، کار مي يابند يا مجوز کار دريافت مي کنند و در صورت فراهم شدن شرايط، رفتارهاي خطرساز و آسيب رسان خود را انجام مي دهند. اين، حاصل نبود يک سيستم ارزيابي و غربالگري حرفه اي در کشور است که موجب مي شود افراد داراي نشانگان اين گونه اختلالات، بدون نظارت و درمان لازم در اجتماع حضور داشته باشند و مشکلاتي از اين دست ايجاد کنند. پس در اين شرايط، منطق حکم مي کند رفتار پيشگيرانه داشته باشيم و به آموزش حريم شخصي به کودکان خود اهتمام بورزيم و نحوه مواجهه با افراد غريبه اي را که اصرار دارند آن ها را به خانه يا مکان ديگري بکشانند، بياموزيم. به اميد روزي که با ارائه آگاهي و پيشگيري مناسب، ديگر شاهد چنين رخدادهاي تلخي نباشيم.

منبع : khorasannews.com