نويسندگان بزرگي که از اختلال رواني رنج ميبردند + تصاوير هنر و سلامت بزرگنمايي: چه خبر - زندگي نويسندگان به ويژه آنهايي که با ادبيات داستاني سر و کار دارند، چنان با پيچيدگيهاي ذهن گره خورده که گاه اين ارتباط نزديک، گريبانگير نابغههاي ادبي جهان ميشود. «جنگ و صلح»، «پيرمرد و دريا» و «لوليتا» زائيدهي ذهن اسطورههايي هستند که در گرداب اختلالات رواني خود غرق شدند.تولستوي، همينگوي و ويرجينيا وولف از مشهورترين رماننويساني هستند که ذهن خلاقشان در کنار آفرينش نمونههاي بيمثال ادبيات داستاني، در مرز ميان سلامت رواني و جنون سرگردان بوده است.در گزارش پيش رو، از 10 قلم بهدست صاحبنام دنياي ادبيات که از ناهنجاريهاي رواني رنج ميبردهاند ياد ميکنيم:* «لئو تولستوي»خالق «جنگ و صلح» که به جرات ميتوان وي را معروفترين نويسندهي تاريخ ادبيات روس دانست، دورههاي متعدد افسردگي را در طول عمر 83 ساله خود پشت سر گذاشت. نويسندهي «آنا کارنينا» که بيشتر براي خلق شخصيتهايي عميق و متعدد در رمانهايش شهرت دارد، دائما درگير سوالات بزرگي حول محور شرايط نابسامان انسان مدرن بود و همين امر روز به روز وي را به سمت افسردگيهاي طولاني مدت و جدي سوق ميداد. کار تولستوي اما به خودکشي نکشيد و ذاتالريه بود که نقطهي پاياني بر زندگياش بود.* خالق «سفرهاي گاليور»«جاناتان سوييفت» نويسندهي انگليسي - ايرلندي بود که معروفترين اثرش رمان کلاسيک و ماندگار «سفرهاي گاليور» است. آنچه از نوشتههاي «ويل دورانت»، فيلسوف و تاريخدان معروف برميآيد حاکي از آن است که سوييفت در سال 1738 علائم کامل ديوانگي را از خود بروز ميداد، اما زمان شروع بيماري وي کاملا مشخص نيست. ويل دورانت در اينباره نوشته است: آنچه مسلّم است اين که در سال 1742 وي سلامت، تعقل و ثبات ذهني خود را از دست داد. مثلا يکبار، پنج نفر با وي دست و پنجه نرم کردند تا او چشمان خود را از کاسه بيرون نياورد! پس از اين ماجرا بود که سوييفت به مدت يک سال سکوت کامل اختيار کرد.* جک کرواکخالق «در جاده» از روانگسيختگي (شيزوفرني) رنج ميبرد. وي به دليل اين اختلال شخصيتي از نيروي دريايي آمريکا اخراج شد و پس از آن با اعتياد به مصرف الکل، ماريجوانا و داروهايي چون آمفتامين بيشتر و بيشتر در نابسامنيهاي رواني غرق شد. «در جاده» رمان 10 فصلي که نمونهي درخشاني از سبک ادبي جريان سيال ذهن محسوب ميشود، توسط «والتر سالس» به دنياي سينما راه يافت.* «ارنست همينگوي»اسطورهي ادبيات مدرن آمريکا از معروفترين رماننويسان اين فهرست به حساب ميآيد؛ چرا که بيماري رواني او در پايان کار منجر به خودکشياش شد. درباره علت ابتلاي خالق «پيرمرد و دريا» به ناهنجاريهاي ذهني، فرضيات بسياري عنوان شده که اعتياد به مشروبات الکلي، صدمه مغزي، بيماري ارثي هموکروماتوز (پدر، خواهر و برادرش هم دست به خودکشي زدند) و رسيدن به پوچي در اوج توانمندي از بارزترين آنهاست. همينگوي طي سالهاي 1960 و 1961 چندينبار تحت شوکهاي الکتريکي قرار گرفت، اما سرانجام در صبح يکي از روزهاي جولاي 1961، تپانچه محبوبش را برداشت و به مغز خود شليک کرد.* «سيلويا پلات»خالق «حباب شيشه» از جمله چهرههاي ادبي است که همواره حاشيههاي بسياري درباره زندگياش وجود داشته است. اين شاعر آمريکايي همسر «تد هيوز»، شاعر سرشناس انگليسي بود. به دليل تجربهي دورههاي طولاني مدت و متناوب افسردگي، پلات بارها تحت درمان شوک الکتريکي قرار گرفت، اما هربار پس از اين دورهها، وي دست به خودکشي ناموفق ميزد. سيلويا پلات 31 ساله بود که جسدش را در کنار گاز آشپزخانه پيدا کردند. وي اينبار گاز را راهي براي خودکشي قرار داده بود.* خالق «شرلوک هلمز»«سر آرتور کانن دويل» نويسنده برجسته اسکاتلندي بود که داستانهاي کارآگاهي «شرلوک هلمز» وي هنوز پس از دو قرن دستمايه آثار پرطرفدار تلويزيوني و سينمايي ميشود. جالب اينکه کانن دويل خود در جواني به کار طبابت ميپرداخته، اما به دليل ناکامي در اين حرفه، به دنياي کاغذ روي آورد. نويسنده «شرلوک هلمز» پس از مرگ همسرش در سال 1906 و متعاقب آن مرگ پسرش در جنگ جهاني اول، دچار افسردگي شد و به علوم غيبي و افسانههاي پريان پناه آورد.بررسيهايي که اخيرا دربارهي اين داستاننويس اسکاتلندي انجام شده حاکي از آن است که وي از بيماري روانگسيختگي رنج ميبرده است. آشفتگيهاي رواني کانن دويل احتمالا ريشهاي ارثي داشته است. اين نويسندهي مشهور مدعي بوده که صداهايي را از دنياي ديگر ميشنود! «سر آرتور کانن دويل» در جولاي 1930 و در سن 71 سالگي بر اثر ايست قلبي درگذشت.* «ادگار آلن پو»جنايينويس سرشناس آمريکايي که سالها با آفريدههاي جوهرياش قلب خوانندگان را به تپش درميآورد، همواره درگير شياطين ذهني خود بود. نويسنده شعر معروف «کلاغ» شايد تنها چهرهاي بود که به ديوانگي خود اعتراف کرد. وي پس از مرگ همسرش نوشت: در حد غير معمولي حساس و عصبيام. ديوانهاي شدهام با وقفههاي طولانيمدت سلامت رواني.در اکتبر 1849 وي را آشفته و در حال گفتن هذيان در خيابانهاي بالتيمور پيدا کردند؛ در حاليکه حتي نميتوانست توضيح دهد چرا کارش به اينجا کشيده است. اين شاعر و داستان کوتاهنويس مطرح روز بعد در بيمارستان جان خود را از دست داد.* «ويرجينيا وولف»خالق «به سوي فانوس دريايي» را بدون شک ميتوان مطرحترين نويسندهي زن ادبيات مدرن ناميد. وي که در ميان آثارش رمانهاي برجستهي چون «خيزابها» را دارد، در طول زندگياش با نابسامانيهاي بسياري دست و پنجه نرم کرد. پس از آنکه در کودکي مادر و خواهر ناتنياش را از دست داد، به دورههاي متناوب افسردگي دچار ميشد و چندينبار فروپاشي عصبي را تجربه کرد. وولف که طي جنگ جهاني دوم خانهي خود را در لندن از دست داد، در مارس 1941 ناگهان ميز نهار را ترک کرد، سنگهايي را در جيب پالتوي خود گذاشت، به نزديکترين رودخانهي محل زندگياش رفت و خود را در آب انداخت.* «ولاديمير ناباکوف»خالق «لوليتا» و نويسندهي سرشناس روسيه به نوعي از وسواس رواني به نام همرنجي (synesthesia) رنج ميبرد. اين نابغهي ادبي که به سه زبان انگليسي، فرانسوي و روس تسلط داشت، جزو طراحان بزرگ سيستمهاي پيچيدهي بازي شطرنج هم محسوب ميشد. نويسندهي رمان «لوليتا» به عنوان مجموعهدار پروانه و شبپره هم شهرت دارد. ناباکوف که دوران کودکي شگفتانگيزي را تجربه کرد، همواره درگير ارتباط بين رنگها و حروف بود. بيماران همرنج افرادي هستند که با احساس تقارني مداوم مواجه هستند و برانگيخته شدن يک حس در آنها موجب انگيزش احساس ديگر در فکر يا بدن آنها ميشود؛ به طور مثال ناباکوف معتقد بود رنگ عدد پنج، قرمز است و هر حرفي از الفبا يک رنگ مختص به خود را دارد. ناباکوف روز دوم جولاي 1977 در مونترو آمريکا درگذشت.* گابريل گارسيا مارکزآخرين نام اين فهرست «گارسيا مراکز»، اسطورهي ادبيات آمريکاي لاتين و خالق اثر ماندگار «صدسال تنهايي» است که سال گذشته داستان ابتلاي وي به آلزايمر و زوال عقل تيتر اول روزنامههاي جهان شد. اين نويسنده کلمبيايي برنده نوبل ادبيات پس از چاپ آخرين کتابش در سال 2004 ديگر چيزي نمينويسد.مادر و برادر مارکز هم سرنوشت مشابهي در از دست دادن مشاعر داشتهاند و دنياي ادبيات هنوز در شوک ابتلاي اسطوره رئاليسم جادويي به زوال عقل است. درحاليکه رئيس بنياد روزنامهنگاري مارکز معتقد است «گابو» مشاعرش را از دست نداده، او فقط يک فرد مسن است که کمي حافظهاش دچار اختلال شده است.گفته ميشود گابريل گارسيا مارکز که رمانهاي برجستهاي چون «پاييز پدرسالار» و «خاطرهي دلبرکان غمگين من» را در کارنامهي درخشان خود دارد، از ترس اين که مخاطبش را نشناسد، از جواب دادن به تلفن خودداري ميکند. منبع: isna.irمطالب پيشنهادي:همبازي شدن شقايق فراهاني و مادرش در سريال ماه رمضانانتشار ماجراي خودکشي ليلا پهلوياختلافات زندگي فرهاد اصلاني و هانيه توسلي بر پرده سينما + عکسپاسخ صدا و سيما به در خواست پخش ربناي استاد شجريانبهنوش طباطبايي «سيندرلا» شد يکشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۵۱:۴۱ AM ۱۵۰۴ بازدید چه خبر