فرناز رهنما: استعداد چاقي دارم!!
هنر و سلامت
بزرگنمايي:
چه خبر - حرفهاي بازيگر زن دربار تغذيه و سلامت پوست
فارغالتحصيل رشته بازيگري تئاتر است و براي او دغدغه تئاتر بيشتر از تلويزيون يا سينماست. از کارهايش ميتوان به تئاترهاي چشماندازي از پل، تلف شده، دوازده و سريالهاي مامور بدرقه، زيرزمين، ساختمان پزشکان و همينطور فيلمهاي اقليما و بعدازظهر سگي سگي اشاره کرد.
از فرناز رهنما سريال «هفتسنگ» از شبکه 3 پخش شد. وي در مجموعههاي مناسبتي ديگري مانند «زيرزمين» و «ماموربدرقه» نيز بازي کرده و حضور دوباره او در يک سريال مناسبتي، بهانه گفتوگوي ما با او بود. در ضمن اين هنرمند هيچ نسبتي با بهاره رهنما (بازيگر) ندارد.
* سريال «هفتسنگ» فضاي خانواده را خيلي خوب و صميمي نشان داده است، به نظر شما چه بايد کرد که اين رابطههاي صميمي مانند گذشته در خانههاي ما وجود داشته باشد؟
** قبل از شروع تصويربرداري، صحبتهايي داشتيم و به اين نتيجه رسيدم که «هفتسنگ» يادآور روابطي است که ديگر کمتر در خانوادهها ميبينيم و به فراموشي سپرده شده است؛ يعني دور هم جمع شدن اعضاي خانوادهها و عشق ورزيدن به يکديگر، ناهار و شام را پيش پدربزرگ و خانواده خوردن، زود بخشيدن يکديگر، دور کردن کينهها و ديگر چيزهايي که اين روزها در خانوادهها کمتر شاهدش هستيم. تمام اين روابط ميتواند روزهاي گذشته را تداعي کند و پيام خوبي براي خانوادههاي امروز ما داشته باشد. خانوادههايي که به هر دليل کمتر دور هم جمع ميشوند. شايد موضوع اين سريال تلنگري باشد و مخاطب را به اين نتيجه برساند که باز هم ميتواند اين روابط را داشته باشد و اگر اين اتفاق با تماشاي اين سريال براي مخاطب بيفتد، اتفاق خوبي است.
* متاسفانه در حال حاضر بين بيشتر والدين و جوانها فاصله افتاده است. به نظر شما چه دلايلي باعث شکاف بين نسلها شده است؟
** متاسفانه والدين گرفتار مسائل روزمره زندگي و جوانها درگير فضاي مجازي شدهاند. فرزندان از مهمانيهاي خانوادگي فراري هستند در صورتي که ديد و بازديد جزوي از فرهنگ ماست که دارد به فراموشي سپرده ميشود و شايد «هفتسنگ» بتواند تا حدي روابط و رسم و رسوم فراموششده را يادآوري کند.
* کمي هم درباره خودتان صحبت کنيم. فکر ميکنم شما از آن آدمهايي هستيد که به سلامتتان اهميت ويژهاي ميدهيد؟
بله، مثلا هيچوقت با آرايش نميخوابم، هميشه از پاککنندههاي لوازم آرايش استفاده ميکنم، بعد از هر گريمي صورت خود را ميشويم و از کرمهاي لازم براي مراقبت از پوستم استفاده ميکنم. در اين هواي آلوده و آفتاب تند تابستان، پوست نيازمند مراقبت ويژهاي است که آدمها به دليل گرفتاري روزمره کمتر به آن توجه ميکنند اما بايد از پوست بسيار محافظت کرد. نهتنها پوست صورت به مراقبت نياز دارد، بلکه پوست بدن هم نيازمند اين مراقبتهاست. من کمتر خانمي را ديدم که کرمي را براي پوست بدنش خريداري کند. به هر حال من بهعنوان يک بازيگر بايد از پوستم بيشتر مراقبت کنم.
چقدر روي گريم حساسيت به خرج ميدهيد؟
خيلي زياد چون مثلا براي بازي در يک سريال، 6 ماه هر روز گريم ميشوم بنابراين بعد از هر گريم صورت خود را پاک ميکنم تا پوستم نفسي بکشد. باور کنيد کار ما اصلا آسان نيست و بايد مواظب خيلي چيزها باشيم از مسائل جسمي گرفته تا مسائل رواني.
رژيم خاصي هم داريد؟
** بسيار استعداد چاقي دارم و اگر رعايت نکنم، وزنم بالا ميرود. من رژيم خاصي ندارم اما هميشه کم خوردن را الگوي خود قرار ميدهم. در هر وعده غذايي، سعي ميکنم قبل از اينکه غذايم تمام شود، از خوردن دست بکشم. جالب است بدانيد از دوران کودکي زياد به متخصص تغذيه مراجعه کردهام و براي همين ميدانم چه کاري بايد انجام دهم و معتقدم بهترين نوع مراقبت در اين زمينه اين است که کم بخوريم ولي هميشه بخوريم.
* خانم رهنما! اغلب نقشهايي که بازي کردهايد بهنوعي طنز بودهاند. آيا طنز ژانر مورد علاقهتان است؟
اصلا اين طور نيست. اتفاقا خيلي دوست دارم در کارهاي جدي کار و آن را هم امتحان کنم اما وقتي کار طنز به دلم مينشيند و با خود فکر ميکنم که از اين طريق ميتوانم لبخندي بر لبان مخاطبانم بنشانم، ميپذيرم.
* مخاطبان بيشتر شما را با بازي در آثار طنز ميشناسند و چون هميشه خنده بر لبتان است، توقع عصبانيت يا افسردگي را از شما ندارند. وقتي دچار اين حسها ميشويد، نگران واکنش مردم و اطرافيان نيستيد؟
چون اصولا آدم خندهرويي هستم، کمتر اين اتفاق ميافتد اما من هم مانند همه مردم سعي ميکنم مراقب رفتارم باشم و خشمم را کنترل کنم. البته معمولا غلبه بر خشم آسان نيست و همه نميتوانند خشمشان را کنترل کنند.
* چگونه خشمتان را کنترل ميکنيد؟
** سعي ميکنم تحمل کنم. البته من هم مانند همه آدمها گاهي از کوره درميروم و عصباني ميشوم. مخاطبانم در بعضي از کارها از کوره در رفتنهايم را ديدهاند بنابراين ديدن عصبانيت من برايشان دور از تصور نيست.
* دلتنگيهاي خود را با چه کسي در ميان ميگذاريد؟
** پدر، مادر و همسرم. اين افراد تنها دوستان زندگيام هستند و مديون آنها هستم چون هميشه مشوقم بودند و هر زمان که دلتنگ يا رنجيده شدهام، با آنها درددل کردهام و خدا را شکر راهنماي خوبي هم برايم هستند.
در انتخاب يک نقش اولويتتان چيست؟
** به چند عامل اصلي در انتخابهايم دقت ميکنم؛ ابتدا فيلمنامه و نقش، دوم کارگردان، سوم تهيهکننده، چهارم افرادي که با آنها قرار است کار کنم. اگر 3 تاي اين عوامل مناسب باشد، آن کار را ميپذيرم. همين معيارهاست که گزيدهکارم ميکند و ممکن است يک سال روي آنتن نباشم و مشغول بازي در تئاتر شوم. اگر روزي احساس کنم خود را تکرار کردهام، آن روز نابود شدهام بنابراين هميشه سعي ميکنم خود را تکرار نکنم؛ ممکن است مجموعههاي «مامور بدرقه» و «ساختمان پزشکان» هر 2 طنز باشند اما به اعتقاد خودم شبيه هم نيستند. تلاش من انتخابهاي متفاوتتر با بسترهاي مختلف است تا بتوانم تواناييهاي خودم را نشان دهم.
* به نظر ميرسد مساله اين است که معمولا کمتر نقشهاي متفاوت و تازه براي بازيگران ما نوشته نميشود، بهخصوص براي خانمها.
** دقيقا همينطور است. در سالهاي اخير، محدوديتها و خط قرمزها براي خانمهاي بازيگر بيشتر هم شده است. اگر يادتان باشد، مثلا در سريال «همسران» کاملا بار درام داستان بر دوش تمام اعضاي خانواده بود و فيلمنامه مختص آقايان يا خانمها نوشته نشده بود. يکي از دلايلي که بازي در سريال «هفتسنگ» را پذيرفتم، دقيقا همين مساله بود؛ تمام اعضاي خانواده زير ذرهبين قرار گرفتهاند. در صورتي که بيشتر سريالهايمان مردسالار و مردمحور است و خانمها نقش کمتري را ايفا ميکنند يا حداقل محوريت کمتري دارند و اتفاق کمتري در داستان برايشان ميافتد.
فکر ميکنيد چرا اين اتفاق ميافتد؟
به نظرم دليل ننوشتن نقش متفاوت و تازه براي بازيگران زن ترس فيلمنامهنويسهاست، آنها ترجيح ميدهند سوژه يا جمعي را بهعنوان شخصيتهاي داستان انتخاب کنند که زياد دچار حاشيه نشوند. اين اتفاق، کار را براي بازيگران زن سختتر ميکند. به قول مرجانه گلچين، کار بازيگران زن سخت است بهخصوص اينکه کار طنز هم انجام دهند چون طبق قوانين و مقرارت، بايد در چارچوبي بازي کنند.
* مردم ايران خيلي سخت ميخندند. به نظر شما چگونه ميتوانيم آنها را شادتر وحالشان را خوب کنيم؟
به نظرم استفاده از يک فيلمنامه خوب و شاد که مطابق با رسم و رسومات و اعتقادهاست موثر است و مردم ميتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و در زندگي خود آنها را ببينند، ميتواند لبخند را بر لبانشان جاري کند. ما مخاطبان باهوشي داريم، آنها اختلاف بين لوسترين و بامزهترين شوخيها را به سادگي تشخيص ميدهند. اگر بتوانيم واقعبين باشيم و از زندگي واقعي مردم سوژه بگيريم، ميتوانيم خنده را هم بر لبانشان بياوريم.
فکر ميکنيد چه فرق مهمي بين بازيگران تئاتر و بازيگران تلويزيون وجود دارد؟
بازيگران تئاتر، تعلقخاطر زيادي به اين کار دارند و پس از مدتي غيبت از تئاتر، دلتنگ آن ميشوند. به شخصه احساس ميکنم در تئاتر سواد کاريام بيشتر ميشود. نميگويم که کار تصوير اين درس را به آدم نميدهد ولي درسهاي تئاتر خيلي ريشهايتر از تلويزيون است.
اينکه ميگويند بازيگران تئاتر مقابل دوربين راحت بازي ميکنند، چقدر صحت دارد؟
به هر حال ممکن است هر بازيگر تئاتري يک روز جلوي دوربين برود و بازي مقابل دوربين هرگز کار آساني نيست. بازيگران سينما اعتقاد دارند بازيگران تئاتر درست بازي ميکنند. اگر هم راحت هستند شايد به دليل اندوختههايي است که در تئاتر کسب کردهاند.
تئاتر، سينما يا تلويزيون کداميک براي شما ارجحيت دارند؟
ترجيح ميدهم بتوانم خودم را در فضاي تئاتر حفظ کنم چون در آنجا آرامش زيادي دارم.
منبع: salamat.ir
مطالب پيشنهادي:
متن کامل گفتگوي مسعود ده نمکي با روزنامه نگار آمريکايي«بند» نازکي به نام عطاران!!مريل استريپ جادوگر و جاني دپ در نقش گرگ!! + عکسدر سينما "خبر خاصي نيست" + عکسهاي جديد خستهکنندهترين فيلمهاي تاريخ سينما کدامند؟!
-
يکشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۵ - ۹:۳۵:۳۰ AM
-
۷۳۸ بازدید
-
-
چه خبر