بزرگنمايي:
چه خبر - تناسب اندام بازيگران هاليوودي
بعضي اوقات آنقدر ظاهر براي افراد مهم ميشود که قيد سلامتشان را ميزنند، چراکه برخيها آنقدر به اندام و وزن خود حساس ميشوند که براي حفظ تناسباندامشان تا پاي مرگ هم ميروند. البته بايد به اين نکته هم اشاره کرد که اين اتفاق براي افرادي رخ ميدهد که از نظر سلامت روان دچار اختلال آن هم از نوع خوردن شدهاند. شايد بارها با اين اخبار مواجه شده باشيد که فلان بازيگر مشهور هاليوودي به بيماري آنورکسيا يا برعکس پرخوري عصبي يا همان بوليميا مبتلا شده است.
البته اختلال خوردن ممکن است براي هر فردي بهوجود بيايد اما بين افراد مشهور و بازيگران هاليوودي شيوع بيشتري دارد؛ چراکه حرفهشان بهگونهاي است که تناسباندام يکي از ابزارهاي کاريشان است و اگر با مشکلي در اين زمينه مواجه شوند ممکن است براي مدتي يا حتي هميشه شغلشان را از دست بدهند. در ذيل به چند فرد مشهور که به اختلال خوردن دچار شدهاند، اشاره کردهايم. بين اين چهار نفر يک نفر بهنام ايزابل کارو بر اثر بيماري آنورکسيا جان خود را از دست داده است. براي همين شايد خواندن سرگذشت آنها بتواند درس عبرتي براي ديگران باشد.
جسيکا آلبا
عکس جسيکا آلبا
در دنياي بازيگران هاليوودي، ابتلا به پرخوري و بياشتهايي عصبي بسيار رايج است. جسيکا آلبا جزو اولين نفراتي بود که قبول کرد با مشکلات بيماري آنورکسيا در حال مبارزه بوده است. او از اندام خود بسيار ناراضي بود اما زماني که مشکل خود را به رسانهها اعلام کرد ازسوي اجتماع پيامهايي دريافت کرد که زندگياش را تحتتاثير قرار داد. جسيکا آلبا از علت ابتلا به اين بيماري ميگويد: «همه در خانواده من بسيار سنگينوزن بودند و ميخواستم نسبت به خانوادهام از سلامت بيشتري برخوردار باشم؛ براي همين از 12سالگي خودم آشپزي را شروع کردم، اما درگيري که من با بدنم داشتم ادامه پيدا کرد تا جايي که برايم مشکلساز شد.
در زماني که براي فيلم دارک انجل (dark angel ) آماده ميشدم اين مشکلات شدت پيدا کرد، اما زماني متوجه اشتباه شدم که در فيلم fantastic four نقشآفريني ميکردم و همچنان با ظاهر و اندامم مشکل داشتم تا جايي که 100پوند از وزنم را از دست ميدهم. بعد از آن اين حقيقت را پذيرفتم که به بيماري اختلال خوردن دچار هستم، اما اين مشکل سراغم آمد که با بالا رفتن سن و بعد از ازدواج بدنم از يک دختر به يک زن تغيير کرد و باعث شد چربيهايي در برخي نواحي بدن ظاهر شود. اين رويداد برايم عجيب و ترسناک بود.»
هيلاري داف
عکس هيلاري داف
هيلاري داف زماني به مشکل اختلال خوردن دچار شد که چندين بازيگر ديگر هم از اين مشکل رنج ميبردند، اما آن زمان هيلاري بهدليل اين مشکلش مرکز توجه قرار نگرفت. داف ميگويد: «من بين سنين 17 تا 19سال بسيار لاغر بودم. نميدانم چه مسئلهاي باعث شده بود تا من آنقدر ترکهاي شوم. من آن زمان چيزي جز سبزيجات آبپز و مرغ گريل شده نميخوردم. آن زمان گردشگري هم ميکردم. به عقيده من زماني که بدن به موادي نياز دارد اما ما از آن دريغ ميکنيم ميتواند خطرناک باشد. اما من نسبت به اين مسئله بيتوجه بودم. در سال 2005، يکصد پوند از وزنم را کم کردم و خواهرم آن زمان از من پرسيد «چرا با خودت اينقدر بد هستي؟!» اين جمله خواهرم مثل يک بيداري بود. براي همين سعي کردم با اندامم کنار بيايم. الان ديگر تصميم دارم بهجاي شمردن ميزان کالريهاي دريافتي در روز، غذاهاي سالم بخورم و بهجاي کالري به سالم بودن و مفيد بودن غذا اهميت بدهم.»
ايزابل کارو
ايزابل کارو بازيگر فرانسوي که درگذشت
ايزابل کارو بازيگر و مدل فرانسوي يکي ديگر از افرادي بود که به مشکل بياشتهايي عصبي مبتلا شده بود. اين مدل و بازيگر در 28سالگي درگذشت و تنها علت مرگ او ابتلا به بيماري آنورکسيا بود. او از 13سالگي بهطور نهفته به اين بيماري مبتلا شده بود و با افزايش سن اين بيماري هم شدت پيدا کرد. در زمان مرگ با قد 160سانت فقط 31کيلوگرم وزن داشت. او سعي ميکرد با کمخوريهاي افراطي جسم خود را لاغر نگه دارد تا جايي که عدم تغذيه درست باعث شد براثر ضعف سيستم ايمني جان خود را از دست بدهد.
کارو در مصاحبهاي با رسانهها گفت: «اين اندامي است که از آن متنفرم. درباره بيماريام صحبت ميکنم تا دختران جوان و دستاندرکاران مد در سراسر دنيا متوجه شوند که ديکتاتوري لاغري تا چه اندازه وحشتناک است. لاغري بيش از حد باعث مرگ ميشود و لاغري يعني همه چيز غير از زيبايي. من ميخواستم رنج خودم را فرياد بکشم.»
پرنسس دايانا
کتابي منتشر شد که مضمون آن درمورد زندگي پرنسس دايانا بود. در اين کتاب اشاره شده بود که دايانا به بيماري پرخوري عصبي مبتلا بوده است. در نوامبر سال1982، از طرف کاخ سلطنتي اعلام شد که دايانا در سلامت کامل بهسر ميبرد. او دچار پرخوري عصبي، آنچنان که در برخي روزنامهها چاپ شده بود، نبود. دايانا حتي قبل از ازدواج هم بهنظر ميرسيد که لاغر شده است. مردم تصور ميکردند او فقط خيلي خسته است يا بزرگتر ميشود ولي درواقع دايانا داشت بيمار ميشد.
او زياد غذا ميخورد بعد خودش را به حال تهوع ميانداخت. شبها ديروقت سراغ يخچال ميرفت و غذاي مفصلي ميخورد. کيک و شکلات ميخورد و بعضي اوقات چندبار در روز حالش بههم ميخورد. ابتدا چون غذايي در بدنش نميماند ضعيف بهنظر ميرسيد اما بالاخره ياد گرفت بيمارياش را پنهان کند درنتيجه سرحال بهنظر ميرسيد، اما بعد از مدتي به پزشک مراجعه کرد و پزشک سريع بيماري دايانا را تشخيص داد. دايانا درمورد بيمارياش شروع به کتاب خواندن کرد و هر هفته پزشکش او را معاينه ميکرد. بعد از گذشت 6 ماه او آدم ديگري شد.
منبع : مجله سيب سبز