طغيان بهاره رهنما با طنزي تلخ و گزنده عليه خشونت و سنگدلي مردانه
تئاتر
بزرگنمايي:
چه خبر - تحليل نمايشنامه چشم هايي که مال توست اثر بهاره رهنما : روايتي امروزي از مفهوم عشق به مسلخ رفته
«چشم هايي که مال توست» از زن مي گويد و از عشق و از رنج؛ رنجي که مثل يوغي بر گردن ظريف زنان اين سرزمين از ديرباز تاکنون آويخته شده است. نثري روان با طنزي تلخ و گزنده در درون که خود طغياني است بر خشونت و سنگدلي مردانه اين روزهاي جهان... بانو بهاره رهنما مانند خنياگري، از عميق ترين احساسات زنانه، روايتي امروزي از مفهوم عشق به مسلخ رفته را داستان سرايي مي کند و بحق که داستان سرايي يکي از خاستگاه هاي تئاتر است. بازيگر هنرمندي که در اين قرن صنعتي و سرعت در اتفاقات که تنها مختص کشور ما نيست و جهان را فراگرفته، بنا دارد عشق گمشده را فرياد کند... تئاتر واژه اي يوناني به معناي به چيزي نگاه کردن است و بانو بهاره رهنما تماشاگر را خارج از زمان و جغرافيا به نگاه کردن واقعيتي تلخ از زندگي امروز انسان و روح حساس و ظريف زنانه فرامي خواند. يکي از عناصر اصلي تئاتر شايد اين باشد که انسان دوست دارد به اتفاقاتي که خارج از ميل و اراده اوست تسلط داشته باشد و زن مونولوگ گوي نمايش نيز در چنين تلاشي است، با يادداشت ها و احساسات روزمره خويش که مخاطب را به ياد احساسات دروني سيمون دوبووار و مارگريت دوراس مي اندازد. با وجود آثار گوناگون نمايشي که اين روزها، داراي ضعف؛ چه در محتوا و چه در فرم هستند و از غلامحسين ساعدي، بهرام بيضايي و اکبر رادي که بگذريم، نمايش نويس مطرحي غير از اينان نداريم. هرچند تلاش داوود ميرباقري، محمد رحمانيان و محمد چرمشير چشمگير است، اما بهاره رهنما در اين نمايش نامه، به مثابه زن بازيگر هنرمند، نقطه عطفي بر حضور زنان در نمايش ايراني؛ از آزاده رومي، خنياگر دوره ساساني و گرديه تاکنون است. گويي او نمايش را براي تربيت توده و آشناکردن مردان جامعه با دردها و احساسات زنانه و شرايط بغرنج زن در جامعه و خانواده و منزلت اجتماعي زن در نظر گرفته است و در اين دنياي خشونت عليه زنان احقاق حقوق زنان را دنبال مي کند. هرچند مخاطبي که آثار بانو رهنما را دنبال مي کند، محتوا و شکل اثر را واقع گرا مي داند، اما اثر «چشم هايي که مال توست»، در مکتب مدرن با گستره متنوعي از سبک هاي نمايشي نوشته شده است که توضيح آن خارج از اين مقال است، اما هر اثري عاري از نقص نيست و به نظر نگارنده، طراحي صحنه مي توانست مانند تسلسل عشق در قصه، دايره وار طراحي شود و از آينه و سايه، در اين چرخش روزهاي تلخ زن استفاده کرد، اما بدون شک بعد از رابعه و اعتصامي و فروغ، بانو بهاره رهنما نقطه عطفي بر حضور زن در جامعه ايران امروز است که تاريخ در آينده بيشتر درباره او خواهد گفت... .
نويسنده: ايليا آل خميس
منبع: روزنامه شرق
-
دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶ - ۲:۱۳:۲۷ PM
-
۷۱۳ بازدید
-
-
چه خبر