بزرگنمايي:
چه خبر - مستند «چاووش» پس از 16 سال توقيف
معمولا به ما و همنسلانمان ميگويند شما اوج هنر نقاشي را درک نکرديد، شما به زمان بلوغ ادبيات نرسيديد، اندک مايهاي از معماري سدههاي قبل به شما رسيده است، اما در اين ميان شايد موسيقي سنتي و درک اساتيد اين هنر از مواردي باشد که ما بتوانيم به آن بباليم. فيلم چاووش از 40 سال پيش موسيقي ايران را روايت ميکند. اين فيلم 16 سال توقيف بود و راوي وقايع درخشاني از اين هنر است.
پيش از اکران فيلم هانا کامکار، فرزند بيژن کامکار، که با همکاري آرش رئيسيان کارگردان و تهيهکننده فيلم هستند به روي صحنه آمد و از سانسور بخشهاي آوازي خوانندگان زن گفت. او آرزو کرد که تا سال 1400 اين تحريم برداشته شود! همچنين درباره فيلم افزود که اگر بينندگان حضور کسي را در اين فيلم لازم ميدانند و او را در فيلم نميبينند اين به اين خاطر است که از جانب خود هنرمند همکاري صورت نگرفته است. به باور من منظور او محمدرضا لطفي، پرويز مشکاتيان، هوشنگ ابتهاج و ... بود. او تاکيد کرد در زمان ساخت اين فيلم همه اعضاي گروه زنده بودند و دليل نبودنشان نداشتن تمايل بوده است.
هانا کامکار و آرش رئيسيان تهيهکننده و کارگردانان فيلم چاووش
کانون چاووش علاوه بر تکثير موسيقي، آموزش آن و برگزاري کنسرتهاي موسيقي جنبشي هنري در تاريخ معاصر ما محسوب ميشود. هانا کامکار معتقد است که موزيسينهاي گروههاي "شيدا" و "عارف" اولين موزيسينهاي زيرزميني بعد از انقلاب هستند. اين فيلم روايتي است مستند که قهرمانش موسيقيدانان پرشورند؛ جواناني سودايي که در دهه پنجاه دو گروه شيدا و عارف را تشکيل دادند و هنگام تحولات اجتماعي کوشيدند گونهاي ديگر به موسيقي ايراني بپردازند و آن را صداي روزگار خود کنند. با انقلاب، انقلابي خواندند و با جنگ جنگاورانه. آنها پس از انقلاب کانون فرهنگي هنري چاووش را تشکيل دادند که باعث تولد يکي از مقاطع تاريخي ايران شد.
گروه چاووش با حضور بيژن کامکار، محمدرضا لطفي، اردشير کامکار، محمدرضا شجريان، زيدالله طلوعي، ارشد تهماسبي
اعضاي کانون چاووش امروز اساتيد مطرح موسيقي ايران هستند و مستند چاووش روايت همين بزرگان است. اين روايت از تاسيس تا انحلال اين گروه را از زبان اعضايش بيان ميکند. اولين راوي چاووش محمدرضا شجريان است، او از شاگردي برومند ميگويد و شکلگيري جمع راديو. راويان اين فيلم، اعضاي گروه شيدا و عارف، پيش از انقلاب در راديو زير نظر آقاي ابتهاج (ه. ا. سايه) به صورت مستمر کار ميکردند. با آغاز فعاليتهاي انقلابي و کشتار مردم همگي از راديو استعفا دادند و به زيرزمين خانه آقاي لطفي رفتند که، چون بسيار باريک بوده و به آن «اتوبوس» ميگفتند. مخاطب در اين زمان عکسي از وضعيت نشستن بزرگان موسيقي در آن زيرزمين ميبيند و با چينش روايات همشکل اعضا، داستان را تصوير ميکند.
داستاني که بخشي از آن را حسين عليزاده ميگويد و بخشي را بيژن کامکار و شهرام ناظري و ديگران. در اين زيرزمين، گروه شيدا و عارف آهنگهاي انقلابي ميسازند و براي همراهي مبارزان مردمي به صورت شبنامه کاستها را منتشر ميکنند. در اين دوره کارهاي انقلابي مانند «همراه شو» با صداي مجمدرضا شجريان منتشر ميشود. وقتي انقلاب شکل ميگيرد همه اعضا با انگيزه مضاعف به راديو ميروند و شيدايي ديگر را شکل ميدهند، ولي به گفته شهرام ناظري اوضاع از زماني که استعفا داده بودند سختتر ميشود و چارهاي نمييابند جز رها کردن راديو.
شجريان، لطفي و عليزاده
پس از جدايي از راديو اعضاي گروه شيدا و عارف به سرپرستي محمدرضا لطفي کانون چاووش را تاسيس ميکنند که فعاليتهايش را در خانه آقاي ابتهاج ادامه ميدهند. در اين زمان شاگردان موسيقي لطفي هم آموزش ميدادند و هم تحت آموزش بودند. به قول جمال سماواتي «اين آموزشها باعث ميشد که اگر ساز را از ما ميگرفتند باز ما حرفي براي گفتن داشتيم.» بيژن کامکار هم ميگفت: «70 درصد آنچه از حافظ ميدانم به آن آموزشها باز ميگردد.»
خانواده کامکار
اعضاي چاووش ميگفتند که به شخصه اقدام به فروش کاستها ميکردند. صديق تعريف ميگفت: من جلوسي دانشگاه ميفروختم و يادم هست يک روز آقاي لطفي با ماشينش آمد و کاستهاي بيشتري برايم آورد. ما ابايي براي فروختن کاستها نداشتيم.
فرخ مظهري، مجيد درخشاني، حسين عليزاده، نصرالله ناصح پور، جمال سماواتي و جمشيد عندليبي
عليزاده از شروع جنگ ميگفت و اينکه با لطفي براي اجراي کنسرت در جبههها اعلام آمادگي کرده بودند. ميگفت: ما حتي ماشين لطفي را گل زديم و آماده اعزام بوديم. اعضاي چاووش هم مثل هميشه آماده همکاري بودند که پس از هماهنگيهاي انجام شده به ناگاه برنامه لغو شد. در اين دوره از اين گروه کارهاي مقاومتي و شورانگيزانه مانند «کاروان شهيد» با صداي شهرام ناظري منتشر شد.
برادران کامکار، شهرام ناظري، کيوان ساکت، پرويز مشکاتيان
به گفته شجريان لطفي به خوبي سنتهاي موسيقي قاجار را حفظ ميکرد و بسيار به حفظ آنها پايبند بود، ولي به گفته خود عليزاده او نوگرا بود و دوست داشت با رويکردهاي جديد موسيقي سنتي را آشتي دهد. اين موضوع يکي از اختلافات در چاووش بود که بعدها باعث ايجاد دو گرايش در موسيقي سنتي شد. از دقايق 90 فيلم مخاطب با اندوه راويان مواجه ميشد، وقتي داستان به تنگ شدن عرصه موسيقي و سخت شدن معيشت اعضا ميرسيد. بعضي از اين هنرمندان ميگفتند دستفروشي ميکردند و حتي براي امرار معاش سيگار فروختهاند. بعضي از فروش سازها ميگفتند و مضيقه خانوادههايشان. اوضاع سخت و سختتر ميشود تا بعضي از اعضاي کليدي براي ادامه حرفه خود از ايران ميروند. چاووش هم بيسرپرست ميماند و روايت آن را با اشکهاي هنرمندان ميبينيم. در پايان روايت تکنوازي زيبايي از عليزاده به نمايش درميآيد که همراه با سوز و آرزوي تکرار جمع چاووش است.
در فيلم مستند «چاووش از درآمد تا فرود» هنرمندان سرشناس موسيقي ايران محمدرضا شجريان، زيدالله طلوعي، علي اکبر شکارچي، بيژن کامکار، شهرام ناظري، حسين عليزاده، عبدالنقي افشارنيا، پشنگ کامکار، قشنگ کامکار، هادي منتظري، هنگامه اخوان، جمال سماواتي، ارژنگ کامکار، صديق تعريف، مجيد درخشاني، ارشد تهماسبي، محمد فيروزي، جمشيد عندليبي، حميد متبسم، سعيد فرج پوري و اردشير کامکار نکات گوناگوني را درباره گروه شيدا، عارف و کانون چاووش بيان کردند. در حال حاضر اين فيلم را ميتوانيد در تهران خانه هنرمندان و پرديس ملت و در کرمان تماشاخانه پارس ببينيد.
بيشتر بدانيد : مردي که در 9 سالگي صدايش جهاني شد
بيشتر بدانيد : گزارشي از دخترها و پسرهاي موسيقي زيرزميني ايران + تصاوير
بيشتر بدانيد : و شيدايان که آبروي چاووش را نبردند!
بيشتر بدانيد : معرفي تمام اعضاي بزرگترين گروه موسيقي خانوادگي ايران!
منبع: faradeed.ir