بزرگنمايي:
چه خبر - بيوگرافي و زندگي هنري الويس پريسلي
«قبل از الويس هيچ چيز نبود»؛ اين جمله را جان لئون يک بار بر زبان آورد. البته قبل از الويس خواننده و موسيقي فراوان بود، ولي محبوبيت هيچ هنرمندي در عالم موسيقي تا اين اندازه به اثبات نرسيده بود. قبل از به شهرت رسيدن الويس، يکي از چهره هاي محبوب موسيقي، فرانک سيناترا بود؛ اما او اسطوره نبود؛ زيرا شهرت وي بين موسيقي و سينما در نوسان بود. الويس وقتي به شهرت جهاني رسيد، شيوه فرهنگي جوانان تغيير کرد؛ موثرترين نوع فعاليت فرهنگي در لايه هاي هنري. در فوريه 1964 که گروه بيتلز به نخستين تور آمريکا رفت، لئون اظهار علاقه کرد که مايل است در نخستين فرصت به ديدن الويس و باب ديلان برود. بعد از برنامه ادسوليوان1 در نهم فوريه 1964، اعضاي بيتلز براي ديدار با الويس به کِرِس لند2 محل زندگي وي رفتند. طي دو ساعت ملاقات، لئون به الويس مي گويد که تا چه حد تحت تاثير آهنگ هاي وي بوده است و از اين که او مثل گذشته ها نيست، اظهار تاسف مي کند. الويس در پاسخ مي گويد که بيشترين اوقاتش براي بازي در فيلم هاي سينمايي صرف مي شود. سپس با يک گيتاربيس که خودش مي نواخت، ترانه هايي را براي بيتلز مي خواند.
بيشتر بدانيد : الويس پريسلي: عکس هايي که هيچگاه از سلطان راک اند رول منتشر نشد
مقدمه اي درباره پيدايش راک اندرول
قدمت موسيقي بلوز به 200 سال پيش مي رسد. اين نوع موسيقي در اصل متعلق به سياهان آمريکايي است؛ سياهاني که تمام آنان آفريقايي تبار بودند. ترانه ها و سرودهاي بلوز بسيار ساده و براي بسياري از سفيدپوستان خالي از جاذبه بود تا اين که به مرور زمان ريتم به آن اضافه شد و در سال 1967 سبک «ريتم اند بلوز» به وجود آمد. «ريتم اند بلوز» طرفداران به مراتب بيشتري داشت و در افزايش فروش صفحات موسيقي موثر بود. در فوريه 1950 کمپاني RCA نخستين صفحه 3LP را منتشر کرد و يک سال بعد، کمپاني کلمبيا نخستين صفحه 45 دور را.
در آن سال ها موسيقي هاي کانتري و فولکلوريک نيز طرفداران خود را داشتند تا اين که يک گروه تازه به نام «Drew Cats»، آهنگي با عنوان «راک اند رول» را مي خوانند و بدين گونه واژه راک اند رول نخستين بار در سال 1954 ابداع شد. پيش بيني ناپذير بود که راک اند رول پرمخاطب ترين ژانر موسيقي در جهان مي شود. پيشگامان راک اند رول اغلب نوازندگان و خوانندگان سفيدپوست يا سياه پوست سال هاي پنجاه بودند؛ هنرمنداني چون بيل هالي، کارل پرکينز، چاک بري، جري لي لوئيس و بادي هالي.
الويس پريسلي
سازهاي اصلي راک اند رول گيتار، بيس گيتار (يا کنترياس) و طبل بود. آهنگ هاي راک اند رول ممکن است تند باشند، ملايم باشند يا مابين اين دو حالت. بيل هالي4 يکي از معدود سفيدپوستاني بود که ريتم اند بلوز را از بهترين خوانندگان سياه پوست بهتر مي خواند. در سال 1955 فيلم «جنگل تخته سياه» روي پرده سينماهاي آمريکا و بريتانيا رفت و به دليل آهنگ هاي راک اند رولي که در اين فيلم پخش مي شود، به شدت در کانون توجه جوانان قرار گرفت.
الويس آرون بريسلي5
40 سال پيش، لاويس چهره محبوب و نخستين اسطوره راک اند رول در 42 سالگي (ششم آگوست 1977) چشم از جهان فرو بست. استفاده نابجا از داروهاي تجويز شده براي درمان افسردگي اش يکي از دلايل مرگ زودهنگام او بود. جرج کلاين6 يکي از صميمي ترين دوستان الويس بود که از دوران مدرسه تا مراسم تشييع جنازه اش با وي بود. کلاين زندگينامه الويس را به رشته تحرير در آورد که بر اساس آن فيلمي مستند با عنوان «اجراهاي بزرگ الويس» ساخته شد.7
کلاين مي گويد: «کاملا به ياد دارم که الويس از کلاس دوم دبيرستان هر کجا مي رفت، گيتاري با خود داشت و نوعي وظيفه مي دانست که يکشنبه ها در کليسا، سرود مذهبي بخواند. سفيدپوستان و سياهان به کليسا مي آمدند و در سکوت کامل سرودهاي او را گوش مي دادند. هيچ کس به او نمي گفت: «برو در آزمون هاي صدا شرکت کن. برو خواننده شو». در شهري که ما زندگي مي کرديم ممفيس (از شهرهاي تنسي) يک استوديوي خيلي کوچک براي تمرين، ضبط و نشر موسيقي بود به نام «سان رکوردز8»؛ الويس را تشويق کردم که سري به آنجا بزند. الويس آرون پريسلي در تابستان 1953 که 18 سال داشت به منظور آزمون صدا وارد سان رکوردز شد.»
سام فيليپس9 که بود و چه کرد؟
نمي توان از راک اند رول در تاريخ موسيقي صحبت کرد و نامي از سام فيليپس نياورد. سام فيليپس، مدير و موسس استوديوي سان و ليبلِ سان رکوردز، نقش سازنده اي در کشف استعدادهاي تازه و پيشرفت راک اند رول در دهه 50 ميلادي ايفا کرد. استوديوي کوچک او در ممفيس ميعادگاه هنرمنداني چون کارل پرکينز، جري لي لوئيس و ري چارلز10 شد؛ اما اوج شهرت و موفقيت فيليپس به خاطر کشف الويس پريسلي بود. فيليپس در رشته هاي کانتري و ريتم اند بلوز خوانندگاني چون جاني کش و هاولين ولف11 را معرفي کرده است. او از طرفداران تساوي حقوق بين سفيدپوستان و سياه پوستان بود؛ از اين رو با ضبط و نشر موسيقي سياهان در تلاش بود تا موانع نژادي در صنعت موسيقي برداشته شود.
بعد از فروش قراردادِ الويس به کمپاني آر سي اِي (در ازاي 35 هزار دلار)، ليبل او تنزل کرد، ولي فيليپس نشان خود را حفظ کرد. فيليپس در سي ام جولاي 2003 در هشتاد سالگي از جهان رفت. الويس گذشته از صداي سحرانگيز و چهره جذاب، با نوع خاصي از حرکات موزون متناسب با ترانه اي که اجرا مي کرد، تماشاگران را به هيجان مي آورد. روش رقص الويس با الهام از واعظان کليساها12 و حرکات پاهاي وي کمي از سياهان مايه گرفته بود. جرج کلاين مي نويسد: «استيل رقص الويس حتي از سوي سازمان اف بي آي تفحص شد».
تمبر يادبود الويس پرسلي - انتشار در سال 2005 - آمريکا
کلاين در بخشي ديگر از زندگينامه الويس مي نويسد: «درست است که فيليپس عامل موثري براي موفقيت الويس بود ولي اگر الويس با تهيه کننده ديگري هم شروع کرده بود، قطعا به شهرت مي رسيد.» الويس در 24 مارس 1956 در برنامه تلويزيوني برادران دُرسي13 روي صحنه رفت که از تلويزيون پخش شد. در مجموع شش بار در برنامه فوق شرکت کرد و دريافتي اش براي هر اجرا 1250 دلار بود. در نهم سپتامبر 1956 با اجراي سه آهنگ در برنامه تلويزيوني اِد سوليوان که پربيننده ترين شوي تلويزيوني در آمريکا بود، شرکت کرد. سوم آوريل 1956 نخستين آزمون بازيگري اش در کمپاني پارامونت با اجراي آهنگ «کفش هاي جير آبي»14 بود و در 15 نوامبر همان سال براي نخستين فيلمش «مرا با لطافت دوست بدار»15 جلوي دوربين رفت.
نمادهاي ماندگار
جيمي لاوين: مجله فرهنگي رولينگ استون به مناسبت سي و پنجمين سال انتشارش (شماره 922) ويژه نامه اي با عنوان «نمادهاي آمريکايي» منتشر کرد و آن را به تمام الگوها و پديده هايي که طي يکصد سال گذشته در فرهنگ مردم ايالات متحده ماندگار شده اند، اختصاص داد. در بخشي از آن مقالات که به موسيقي اختصاص دارد به هنرمنداني پرداخته شده است که تحولي بزرگ در فرهنگ عامه و موسيقي آمريکا به وجود آورده اند که نام الويس در صدر آنها قرار دارد و برگردان بخشي از مطلب چنين است:
الويس پريسلي همانند يک انفجار عظيم بود. او تاثيرگذارترين چهره در فرهنگ عامه آمريکاييان بود. او نگرش، تفکر، لباس و روش در آغوش گرفتن گيتار را تغيير داد. الويس خالق راک اند رول نبود، ولي اين سبک از موسيقي را به گونه اي ارائه مي داد که تمام هنرمنداني که از وي تقليد مي کردند، مديون او هستند.در دوراني که پدرها و مادرها به خوانندگاني چون پني پيج و پري کُومُو گوش مي دادند، الويس شيفته موسيقي کانتري و بلوز بود، ولي با اين حال خود را مقيد به ويژگي هاي اين سبک ها نکرد. او با تلفيق اين سبک ها به صداهاي تازه اي دست يافت که نظير آن قبلا شنيده نشده بود. آهنگ هاي اوليه او در سال رکوردز نمودار تولد موسيقي راک بود.
الويس پريسلي
ممکن است دليل بياوريد که الويس با برخورداري از زيبايي، جذابيت، جواني، صداي گوش نواز و يک مدير برنامه متمايز به چنان شهرت عظيمي رسيد؛ ولي در کنار اين ويژگي ها نمي توانيد استعداد و نفوذ او را ناديده بگيريد. زماني که روي صفحه تلويزيون ظاهر مي شد، آنچنان جوانان را مجذوب مي کرد که والدين، فرزندان خود را از تماشاي شوهاي وي منع کرده و رهبران سياسي به وي حسادت مي کردند.
فيلموگرافي
موفقيت جهاني الويس موجب شد تا کمپاني فاکس پيشنهاد بازي در شماري از فيلم هاي سينمايي را به او بدهد؛ فيلم هايي که اهميت آنان ترانه هاي او بود و ترانه هايي که براي همين فيلم ها ساخته شده بودند. نخستين فيلم وي «من را با لطافت دوست بدار» محصول سال 1956 در ژانر وسترن به کارگرداني رابرت وب بود؛ البته توجه داشته باشيد که وسترن در آن سال ها يک ژانر عامه پسند بود.الويس در اين فيلم چهار ترانه مي خواند که يکي از آنان آهنگ اصلي فيلم «من را با لطافت دوست بدار» است. تم هاي متفرقه فيلم توسط ليونل نيومن (از آهنگسازان بزرگ و از خانواده نيومن ها که همگي آهنگساز فيلم هاي سينمايي بودند) ساخته شد. صفحه مربوط به موسيقي فيلم فوق منتشر شد و «من را با لطافت دوست بدار» هم به صورت تک آهنگ بيرون آمد و به فروش بسياري دست يافت.
از آن به بعد الويس هر سال يکي، دو، سه فيلم سينمايي بازي مي کرد؛ فيلم هايي که تهيه آنان نسبتا کم هزينه بود و از جانب طرفداران وي به گرمي استقبال مي شد.الويس در سال 1960 دومين وسترنش با عنوان «ستاره سوزان»16 را بازي کرد و سومين وسترن او «چارو»17 (1969) نام داشت. الويس در جمع 32 فيلم بازي کرد و در تمام آنان نقش اول را داشت؛ ضمن اين که چاشني پر آب و رنگِ تمام فيلم هاي او ترانه هاي او بود و آلبوم آهنگ هاي هر فيلم همزمان با نمايش آن توزيع مي شد.تهيه کننده فيلم هاي الويس، هالواليس يکي از بزرگ ترين سرمايه داران هاليوودي بود و فيلم هاي الويس بر مبناي قراردادي که از ابتدا با او منعقد شده بود ساخته مي شد. فيلم هاي الويس در جمع 200 ميليون دلار فروش کرد که در زمان خود رقم درخور توجهي بود.
الويس در کاخ سفيد در سال 1970
به غير از وسترن ها، فيلم هاي الويس از نوع شاد، کميک و رمانتيک بودند و بعضي از آنان کمدي رمانتيک. پر واضح است که مخاطبان وي که به سينما مي آمدند دوستدارانش از نسل جوان بودند. بازي هاي الويس يکدست و در نوع خود کليشه اي بود؛ تنها يکي از فيلم هايش «وحشي در دهکده»18 داستان يک مثلث عشقي است و الويس در نقش يک نويسنده مبتدي ظاهر شده است که منتقدان آن را بهترين نقش آفريني او دانسته اند.
فهرست فيلم هاي الويس به قرار زير است: «من را با لطافت دوست بدار» (1956)
«دوست داشتن تو» (1957)
«راک زندان» (در ايران به نام «رقص در زندان») (1957)
«کينگ کروئل» (1958)
«ستاره سوزان» (1960)
«خاطرات سربازي» (1960)
«وحشي در دهکده» (1962)
«هاوايي آبي» (1961)
«در تعقيب رؤيا» (1962)
«دختران دختران دخترا» (1962)
«کيدگالاهاد» (در ايران به نام «قهرمان قلب ها») (1962)
«در نمايشگاه اتفاق افتاد» (1963)
«تعطيلات در آکاپولکو» (1963)
«دخترعمو هارا» (1964)
«زنده باد لاس وگاس» (1964)
«ولگرد» (1964)
«دختر شاد» (1965)
«لااُبالي گري» (1965)
«قِلقلکم بده» (1965)
«فرانکي و جاني» (1966)
«چرخش بيروني» (1966)
«بهشت به سبک هاوايي» (1966)
«بادآورده را باد مي برد» (1967)
«دردسر مضاعف» (1967)
«پارتي ساحلي» (1967)
«کمي زندگي، کمي عشق» (1968)
«جاده سريع السير» (1968)
«جُو، دور شو» (1968)
«الويس» (1968)
«تغيير عادت» (1969)
«چاروُ» (1969)
«دردسر دخترها» (1969)
«دوري از زن بدکاره» (1971)
مستندها: «الويس همان گونه که هست» (1970)؛ «الويس در سفر» (1974؛ «سلام الويس از هاوايي» (1977)
ماه مارس 1969، الويس بعد از بازي در فيلم «تغيير عادت»، خود نيز تغييراتي در برنامه آينده اش داد تا از هاليوود دور شود و انرژي خود را تمام وقت صرف آنچه هميشه دوست داشت، يعني اجراي برنامه هاي زنده کند. از اين رو در 31 جولاي 1969 قراردادي چهار هفته اي شامل 57 شو براي اجرا در هتل بين المللي لاس وگاس امضا کرد که نخستين مجموعه کنسرت هاي وي از سال 1957 بود.
استقبال گرم از شوهاي تازه براي هنرمندي که سال ها از صحنه کنسرت فاصله داشت بسيار پيروزمندانه بود. منتخبي از چهار هفته کنسرت هاي پياپي در مستند «الويس همان گونه که هست» تصوير جامعي از پشت صحنه در حال تمرين و گپ زدن با نوازندگانش و جلوي صحنه با خواندن زنجيره اي از آهنگ هاي تاپ، وي را به علاقه مندان نشان مي دهد.
الويس و جودي تيلر در فيلم Love Me Tender
البته مستندها همان طور که از عنوان شان مي توان دريافت، مضمون روايي ندارند، ولي در سينماها اکران شدند. تا آنجا که ذهن نگارنده اين مطلب ياري مي کند، بيشترين تعداد از فيلم هاي الويس در ايران روي پرده سينماها آمد و فقط تعداد معدودي از آنان را نمي توانم به خاطر آورم که نمايش داده شده باشند. شمار زيادي از فيلم هاي ياد شده را کانال هاي تلويزيوني ايران نيز پخش کردند. از ميان مستندها «الويس همان گونه که هست» در سال 1351 در سينما گلدن سيتي (که بعد از انقلاب به فلسطين تغيير نام داده است) به نمايش در آمد.
الويس نيکسون19
از هنگام مرگ الويس تاکنون يک سريال تلويزيوني و شماري فيلم سينمايي درباره اين ستاره راک اند رول ساخته شده است. سريال تلويزيوني «من و الويس» محصول سال 1987 از روي کتابي به همين نام از خاطرات پريسيلا، همسر وي ساخته شد. پريسيلا دختر يک سرهنگ آمريکايي بود که به همراه خانواده در آلمان زندگي مي کرد؛ هم زمان با دوره اي که الويس دوران سربازي اش را در همان کشور سپري مي کرد. آشنايي پريسيلا با الويس بعدها که هر دو به آمريکا برگشتند منجر به ازدواج آنها شد. از جريان اين عشق و آشنايي و پيامد آن «الويس و من» تهيه شد. فيلم هاي سينمايي هر کدام گوشه اي از زندگي او را با شرکت بازيگران معروف تصوير کرده اند و مسلما بعدها هم فيلم هاي ديگري درباره اين سوپراستار ساخته خواهد شد.
يکي از فيلم هايي که اخيرا به روي پرده سينماها آمده «الويس نيکسون» (محصول 2016) با شرکت مايکل شانُن (در نقش الويس) است. به رغم اين که فيلم ياد شده، خط روايي مشخصي ندارد، از مضمون جالبي برخوردار است؛ ماجرايي که در حقيقت در سال 1970 روي داد. در سال 1970 الويس تقاضاي ملاقات با ريچارد نيکسون، رئيس جمهور وقت آمريکا را داده و از جانب نيکسون پذيرفته شده بود. طبق تاريخ تعيين شده، الويس در 21 دسامبر 1970 براي ديدار ريچارد نيکسون با همان لباس پر زرق و برق که در کنسرت سال هاي 70 به تن مي کرد وارد کاخ سفيد شد. الويس هنگام ديدار چنان تسلطي بر خود داشت که تصور نمي رفت او در مقابل يک رئيس جمهور ايستاده باشد.
الويس در صحبت هايش از شورش هاي ضد ساختاري رايج در آن سال ها ابراز انزجار کرد. تنفرش از نهضت هيپي گري و درباره گسترش استفاده از مواد مخدر که باعث شده بود خوش گذراني ها از حريم خود فراتر رود، صحبت کرد. الويس از نيکسون پرسيد که فرزندانش به چه آهنگ هايي گوش مي دهند و نيکسون جواب داد: بيتلز. الويس از اين پاسخ کمي برآشفته شد و گفت که از نظر او گروه بيتلز نمونه اي از جريان ضد آمريکايي است، به موسيقي آن کشور لطمه زده اند و موجب گسترش مواد مخدر در فرهنگ عامه شده اند.
حال لازم به توضيح سه نکته است. يکي اين که در آن روزها، الويس شماري از ترانه هاي بيتلز (از جمله آهنگ «چيزي»)20 را در تمام کنسرت هايش بازخواني مي کرد! ديگر اين که الويس در فيلم مستند «بازگشت»21 که يک سال قبل از ديدارش با نيکسون روي پرده آمد (و اکنون در قالب دي وي دي موجود است) اعتراف کرده که موسيقي از نظر هنر و تکنيک با وجود گروه هايي چون بيتلز و بردز22 به پيشرفت هاي درخور توجهي دست يافته است! نکته جالب تر اين که الويس پنج سال قبل از آن ملاقاتي چهار ساعته در ويلاي مسکوني اش با اعضاي بيتلز داشت.
الويس پريسلي
سرانجام الويس، منظورش را از اين ملاقات بيان کرد و از نيکسون خواست به او نشان رسمي سازمان مبارزه با مواد مخدر را اعطا کند تا نشاني باشد به پايبندي او نسبت به اهداف ايالات متحده آمريکا. نيکسون از حُسن وطن پرستي الويس قدرداني کرد و اظهار داشت که نامبرده قادر است در اين باره پيام هاي مثبتي به جوانان دهد. موضوع اين ديدار از رسانه ها پخش شد. وقتي پل مک کارتني (از اعضاي بيتلز) موضوع گزارش را شنيد برآشفته شد و گفت: «بنا به باور من، الويس به ما خيانت کرد. به گفته الويس ما مواد مخدر مصرف مي کرديم اما گرفتاري در دام همين معضل بود که در مرگ او بي تاثير نبود.»
ديسکوگرافي
از پنجم ژوئيه 1954 که نخستين آهنگ الويس در سان رکوردز ضبط و موفق شد، به روال عادي بنگاه هاي ضبط و نشر صفحات گرامافون هر سه ماه يا چهار ماه يک تک آهنگ جديد از هنرمند پخش مي شد. فاصله زماني انتشار تک آهنگ ها به موفقيت تک آهنگ قبل (صفحات 45 دور) بستگي داشت. استقبال از آهنگ هاي الويس به حدي بود که طبق آمار رسمي در سال 1956 به طور متوسط روزي 35 هزار صفحه 45 دور از وي فروخته مي شد. تا اواسط دهه 60 استقبال از صفحات کوچک چشمگير بود و با توجه به اين که در دو طرف هر صفحه 45 دور، دو آهنگ ضبط مي شد، وقتي مدت زمان صفحات منتشر شده به 35 يا 40 دقيقه مي رسيد، آنان را روي صفحات بزرگ (33 دور) ضبط و منتشر مي کردند. تقريبا از اواسط دهه 60، استقبال از صفحات 33 دور بالا گرفت و از اين رو، صفحات 33 دور جدا از 45 دور آهنگ هايش مستقل بود.
الويس 31 آلبوم استوديويي دارد. به جز سه آلبوم نخست وي روي ليبل سان رکوردز، بقيه روي ليبل آر سي اِي عرضه شد. در ميان 500 آلبوم برتر تاريخ موسيقي (مجله رولينگ استون، شماره 937، مورخ 11 دسامبر 2003) سه آلبوم از الويس در رتبه هاي مختلف جاي دارند:
رتبه 11) «جلسات سان» (1976)23: مجموعه اي است از تک آهنگ هاي الويس در سال هاي 1955-1954 روي ليسبل سان رکوردز. در سراي 1976، آر سي اِي آنان را با تراک هاي اضافي در قالب صفحات 33 دور توزيع کرد. آنچه اين مجموعه را در ميان راک اند رول هاي زمان خود متمايز مي کند، گيتار اسکاتي مور و گيتاربيس بيل بلاک است. بعد از جدا شدن اين دو نوازنده به دليل دستمزد، الويس به دفعات با نوازندگان متعدد کار کرد و هرگز نتوانست جاذبه گذشته موسيقي خود را زنده کند. هر يک از آهنگ ها در هنگام انتشار وارد جدول تاپ تن شده بودند. اين مجموعه با تراک هاي شنيده نشده در قالب دو سي دي در سال 1999 به مارکت ها آمد. تعداد فروش اوليه: 346,781 نسخه.
رتبه 55) «الويس پريسلي» (1956)24: در نوامبر 1956، کمپاني آر سي اِي حق امتياز تمام آهنگ ها و نوار مسترهاي منتشر نشده الويس را به قيمت 35 هزار دلار از سان رکوردز خريد. شش ماه بعد، آهنگ هايي که الويس در سان رکوردز ضبط کرده بود و شماري ديگر که در استوديوهاي آر سي اِي (در نيويورک و نشويل) ضبط شده بودند به صورت صفحه بزرگ (33 دور) انتشار يافت. راک اند رولِ فوق العاده زيباي «کفش هاي جير آبي» با طرز خواندن اغوا کننده که قبلا مشابه آن شنيده نشده بود، يکي از تراک هاي اين صفحه (و سي دي کنوني) است. اسکاتي مور (گيتاريست) در خصوص جلسات آر سي اِي گفت: «استوديوها بزرگ تر و تجهيزات مدرن تر بودند و هيچ گونه فشار و استرس بر ما وارد نمي شد.» تعداد فروش اوليه: 500,000 نسخه.
رتبه 190) «از الويس در ممفيس» (1969)25: با تغيير سليقه جوانان در موسيقي و تغيير سبک ها، الويس پنج، شش سال از عالم موسيقي کناره گيري کرد. او خواننده اي بود که از سنت زمانه اش پيروي نمي کرد. سرانجام پس از اين وقفه با آلبوم فوق به صحنه برگشت؛ آلبومي که گرچه خالي از اعجاب و شگفتي ها است، ترانه هاي آن با ارزيابي ماهرانه اي از سبک هاي کانتري، کليسايي، سُول و پاپ انتخاب شده اند.
يکي از تراک ها با نام «در محله فقيرنشين»26 که پيامي بشردوستانه در اشعارش شنيده مي شود و آهنگ ديگري با نام «ذهن بدگمان»27 که هر دو از شاهکارهاي وي محسوب مي شوند در اين آلبوم جاي دارند. همکاري نوازندگان بزرگ شهر ممفيس از ويژگي هاي آن است. به منظور جلب توجه، انتشار آلبوم مصادف شد با پخش يک برنامه مخصوص تلويزيوني از الويس. تعداد فروش اوليه: 500,000 نسخه.
الويس: 30 آهنگ شماره يک
سال 2002 هم زمان با بيست و پنجمين سالگرد مرگ سلطان راک اند رول، مجموعه سي آهنگ در يک سي دي که در خلال 21 سال فعاليت وي به مقام نخست جدول رسيده بودند منتشر شد؛ مجموعه اي کامل و بي نقص که در مرکز پژوهش هاي هنري کنگره آمريکا به منزله شاهکار به ثبت رسيدند. تاريخ تهيه آهنگ ها با «هتل شکسته دل» (1956)28 آغاز مي شود و به ترتيب سال به «پايين راه» (1977)29 مي رسد.
يک آهنگ ويژه به نام «گفتگوي کمتر»30 که در اصل الويس آن را در يکي از فيلم هاي سينمايي اش خوانده بود و در سال 2002 توسط يک دي جِيِ هلندي به سبک تکنوميکس شده و در همين سال وارد فهرست تاپ تن شده بود، سي و يکمين تراک آلبوم است. گروهي که مسترسازي مجدد و ميکس آهنگ ها را بر عهده گرفت، ادعا مي کنند نوار مسترهاي سي آهنگ را از آرشيو خاک خورده و دست نخورده کمپاني آر سي اِي بيرون آوردند و سپس موسيقي را به کمک مدرن ترين ترفندهاي کامپيوتري، تازه و شفاف کردند؛ به طوري که تازگي و طراوت آنان به مراتب بهتر از اجراهاي اوريجينال است.
در واقع، 18 آهنگ الويس صدرنشين جدول بيلبورد شدند، ولي در اين کلکسيون 31 آهنگ گنجانده شده است که بقيه آنان آهنگ هايي هستند که در انگلستان يا در فهرست هاي آراندين، به مقام اول رسيده بودند. يک آهنگ با عنوان «احمقي همچون من» (1959)31 که به دليل محدوديت هاي تکنيکي در آن دهه، ضعيف به نظر مي آمد بر اساس تکنيک هاي امروزي و دقت و کارايي متخصص صدا چنان نفسگير و کوبنده به گوش مي رسد که گويي توسط نوازندگان امروزي، بازنوازي شده است.
الويس؛ دو به هيچ (2003)
انتشار آلبوم ديگري بعد از موفقيت «الويس؛ 30 آهنگ شماره يک» اجتناب ناپذير بود. اين سي دي شامل آهنگ هايي است که وارد تاپ تن فهرست ها شدند، ولي به مقام نخست نرسيدند. شماري از اينها لياقت اول شدن را هم داشتند مثل «همه چيز خوب است»32 که نخستين تک آهنگ ضبط شده الويس بود و بعد از انتشار در فهرست تاپ تن جاي گرفت؛ اما اول نشد و شماري ديگر که در سان رکوردز ضبط شده بودند.
تمام تراک ها شناخته شده اند؛ از جمله آهنگ فوق العاده زيباي «زنده باد لاس وگاس»33 از فيلمي به همين نام و آهنگي با عنوان «من ولگرد نيستم»34 که در اصل براي فيلم «کارگر غير ماهر»35 ساخته شده بود و در آن فيلم نيامد، در عوض به صورت صفحه 45 دور وارد تاپ تن شد.
تکنولوژي روز به ترانه هاي زيبايي چون «خاطرات»، «شب خوب راک» و ... کمک بزرگي در کيفيت شان کرده است. هر يک از اين آهنگ ها در دوره اي بيرون آمدند که رقابت فشرده اي در عالم موسيقي حاکم بود وگرنه در غير آن شرايط، شماره يک شدن آنان دور از انتظار نبود. براي نسل جديد که در دهه هاي 60 و 70 ميلادي به دنيا نيامده بودند، اين مجموعه نيز کلکسيون ارزشمندي است که به اثبات مي رساند چگونه الويس دو هيچ بر ديگر خوانندگان بزرگ چيره شده است.
(مطلب بالا نقدي بود منتشر شده در مجله رولينگ استون، شماره 936، مورخ 27 نوامبر 2002)
آلبوم هاي مبتکرانه
اين روزها اگر به شبکه هاي اينترنتي مراجعه کنيد، تعداد آلبوم هاي الويس از يکصد هم تجاوز مي کند. همان طور که گفته شد، آلبوم هاي استوديويي نام برده فقط 31 صفحه 33 دور بود. بعد از مرگ وي مجموعه هايي شامل بهترين ها، کنسرت ها، آهنگ هاي رمانتيک و آوازهاي کليسايي اش يکي بعد از ديگري ياد او را زند نگه داشته اند.
احياي آهنگ هاي قديمي در سال هاي اخير به کمک سيستم هاي ديجيتال گام بزرگي در صنعت موسيقي بوده است. به تعدادي از ترانه هاي الويس با حذف موسيقي آن و گذاردن روي اجراهاي تازه (البته با حفظ ملودي اصلي) روح تازه اي دميده شده است. اين ابتکار در سال 2012 در مجموعه اي از آوازهاي وي با هم آوايي ستارگان سبک کانتري و با استفاده از تکنولوژي ميکس صداها به صورت سي دي در آمد. الويس با خوانندگان برجسته موسيقي کانتري از جمله مارتينا مک برايد، سارا ايوانز، امي گرانت و کري آندروود که برندگان فصل چهار «آمريکن آيدل»36 بودند، ترانه هاي دو صدايي ضبط کرد. مضمون اين ترانه ها کريسمس است و در فرهنگ آمريکايي بسيار متداول.
الويس در سال هاي حيات خود صفحه اي شامل 18 ترانه که در اصل سرودهاي کريسمس بود، ضبط کرده بود و در آمريکا بيش از 20 ميليون نسخه از آن به فروش رسيد. الويس ترانه «کريسمس سفيد»37 را با اِمي گرانت، «کريسمس آبي»38 را با مارتينا مک برايد، «کريسمس مبارک»39 را با گِرچن ويلسون و «کريسمس در خانه خواهم بود»40 را با کري آندروود دو صدايي خوانده اند. جالب اين که اين خوانندگان در زماني که الويس از دنيا رفت، متولد نشده بودند يا در سنين طفوليت بودند.
بيشتر بدانيد : عکسهاي نادر و ديده نشده از الويس پريسلي!!
فهرست آلبوم هاي رسمي الويس
اين فهرست شامل 31 آلبوم استوديويي است که در زمان خود به صورت صفحه 33 دور منتشر شدند و بعدها در قالب سي دي بيرون آمدند.
«الويس پريسلي» (1956)
«الويس» (1956)
«هتل شکسته دل» (1957)
«کريسمس» (1957)
«فقط براي طرفداران» (1958)
«ملاقات با الويس» (1959)
«الويس پت در» (1960)
«دست هاي او با من است» (1960)
«چيزي براي همه» (1961)
«منظره گلدان» (1962)
«الويس براي همه» (1945)
«عظمت هنر تو» (1966)
«ويژه برنامه کريسمس» (1967)
«از الويس در ممفيس» (1969)
«تقريبا عاشق» (1970)
«بازگشت به ممفيس» (1970)
«من ده هزار ساله ام» (1971)
«شما هرگز قدم نخواهي زد» (1971)
«نامه هاي عاشقانه» (1971)
«جادوي جهاني الويس» (1972)
«و اکنون الويس» (1972)
«او مرا به دست آورد» (1972)
«الويس» (1973)
«خيزش راک براي اوقاتي ديگر» (1973)
«اوقات خوش» (1974)
«مردي از ايالات متحده» (1974)
«امروز» (1975)
«نشست هاي آفتابي» (1976)
«از بلوار الويس پريسلي» (1976)
«به دنياي من خوش آمدي» (1977)
«آبي عبوس» (1977)
مرگ سلطان
مجله رولينگ استون شماره 248 خود مورخ 22 سپتامبر 1977 را به صورت ويژه نامه اي اختصاص به مرگ الويس داد و در آن شماري از مشاهير موسيقي مقالاتي به شرح زير نوشته اند. بنا به گفته سردبير، اين شماره مجله بيش از هر يک از شماره هاي پيشين رولينگ استون به فروش رفته است.
ديو مارش41:
او سلطان راک اند رول بود. شخصيتش در عين سادگي، بسيار پيچيده بود. او سلطان قلب ها بود؛ قلب جايي است که موسيقي را زنده مي کند و تا زماني که قلب ما مي تپد، راک اند رول پايدار است. او هميشه سلطان ما خواهد بود؛ ابدي و بدون جانشين. اگر خوب بود يا بد، زيبا بود يا زشت، اسير بود يا آزاد. او هر چه بود روح تازه اي در ما دميد و خودش براي هميشه آزاد شد.»
پل سايمون42 (آهنگساز، ترانه سرا، خواننده):
«1954 يا 1955 بود که از راديو پخش ماشين شنيدم گوينده گفت: «حالا به صداي جواني گوش دهيد که وقتي مي خواند، دخترها جيغ مي کشند و به سمت استيج هجوم مي برند»، بعد نام او را اعلام کرد. الويس عجيب ترين نامي بود که من تا آن زمان شنيدم. پيش خودم گفتم حتما او يک سياهپوست است، بعد آهنگ «مامان همه چيز خوب است» پخش شد. بعدتر من مقلد او شدم. موهايم را مثل او آرايش مي کردم. نظير پيراهني که او روي جلد يکي از صفحاتش به تن داشت، خريدم و بسيار شيفته صداي او شدم. احساس فوق العاده خوبي به من دست داد وقتي شنيدم يکي از آهنگ ها «پلي روي آب هاي ناآرام» را کاور (بازخواني) کرده است.»
روي اربيستون43 (آهنگ ساز، ترانه سرا، خواننده):
«دسامبر گذشته او را در لاس وگاس ديدم. حدود دو ساعت گپ مي زديم و ملاقات خيلي خوبي داشتيم. صحبت هاي ما در خصوص دوران گذشته و پيشرفت موسيقي در زمان حاضر بود. ما درباره اشخاص برجسته هم فکر و هم نظر بوديم و قدرداني مي کرديم از هنرمنداني که با قلب و روح خود در صحنه بودند و موسيقي را از نگاه تجاري نمي نگريستند. اميدوارم مردم اسطوره هايي را که تاثيري نيرومند بر انسان ها داشتند هرگز فراموش نکنند.»
بروس اسپيرنيگستين44 (آهنگساز، ترانه سرا، خواننده):
«براي من تصورش سخت است که او مرده باشد. او به طرز غير قابل باوري براي من مهم بود. وقتي خبر را شنيدم گويي بخشي از وجودم را جدا کرده باشند. از نظر من او بزرگي و عظمت سرزميني را داشت که در آن زندگي مي کردم. هيچ کس تا ابد جاي او را نمي گيرد. تنها او است که شايسته لقب سلطان است؛ زيرا مظهر پديده اي بود که نظيرش هرگز نخواهد آمد.»
پايان زندگي
الويس در کنار همه ويژگي هايي که موجب شد تا به سلطان راک اند رول ملقب شود، به گونه اي نمادين داراي خصوصياتي نامقبول بود. به طور مثال از سال هاي 1965 تا 1975 که واپسين سال زندگي اش بود، هم زمان با ظهور شاخص ترين چهره هاي موسيقي، باز هم طبق عادت ديرين نگاهش از بالا به پايين بود به تصور آن که هنوز در رأس هرم قرار دارد، گذشته از اين که فردي نژادپرست بود و هرگز با سياهان کار نکرد. مرگ ناگهاني اش نيز حاصل زياده روي وي در خيلي چيزها بود و اصل آن در هاله اي از ابهام و تراژدي محو شد. موجب اندوه ميليون ها طرفدارش در جهان به ويژه در آمريکا شد.»
مرگ برخي از مشاهير، پايان همه چيز نيست و بلکه شروع درآمدهاي کلان براي بازماندگان آنهاست. شماري از چهره هاي برجسته موسيقي که سال ها است از دنيا رفته اند، هر ساله در فهرست پر درآمدترين مردگان جهان جاي دارند. از آن جمله اند مايکل جکسون، جان لئون، کورت کوبين، ري چارلز، فِرِدي مرکوري، جاني کش و الويس پريسلي. ديويد بووي هم که سال گذشته درگذشت، امسال به اين فهرست اضافه شد. تجديد چاپ آثار موسيقي (در فرمت سي دي و صفحه) و يادبودهايي که به صورت ويژه نامه ها، مارک ها و علائم روي اشيا و لباس ها با استقبال طرفداران شان مواجه مي شود؛ به ويژه آن که اگر آن هنرمند آثار منتشر نشده داشته باشد. به طور مثال يک جعبه شامل چهار سي دي در سال 2009 با عنوان «I believe, the gospel masters» بيرون آمد که سرودهاي کليسايي الويس بود و شمار بسيار اندکي از آنان در گذشته هاي دور از وي شنيده شده بود.
قبر الويس پريسلي
از هنگام مرگ الويس تاکنون هر سال يک آلبوم از ترانه هاي وي با تغييراتي چون ميکس مجدد و ترفندهاي صوتي با امکانات مدرن استوديويي منتشر مي شود و براي بسياري از هواداران که همان آهنگ ها را آرشيو کرده بودند، تازگي دارد. يکي از تکنيک هايي که در ساليان اخير در استوديوهاي مجهز ابداع شده و بسيار هم جالب است، در آوردن صداي خواننده (از کارهاي گذشته اش) و گذاردن آن روي موسيقي ارکسترال است. نمايش فيلم هاي سينمايي الويس در شبکه هاي تلويزيوني و مستندها به کنار، يکي از مواردي که براي وارث وي به رگه طلا شباهت دارد. خانه ويلايي الويس با نام گِرِيس لند است که محل زندگي اش بوده و در همانجا مدفون است و هر روز اتوبوسي پر از توريست هاي آمريکايي و غير آمريکايي و بسياري از آنان با دسته هاي گل همچون زائران بر سر مزار او حاضر مي شوند.
گِرِيس لند براي تورهاي گردشگري در هفتم ژوئن 1982 افتتاح شد. مبلغ تور در سال هاي اول افتتاح 16 دلار بود ولي در سال هاي اخير اين مبلغ به يکصد دلار رسيده است و هر روز بين 200 تا 3500 توريست از گريس لند ديدن مي کند. پريسلا مي گويد: «يکي از منابع پردرآمد الويس تأسيس گريس لند بود.»
بيشتر بدانيد : قبر «الويس پريسلي» حراج ميشود
15 نکته خواندني درباره سلطان راک اندرول نام الويس از واژه لاتين Alviss به معني All Wise (کاملا خردمند) گرفته شد. اين اسم در فرهنگ آمريکايي جايي نداشت.
پدر الويس راننده کاميون بود و الويس با همان کاميون در 10 سالگي رانندگي ياد گرفت.
هنگام صرف غذا هرگز چنگال به دست نمي گرفت.
در ژوئيه 1953 در شرکتي که لوازم برقي توليد مي کرد، شغلي گرفت با دستمزدي از قرار ساعتي يک دلار و 25 سنت.
الويس با چشمان آبي و موهاي بلند به دنيا آمد؛ اما به مرور زمان موهاي او به مشکي گراييد.
الويس در سال 1955 براي خدمت زير پرچم احضار و به آلمان فرستاده شد. در آنجا با پريسيلا دختر يک سرهنگ آمريکايي آشنا شد و اين دوستي سه سال بعد به ازدواج انجاميد.
پريسيلا چنان عاشق الويس بود که موهاي بور خود را به رنگ سياه در آورد.
دو سال بعد از ازدواج نخستين و تنها فرزند آنها «ليزاماري» به دنيا آمد.
الويس نام يکي از هواپيماهايش را ليزاماري گذاشته بود.
الويس نخستين هنرمندي بود که از نام و تصوير او وسايل زينتي از قبيل پوستر، جزوه، آرم، پلاک و ... براي فروش چاپ و ساخته مي شد.
در 14 اوت 1958، گلاديز پريسلي (مادر الويس) در اثر حمله قلبي درگذشت.
يک بار با کاديلاکش جوجه و غاز به گِرِيس لند برد. بعد از اين اتفاق با اين که چند بار کاديلاک شسته شد، بو نرفت؛ لذا ديگر از آن کاديلاک استفاده نکرد و اتومبيل ديگري خريد.
در سال 1996 ليزاماري45 (دختر الويس) با مايکل جکسون ازدواج کرد.
با شنيدن خبر مرگ الويس، پدرش براي دومين بار دچار حمله قلبي شد.
پيرترين طرفدار الويس 103 سال داشت.
بيشتر بدانيد : ناگفته هاي همسر الويس پريسلي: هرگز نمي خواستم به او خيانت کنم...
بيشتر بدانيد : عکسهاي ديدني از الويس پريسلي و همسرش!
منبع: ماهنامه هنر موسيقي