بزرگنمايي:
چه خبر - قيمت نجومي بليط تئاتر بينوايان!!!
تئاتر «بينوايان» که برگرفته از رماني به همين نام نوشته ويکتور هوگو است اين روزها بيشتر به خاطر قيمت نجومي بليت هايش (250 هزار تومان) مورد توجه قرار گرفته است.
روزنامه اعتماد در اين باره نوشت:
ميتوان بر اين نکته اشاره داشت که چرا حسين پارسايي از توليد نمايشهاي آييني و مذهبي فاصله گرفته و به سمت اليور توييست و بينوايان رفت. اجراهايي که با خلق فضايي شيک و فقرزدايي شده، نوع خاصي از زيباشناسي را عرضه ميکنند که قرار است باب طبع فرادستان جامعه باشد. بازنمايي باشکوه و نکبتزدايي شده جهان ديکنز و هوگو. اين البته کار هنر است که بديلي باشد براي ملال زندگي روزمره، اما تقليل دادن مناسبات دروني بينوايان به روايت خنثي، سترون و موزيکال تقليل ماجراست تا جوابگوي ذائقه و سليقه ثروتمنداني باشد که در به وجود آوردن تضادهاي شدت يافته طبقاتي، بيتقصير نبودهاند.
وضعيتي که نشان از بحراني شدن مناسبات مادي توليد تئاتر دارد و طبقاتيتر شدن امکان تماشاي آن. شب تئاتر ميتواند نوري بتاباند بر پيکره مجروح تئاتري که دير زماني است ميان مردمي بودن و کالايي شدن، دست و پا ميزند و گويا در غياب حمايت مادي دولت، تمشيت امور به سرمايه و بازار سپرده شده است. «شب تئاتر» بايد همچون «شب کارگران»، «شب محذوفان»، «شب ما» باشد.
روزنامه جوان با حسين پارسايي کارگردان نمايش گفتگويي کرده که بخش هايي از آن را در ادامه مي خوانيم:
به نظر خود شما قيمت بليت اين نمايش براي عموم مردم قابل تهيه است؟
واقعيت اين است که هزينه بليت تمام شدهي بينوايان بيش از آن چيزي است که امروز براي فروش قيمت گذاري شده است.
اگر بينوايان که ما از آن آشنايي داريم، اثري مردمي نيست، پس چه اثري ميتواند اثري مردمي باشد؟ اگر در واقع ما نتوانيم اين مفاهيم را که براي همه دورهها و ملت هاست در قالبهاي نمايشي اجرا کنيم پس چه نمايشي را بايد اجرا کرد؟
بينوايان هيچ بودجه و هيچ سرمايه دولتي را تحت تاثير قرار نميدهد. نمايشي مستقل است مثل نمايشهاي ديگري که از بخش خصوصي ارتزاق ميکند. اميدوارم کمي صادقانهتر و منصفتر نظر دهيم و اجازه دهيم هرکس در فضاي ذهني خودش تنفس کند و در جايگاه خودش فعاليت کند.
وزير ارشاد هم به نقدها واکنش نشان داده و گفتهاند که ما جلوي تئاتر لاکچري ميايستيم آيا از نظر شما بينوايان يک نمايش لاکچري يا يک نمايش تجاري است؟
من از صحبت وزير محترم هيچ کنايه يا برداشت ديگري نميکنم و همراه و همسو با فرمايش ايشان هستم. «اوليورتوئيست» و انشاءالله «بينوايان» از نمايشهايي است که مورد توجه مردم قرار گرفته و مردم علاقمند به نمايشهاي متفاوت هستند که موزيکال بودن آن نيز بخش ديگري از علاقهي مردم ميتواند باشد. من فکر ميکنم ما موظف هستيم توليد کنيم و مردم با سليقههاي مختلف ميآيند ميبينند؛ که مردم نه تنها آنها را لاکچري نميدانند بلکه آن را از جنس خود و حرفي از جنس زمان ميدانند و از آن حمايت ميکنند
روزنامه صبح نو نيز نوشت:
اشراف نفتي در پيوند با ورشکستههاي عرصه هنر، پروندههاي تلنبار شدهشان در دادگاهها را پشت شاهکارهاي «ديکنز» و «هوگو» پنهان ميکنند.در دوران سلطه «نتفيليکس» و بازيهاي رايانهاي، اهالي تئاتر فرصت زيادي براي اثبات مفيد بودن خود ندارند. تئاتر بايد به ريشههاي تاريخي و آييني خود بازگردد. تئاتر ما ميتواند با رجوع به انبان فرهنگي تاريخي خود دست به ابداع بزند و سبکي تازه پيدا کند. تئاتر ما بايد از رجوع نوستالژيک به تعزيه و روحوضي دست بردارد و بندهاي فرماليسم جعلي را از دستان خود باز کند. تئاتر ايراني اگر سوداي تاثيرگذاري دارد بايد از پول مفت درآوردن انصراف دهد و غارتگران بيتالمال را از پشت صحنه اخراج کند.
بيشتر بدانيد : وقتي تئاتر از «هنري مردمي» به «کالايي لاکچري» تبديل مي شود
بيشتر بدانيد : پارسا پيروز فر، پيروز يکي از سخت ترين بازي هايي که تا کنون انجام شده...
منبع : زندگي ايده آل