بزرگنمايي:
چه خبر - اين 5 جمله را هرگز به خودتان نگوييد!اين احتمال وجود دارد که زندگي خود را با ديگران مقايسه کنيد و مدام زمزمه کنيد: "همه از من بهترند!"
يادتان باشد که با گفتن اين جمله، ظلم بزرگي به خود ميکنيد! نسبت به خويش مهربان باشيد و به جاي چنين جملاتي، به خود بگوييد: "من هم ويژگيها و تواناييهايي دارم و به کمک آنها ميتوانم حتي بهتر از ديگران پيشرفت کنم" و يا "اگر کسي توانسته کاري را انجام دهد، پس بقيه هم ميتوانند و کار نشد ندارد".
وقتي عادت کردهايم که فقط تواناييهاي ديگران را ببينيم، ناخودآگاه از خودمان و قابليتهايمان باز ميمانيم، دچار عقده حقارت ميشويم چون ميترسيم که مبادا کاستيها و ضعفهايمان برملا شوند و در نهايت اعتماد به نفس لازم براي ادامه مسير را از دست ميدهيم.
اما در مورد سرمنشأ اين باور غلط چه ميتوان گفت؟ پاسخ اين سوال را بايد در زمانهاي گذشته جستجو کنيم. به احتمال زياد شما خاطره خوبي از مقايسه شدن با همسالان خود نداريد چون در مدرسه يا خانواده مدام با هم سن و سالهاي خود مقايسه شدهايد. بسياري از والدين از آنجا که مهارت لازم در فرزندپروري ندارند، فکر ميکنند که با مقايسه کودک با ديگران، در حقيقت او را تشويق ميکنند که زرنگتر باشد، در حالي که در عمل اتفاق ديگري ميافتد: کودک تمام انگيزهها و قابليتهاي خود را سرکوب شده ميبيند و عملا پيشرفتي نخواهد کرد.
يکي ديگر از افکار منفي که ممکن است به سراغتان بيايد اين است: "اگر شکست بخورم، اطرافيانم را مأيوس ميکنم"
توصيه ميکنيم که کمي به خود مسلط باشيد و به جاي اين افکار نااميدکننده، به اين فکرکنيد که اگر شکست بخوريد، اطرافيان شما از شکستتان نااميد و ناراحت ميشوند و نه از شخص شما! سپس به اين بيانديشيد که هيچ پيشرفتي در زندگي، بدون شکست به دست نميآيد و در حقيقت شکست، مقدمه پيروزي است.
اما چرا چنين افکاري به سراغ شما ميآيد؟ در حقيقت وقتي تمام تلاشتان را ميکنيد که تصوير ذهني ديگران نسبت به شما خراب نشود، ناخواسته سير نزوليتان نيز آغاز ميگردد! اين منطق، قدرت خطر کردن را از شما ميگيرد و باعث ميشود که شما از ترس شکست، شانسهاي زندگيتان را ناديده بگيريد.
اگر مدام با خودتان زمزمه کنيد که " من هميشه شکست ميخورم"، هيچگاه طعم شيرين موفقيت را نخواهيد چشيد!
در عوض به خود بگوييد: "شايد گاهي آنقدرها موفق نبودهام اما تلاش خود را کردهام و با شرايط به خوبي کنارآمدهام" و يا "اگر يک استراتژي جواب نداد، بايد به فکر يک راهکار جديد باشم".
فقط يادتان باشد که اگر مدام خود را بازنده فرض کنيد، به هيچکدام از اهدافتان نميرسيد، پيشرفت نميکنيد و تا ابد در ابهام و تاريکي باقي ميمانيد.
جمله " ميتوانستم خوبتر از اينها باشم"، جمله معروفي است که قطعا بارها با خود زمزمه کردهايد!
توصيه ما به شما اين است که به خودتان رحم کنيد! کمالگرايي افراطي، شما را به مرور از پاي درميآورد! در عوض به خود بگوييد: "من در حد توانم کارهاي لازم را انجام ميدهم و بقيه وقت و انرژيام را صرف خودم و خواستههايم خواهم کرد".
يادتان باشد که سعي شبانهروزي در "خوبتر بودن"، شما را به مرحلهاي ميرساند که ديگر هيچ کدام از کارهايي که انجام ميدهيد، برايتان خوب و باارزش نخواهد بود.
جمله ديگري که ممکن است در سنين بالاتر به خود بگوييد اين است که "با اين سن و سال، هيچ شانسي براي تغيير ندارم"
اما توصيه ميکنيم که به جاي اين جمله، به خودتان بگوييد که هيچگاه براي تغيير دير نيست، حتي اگر شده به اندازه يک سر سوزن!
وقتي شما تغيير خود و تغيير روش زندگيتان را غيرممکن بدانيد، کمکم سرخورده ميشويد، شکست را ميپذيريد و در نهايت براي بهبود اين وضعيت هيچ تلاشي نخواهيد کرد.
سه روش براي غلبه بر ويروسهاي ذهني!افکار محدودکننده و نيز جملاتي که بار عمومي دارند را شناسايي کنيد
اين جملات عبارتند از: "همه مردم همين هستند"، "همه همين کار را ميکنند"، "هيچکس اين کار را نميکند" و...
مراقب جملات شرطيِ منفي باشيد
به عنوان مثال: "ميخواهم رژيم بگيرم، اما اگر غذا نخورم، ضعيف و مريض ميشوم" و يا "اگر سر اين کار بروم، ديگر آزادي سابق را نخواهم داشت".
سؤالهاي خوب از خودتان بپرسيد!
مثلا "اهداف اصلي من از کاهش وزن چيست؟"، "آيا هدف فقط کاهش وزن است يا لذت بردن از خوردن؟" و يا "آيا من استحقاق يک شغل خوب و با درآمد بهتر را ندارم؟"
چگونه ميتوان در موانع زندگي تغيير ايجاد کرد؟
به محض اينکه الويتها و اهداف زندگيتان را مشخص سازيد، به سرعت ميتوانيد قابليتهاي فرديتان را در راه رسيدن به آنها بسيج کنيد… مثلا به خود بگوييد: "من ميتوانم انسان شادي باشم و شاد بودن فقط در خوردن خلاصه نميشود" و يا "من آزادي را با دستان خودم و در زندگي فرديام ايجادميکنم و آزادي من به زندگي حرفهايم وابسته نيست"...
منبع : salamatism.com