بزرگنمايي:
چه خبر - سرقت 500 ميليوني راننده سرويس مدرسه
راننده سرويس مدرسه براي سرقت 500 ميليوني از خانه پسر دانشآموز همسر خود را با نقاب به آنجا فرستاد.
وسوسه اين سرقت از چندي قبل به جان مرد راننده افتاده بود، کليد خانه را در جيبش داشت و خوب ميدانست که ساکنانش نيز زودتر از ساعت 8 شب به خانه بر نميگردند. تنها نگراني اش دوربينهاي مداربسته مجتمع بود که ميتوانست او را لو دهد چون بيشتر ساکنان مجتمع او را مي شناختند.
بههمين خاطر تصميم گرفت براي انجام سرقت از همسرش کمک بگيرد. فتانه پس از اينکه فهميد شوهرش چه نقشه شومي در سر دارد بشدت مخالفت کرد اما مرد جوان آنقدر در گوشش خواند و وعده وعيد داد که زن راضي شد.
گزارش يک سرقت
ظهر روز شنبه 6 بهمن مرد جواني با پليس تماس گرفت و از سرقت خانهاش خبر داد. بهدنبال اين تماس تحقيقات آغاز شد. وي گفت: لحظاتي قبل پسرم سروش با من تماس گرفت و گفت از خانهمان سرقت شده است. من و همسرم از صبح سر کار هستيم و غروب به خانه برمي گرديم. سروش هم صبح به مدرسه ميرود و بعد از اتمام مدرسه به خانه ميآيد و منتظر ميشود تا ما بياييم. اما امروز هراسان تماس گرفت و گفت به محض اينکه وارد خانه شده با بهم ريختگي خانه و سرقت آن مواجه شده است.
بدين ترتيب به دستور بازپرس احمد بيگي تحقيقات از سوي کارآگاهان ادامه يافت و مأموران به سراغ دوربينهاي مداربسته مجتمع محل سکونت مرد جوان رفتند. در بازبيني دوربينها مشخص شد که زن جواني درحالي که صورتش را با نقابي پوشانده بود وارد خانه شده و حدود 20 دقيقه بعد با ساکي که معلوم بود داخلش وسايل سرقتي است از مجتمع خارج شد.
از آنجايي که در ورودي سالم بود و سارق با کليد وارد خانه شده بود، اين احتمال مطرح شد که سارق فرد آشنايي باشد. اين درحالي بود که کارآگاهان پليس متوجه شدند چند روز قبل از اين سرقت، کليد خانهاي که سروش، پسر مالباخته براي ورود به خانه از آن استفاده ميکرد گم شده است.
مرد سابقه دار
گم شدن کليد سروش، سرنخ اصلي کشف اين ماجرا بود چرا که سروش به احتمال زياد کليدش را در مسير مدرسه به خانه يا در مدرسه گم کرده بود. با اين احتمال کارآگاهان تحقيقات خود را متمرکز کرده و مشخص شد راننده سرويس مدرسه سروش مردي سابقه دار و معتاد است. مدارکي که پليس در دست داشت، احتمال سرقت از سوي او را تقويت ميکرد بنابراين پليس مرد جوان را هنگام تميز کردن ماشينش دستگير کرد.در بازرسي از خودروي مرد معتاد مأموران بخشي از طلاهاي مالباخته را کشف کردند. مرد جوان که خود را در برابر مدارک پليسي ميديد به ناچار به سرقت با همدستي همسرش اعتراف کرد.
انگيزهاي براي سرقت
مرد 42 ساله در تحقيقات گفت: راننده سرويس مدرسه بودم وقتي بچهها در ماشين مينشستند با هم درباره خانواده شان و خيلي موارد ديگر حرف مي زدند، من هم حرف هايشان را مي شنيدم و اطلاعاتي به دست ميآوردم. سروش، دانشآموز کلاس ششم برايم تعريف کرد که وقتي به خانه ميرسد کسي خانه نيست و پدر و مادرش از صبح تا غروب در خانه نيستند.
همين مسأله باعث شد که به فکر سرقت از خانه آنها بيفتم. براي اجراي نقشهام نياز به کليد خانه داشتم و يک روز زماني که سروش و ساير دانشآموزان سوار خودروام بودند به بهانهاي خودرو را متوقف کردم. بعد به سراغ صندوق عقب ماشينم که بچهها کيف هايشان را هنگام سوار شدن در آنجا ميگذارند رفتم و کليد خانه سروش را برداشتم.
سرقت 20 دقيقهاي
او ادامه داد: من سابقه دارم و ميدانم که پليس دوربينهاي مداربسته را بازبيني ميکند. از طرفي اگر هم صورتم را ميپوشاندم خانواده سروش از جثه و هيکل مرا شناسايي ميکردند. براي همين از همسرم خواستم که اين کار را انجام دهد. اول مخالف بود اما او را وسوسه کردم که از اين کار پول خوبي گيرمان ميآيد و درنهايت موافقت کرد. روز حادثه درحالي که همسرم صورتش را پوشانده بود ساعت 10:20 با کليد سروش وارد خانه مالباخته شد و 20 دقيقه بعد هم با ساکي پر از وسايل با ارزش برگشت. من هم سر کوچه منتظر او ماندم و از اين سرقت 500 ميليون تومان به دست آورديم.
منبع: bartarinha.ir