بزرگنمايي:

چه خبر - چرا در برخي از شغل ها آمار خودکشي بالاتر است؟

آمارها نشان مي دهد پذيرفته شدن در رشته هاي برتر پزشکي، دندان پزشکي، داروسازي و حتي فعاليت در زمينه هاي ديگر مرتبط با امور بهداشتي و درماني مي تواند به سلامت روان افراد آسيب بزند و ميلشان به خودکشي را بيشتر کند. با توجه به آمارهاي به دست آمده، وکلا و نظاميان هم در معرض چنين خطري هستند و بسياري از شغل هاي ديگر هم مي تواند انگيزه افراد براي گرفتن جان خود را بالا ببرد.

گر چه آمارهايي که در ادامه مي آوريم، توسط موسسه ملي ايمني و بهداشت آمريکا (the national institute for occupational safety and health- niosh) و با توجه به خودکشي هاي انجام شده در ايالات متحده اعلام شده، اما با نگاهي به دلايل خودکشي کردن اين افراد، مي توان گفت که در هر گوشه جهان، روان صاحبان اين مشاغل در معرض خطر است و اگر آن ها نشانه هاي اضطراب و افسردگي را در خود جدي نگيرند و فکري براي درمان عارضه خود نکنند، ممکن است عاقبت تلخي مثل خودکشي در انتظارشان باشد.

تصور اغلب ما از افسران پليس و نيروهاي درجه دار نظامي، آدم هاي شريفي است که رد سلامت کامل جسماني و رواني به سر مي برند؛ اما کمتر کسي به اين واقعيت توجه مي کند که مسئوليت اجراي قانون، سنگين تر از آن است که برخي از نيروهاي نظامي بتوانند آن را تحمل کنند و زير بارش سلامت روانشان را حفظ کنند.
گذشته از شغل پراسترس، مسئوليت در قبال جرم ها و مجرمان، خواب ناکافي (کمتر از شش ساعت در روز)، ساعاتکار طولاني که بسياري از اين نيروها براي اضافه کاري تحمل مي کنند، به سلامت روانشان آسيب مي زند. تخمين ها نشان مي دهد که نيروهاي پليس احتمالا دو برابر ديگران افسرده مي شوند و اين افراد 1.54 برابر صاحبان مشاغل ديگر، دست به خودکشي مي زنند.

شايد شمايي که اين مطلب را مي خوانيد به حال بساز بفروش هايي که فکر مي کنيد پول پارو مي کنند، غبطه بخوريد اما بررسي ها نشان مي دهد که اين افراد از نظر رواني بسيار آسيب پذيرند و به احتمال 1.38 برابر بيشتر از کارمندان کم استرس، خودشان را مي کشند.
ترس از فروش نرفتن ملک ساخته شده يا به موقع فروخته نشدن آن، نوسان هاي بازار مسکن، تغيير قيمت مصالح و زيان هاي مالي مي تواند اين افراد را با اضطراب بالايي درگير کرده و خطر افسرده شدنشان را ايجاد کند. از آنجا که در سطح کلان، بساز و بفروش ها سرمايه بالايي را به اين کار وارد مي کنند و گاهي همه زندگي شان را روي يک پروژه مي گذارند، شکست خوردن و ورشکسته شدن مي تواند انگيزه خودکشي در اين افراد را تقويت کند.

کساني که در مشاغل مرتبط با امور مالي کار مي کنند، 1.51 برابر کارکنان مشاغل ديگر خودشان را مي شکند. رکود اقتصادي و نوسان هاي اقتصادي، امنيت رواني صاحبان اين مشاغل را به خطر مي اندازد و با احتمال بالاتري آن ها را به نسبت کارکنان مشاغل داراي استرس کمتر، در معرض خطر خودکشي قرار مي دهد. ورشکستگي يا ترس از آن، نگراني در مورد کم بودن سود و بالا بودن زيان و نيز تغييرات اقتصادي و اجتماعي و بين المللي که کسب و کارشان را تحت تاثير قرار مي دهد، به روان اين افراد آسيب مي زند. استرس پاگرفتن کار جديدي که سرمايه زيادي برايش خرح شده و خطر شکست خوردن آن کار، مي تواند به افسردگي منجر شده و جان اين افراد را به خطر بيندازد.

کشاورزان براي کشت محصولات و فروششان نگراني بالايي را تحمل مي کنند. تغييرات جوي و اتفاق هاي غيرمترقبه، گايه سود ماه ها کشت و کارشان را از بين مي برد و نوسان قيمت ها در بازار هم گاهي باعث مي شود که نتوانند محصول را به قيمت مناسبي که سود مورد نظر را به همراه داشته باشد، بفروشند.
کشاورزان به طور مداوم به خريد ماشين آلات، تعويض قطعات و تامين مواد اوليه نياز دارند و نگراني در مورد محصولات و بازار فروش مي تواند آن ها را افسرده کند. دسترسي اين افراد به آفت کش ها باعث مي شود که ابزار مناسب براي خودکشي را در اختيار داشته باشند و 1.32 برابر صاحبان مشاغل جان خود را بگيرند.

اغلب مردم علاقه اي به رفتن به دندان پزشکي ندارند اما گاهي چاره اي جز اين کار برايشان باقي نمي ماند. درست مثل پزشک ها، دندان پزشک ها هم با استرس هاي بي شماري درگير هستند و شايد به خاطر همين استرس هاست که 1.67 برابر آدم هايي که در شغل هاي ديگر مشغول به کار هستند، دست به خودکشي مي زنند. شغل پراسترس، ساعات کاري طولاني و شکايت هاي بيماران بخشي از دليلي است که از نظر متخصصان، دندان پزشک ها را افسرده و مضطرب کرده و احتمال خودکشي نشان را بالا مي برد. گرچه دندان پزشک ها درآمد خوبي دارند، اما وقتي افسردگي سراغشان مي آيد، با دسترسي آساني که به داروها دارند، مي توانند جان خود را بگيرند.

کساني که در مشاغلي تخصصي مثل برق کاري مشغول به فعاليت هستند، اگر حرفه اي کار کنند درآمد خوبي پيدا مي کنند اما عجيب است که اين کار هم خطر خودکشي را بالا مي برد و باعث مي شود که برق کارها 1.36 برابر کارمدان ديگر، دست به خودکشي بزنند.
بيشتر برق کارها ساعات کار طولاني و شيفت شبانه ندارند و شايد برايتان اين موضوع عجيب به نر برسد اما برخي بررسي ها ادعا مي کنند که قرار گرفتن هر روزه در معرض امواج الکترومغناطيسي مي تواند تغييراتي را بر عملکرد مغز اين افراد اعمال کند و با تغييراتي که در سيستم عصبي شان ايجاد مي کند، زمينه را براي افسرده شدنشان فراهم کند. البته محققان مي گويند که براي اثبات اين فرضيه به پژوهش هاي بيشتري نياز است.

پزشکان حدود 1.87 برابر صاحبان مشاغل ديگر تصميم به خودکشي مي گيرند و آمارها نشان مي دهد که در ميان همه دکتراني که جانشان را به هر دليل از دست مي دهند، 4 درصد پزشکان متوفي به خاطر خودکشي از دنيا رفته اند. وقتي که يک پزشک افسرده مي شود، به راحتي به داروهاي ضدافسردگي دسترسي پيدا مي کند اما در روزهايي که غم و نااميدي به او حمله مي کند، ميل استفاده از اين داروها براي پايان دادن به زندگي نتيجه ناگواري را به بار مي آورد. استفاده از دارو براي خودکشي در ميان پزشکان بسيار شايع است و از آنجايي که آن ها با عملکرد اين داروها آشنا هستند، بعيد است که اقداماشان براي خودکشي نافرجام شود. گذشته از اين، اغلب پزشکاني که از بيماري رواني رنج مي برند براي درمان بيماري شان اقدامي نمي کنند.

عجيب نيست که يک داروساز از ساعات کار طولاني، خواب ناکافي و سطح بالايي از استرس شکايت کند. داروسازهايي که در داروخانه هاي شبانه روزي کار مي کنند، در هر ساعتي بايد کاملا هوشيار باشند تا مبادا با قراردادن دوز نامناسب دارو در دست بيمار، برايش دردسر درست کنند، کار کردن برخي از اين افراد در شيفت هاي بيست و چهار ساعته، مي تواند به سلامت جسم و روانشان آسيب بزند و خطر خودکشي کردن در ميان آن ها را تا 1.29 برابر بالا ببرد.
خشم بيماراني که در داروخانه معطل شده اند يا نتوانسته اند داروي کميابشان را پيدا کنند، به اين افراد استرس زيادي تحميل مي کند و در دسترس قرار دادن داروها و آگاهي در مورد دوز و نحوه عملکردشان، خودکشي را براي داروسازهايي که گرفتار افسردگي مي شوند، آسان مي کند.

تبديل شدن به يک وکيل خبره به آموزش قابل توجهي نياز دارد و عجيب است که بعد از گذراندن دوران سخت تحصيلي و کارورزي، يک وکيل به جان خودش بازي مي کند. گرچه اغلب وکلا درآمد خوبي دارند اما آمار افسردگي در ميان دانشجويان رشته حقوق بالاست و گفته مي شود که حدود 40 درصد اين دانشجويان با افسردگي دست به گريبان هستند. ساعات کار طولاني، تنش هاي مکرر شغلي، انتظارات کارفرمايان و جدال در دادگاه ها و به طور کلي حرفه استرس زا مي تواند سلامت روان وکيل ها را به خطر بيندازد و انگيزه خودکشي را در آن ها تقويت کند. آمارها نشان مي دهد که وکلا به احتما 1.33 بيشتر از ديگران دست به خودکشي مي زنند.

در اين مطلب شغل هايي را که خطر خودکشي بالا مي برند، به شما معرفي کرديم اما بد نيست بگوييم که در فهرستي ديگر، ترتيب شغل هاي افسرده کننده اي که مي تواند ميل به خودکشي را بيشتر کند، به اين شکل مشخص شده اشت؛ افرادي که به عنوان «پرستار در خانه» کار مي کنند، گارسون ها، مددکاران اجتماعي، کارمندان حوزه بهداشت، هنرمندان، معلم ها، کارمندان امور پشتيباني، کارکنان حوزه هاي تعمير و نگهداريي، کارکنان مشاغل مالي و کارکنان حوزه فروش؛ اما در هر حال، محققان عوامل زير را براي افسرده کردن صاحبان مشاغل مختلف و بالا بردن ميلشان به خودکشي معرفي کرده اند.

دسترسي آسان به ابزارهاي خودکشي : شايد فکر خودکشي از ذهن بسياري از آدم هاي افسرده عبور کند اما ناتواني در پيدا کردن راهي قطعي و در دسترس نبودن ابزار نامناسب، ممکن است آن ها را از اين کار منصرف کند. در حالي که پزشکان، دندان پزشکان، داروسازها و دام پزشک ها، به راحتي اين ابزار را در اختيار دارند و به همين دليل ممکن است در لحظات سخت زندگي شان تصميم برگشت ناپذيري را بگيرند.

ترس از شکست خوردن : رقابت شديد آدم ها در مشاغل با يکديگر و ترس از شکست خوردن و جاماندن، مي تواند دليل خودکشي کردن بسياري از آدم ها باشد. کساني که در شماغل مرتبط با امور مالي کار مي کنند، ساختمان سازها يا کساني که به کارهايي مثل کشاورزي و وکالت مي پردازند، از جمله اين قربانيان هستند.

بي ثباتي : هر کاري که به خاطر بي ثبات بودن برخي شرايط مورد تهديد قرار بگيرد، مي تواند خطر ابتلاي افراد به اضطراب، افسردگي و ميل به خودکشي را بالا ببرد. کشاورزاني که نگران خشک سالي يا بارش هاي بي موقع هستند يا ساختمان سازهايي که شرايط اقتصادي و اجتماعي روي کارشان تاثير مي گذارد، از کساني هستند که به خاطر بي ثباتي سلامت روانشان تهديد مي شود.

کار زياد : افراد در برخي از اين حرفه ها به خاطر ساعات کار طولاني افسرده مي شوند و اضطراب و افسردگي، ميل به خودکشي را در آن ها بالا مي برد. پزشکان و پرستارها، گارگردان شيفت شب کارخانه ها و افرادي از اين دست، بيشتر در خطر ابتلا به افسردگي هستند.

کمال گرايي : افرادي مانند پزشکان، وکلا و دندان پزشکان هميشه با مراجعه کنندگاني متوقع و کم تحمل سر و کار دارند و کمال گرايي مراجعه کنندگان اين افراد مي تواند آن ها را به دام اضطراب و افسردگي بيندازد.

کارمندان و کارگران شيفت : مشاغلي که افراد در آن مجبورند در شيفت هاي چرخشي حضور داشته باشند يا کارشان را در شيفت شب انجام دهند، به خاطر اختلالي که در چرخه خواب و بيداري، روابط اجتماعي و حتي خورد و خوراکشان ايجاد مي کند، مي تواند آن ها را افسرده کند. يک پزشک شب کار اورژانس قطعا بيشتر از همکارهايي که ساعت کار ثابت روزانه دارند در خطر افسردگي و عواقب اين بيماري قرار دارد.

انزواي اجتماعي : شغل هايي که به خاطر ساعات کاري خاصشان افراد را از اجتماع جدا مي کند و نمي گذارد تعاملات موثر و آرامش بخش داشته باشند، به سلامت روان افراد آسيب مي زند. کشاورزها و ملوان ها از جمله افرادي هستند که قرباني اين مشاغل مي شوند.

استرس : شايد وجه مشترک همه مشاغلي که در موردشان صحبت کرديم، استرس ميان کارکنانشان باشد. درست است که کمتر شغلي از استرس عاري است اما هرچه حجم استرس بالاتر برود، احتمال ابتلا افراد به بيماري ها و اختلالت رواني که فکر خودکشي را به سرشان بيندازد، بيشتر مي شود.

منبع : ماهنامه همشهري تندرستي