بزرگنمايي:

چه خبر - 7 اصل تبليغات براي ميخکوب کردن مشتريان

مشتريان هرروز با هزاران پيام بازاريابي، علاوه بر پيام شما، بمباران مي‌شوند. اين تراکم بالاي پيام‌هاي ارسالي در حيطه‌ي بازاريابي باعث مي‌شود که اغلب تلاش‌ها براي برقراري ارتباط ناکام بماند و به اکثر تبليغات هيچ توجهي نشود.

از مردم بخواهيد 5 مورد از آگهي‌هايي را که شب پيش از تلويزيون ديده‌اند، به يادآورند (اگر تلويزيون تماشا کرده باشند، حتماً تبليغات زيادي ديده‌اند). به واکنش‌هايشان دقت کنيد. وقتي با درماندگي سعي مي‌کنند به يادآورند که چه چيزهايي بايد ديده باشند، نگاهي سردرگم بر چهره‌شان نقش مي‌بندد.
کمي بعد احتمالاً مي‌گويند: «بله… آن آگهي بامزه که مرده…» و به همين شکل چندين آگهي را به‌ خاطر مي‌آورند. البته اگر مجموعه آگهي‌هاي ديشب جالب بوده باشد؛ و از ميان اين‌ها شايد نام يک يا دو محصول تبليغ‌شده را نيز به ياد داشته باشند؛ اما به‌ندرت تمام نام‌ها را به ياد دارند.

اگر همين‌طور ادامه بدهيد و اين بار درباره‌ي تبليغات چاپي سؤال کنيد، مثلاً در مورد مجله، روزنامه، بروشور، يا نامه‌هاي الکترونيکي، بسيار احتمال دارد که فهرستتان کاملاً خالي بماند. خيلي‌ها حتي يک آگهي تبليغاتي در مجله‌اي که ديروز خوانده‌اند را به ياد نمي‌آورند. مگر آنکه فعالانه آن‌ها را به پاسخ‌گويي ترغيب کنيد. اگر در مورد تبليغات راديو هم بپرسيد، با همين مشکل مواجه مي‌شويد.
اين فعاليت ساده اهميت قدرت متوقف کردن را آشکار مي‌کند. تبليغات شما بايد بيشتر از تبليغات ديگران قدرت متوقف کردن داشته باشد، زيرا حتماً مي‌خواهيد افراد بسيار زيادي به محصول شما فکر کنند و آن را در خاطر نگه‌دارند!

بنابر نظر هانلي نوريس، کسي که زمان زيادي را به تعليم کارکنان «يونگ و روبيکام» براي تهيه‌ تبليغات بهتر، گذرانده است، با هفت اصل مي‌توانيد يک آگهي تبليغي يا هر ارتباط بازاريابي را به يک متوقف‌ساز واقعي تبديل کند. من اين هفت اصل را بر اساس تجربه‌ي خودم تعديل کرده‌ام و به فهرست زير رسيده‌ام:

همچنين بايد افراد زيادي خارج از حيطه‌ مخاطبان مورد نظرش را جلب کند. اگر بچه‌ها تبليغي را که هدفش بزرگسالان است دوست دارند و بالعکس، معلوم مي‌شود که در ساخت اين تبليغ از اصل قوي پيروي شده است.

همچنين بايد مردم را به انجام دادن فعاليتي بکشاند، چه آن فعاليت گرفتن يک شماره باشد، چه رفتن به فروشگاه، يا قهقهه زدن و يا صرفاً به فکر چيزي افتادن. يک آگهي، باقدرت متوقف‌سازي، هرگز اجازه نمي‌دهد مخاطب نقش منفعلي داشته باشد.

اين اصل بايد حتماً لحاظ شود، حتي اگر جذابيت شما از نوع عقلاني باشد. تبليغ هميشه بايد داراي نيازهاي بنيادي آدمي باشد و احساسات افراد را برانگيزد.

مخاطبان بايد طالب شوند که بيشتر بدانند. اين ميل آن‌ها را متوقف مي‌کند و به بررسي تبليغ وا‌مي‌دارد و باعث مي‌شود به دنبال اطلاعات بيشتري باشند.

عنواني تکان‌دهنده، تصويري غيرمنتظره، ترفندي غيرعادي در افتتاحيه‌ي عرضه‌ي محصولات يا داشتن ويتريني عجيب در فروشگاه همه اين قدرت را دارند که مردم را بر جاي خود ميخ‌کوب کنند و به شگفت آورند.

به شکلي هرظتنم ريغ ( نکته: سعي کنيد اين کلمه‌ي عجيب را برعکس بخوانيد). پيچشي خلاقانه يا راهي جديد براي بيان يا ديدن يک‌چيز باعث مي‌شود که مسئله‌اي بديهي به امري غيرمنتظره تبديل شود. اطلاعات بديهي يعني اينکه مارک محصول شما چيست؟ چگونه و براي چه کساني مفيد است؟ اما اگر اين کار را به شکلي بديهي انجام دهيد ارتباطي برقرار نمي‌شود و توجه کسي را جلب نمي‌کند و مخاطبان تبليغ شما را ناديده مي‌گيرند.

محصول بايد برجسته باشد. توجه مردم به اموري جلب مي‌شود که خارج از الگوهاي رايج باشد (و در بازاريابي هم بي‌شک الگوهايي وجود دارد). پس يک راه اين است که تبليغي درست کنيد که بسيار متمايز از آن چيزي باشد که مشتريان درباره‌ي مقوله‌ي محصول شما انتظار دارند.
براي مثال اگر شما براي خدمات نظافت ادارات بازاريابي مي‌کنيد، حتماً تبليغات صفحات زرد را بخريد و آگهي‌هايي تهيه کنيد و فهرست قيمت خود و نظر مثبت و رضايت‌آميز مراجعه‌تان را در آن بگنجانيد. براي تکميل اين تلاش‌هاي معمول بازاريابي، با پست براي مشتريان احتمالي‌تان اسفنجي بفرستيد که يک‌طرف آن نام و شماره تلفن شما و طرف ديگر آن اين پيام نوشته شده باشد: البته اگر هنوز معتقديد که بدون کمک ما بايد نظافت کنيد، اين اسفنج به دردتان مي‌خورد.
براي تبليغي که داستان داشته باشد و اين داستان باعث شگفتي افراد شود، از الگوهاي مرسوم تجاوز کند و مسايل بديهي را به شکلي غيرمنتظره مطرح کند، شما به خلاقيت نياز داريد. اين راز موفقيت شماست و فقط به اتکاي خلاقيت است که قدرت متوقف کردن پيدا مي‌کنيد.

منبع : مدير سبز