بزرگنمايي:
چه خبر - به اين دلايل ازدواج نکنيد!
اهل هر فرهنگ و جامعهاي در ايران باشيد، بالاخره روزي ميرسد که کسي بيمقدمه و يا با کلي مقدمه چيني برگردد و به شما بگويد: «وقت ازدواجت شدهها! نذار دير بشه».
در واقع همه ما در يک سن به خصوصي با طرح سوالاتي در مورد ازدواج يا نصايح بزرگانمان من باب ازدواج خوب و آسان گرفتن در اين مقوله، روبرو شدهايم. گويي اين سنت بايد براي همه اتفاق بيفتد و بعد از تحصيل، قدم بزرگ بعدي ازدواج است.
اما وقتي اين سنت مشکلساز ميشود که برخي افراد بعد از مطرح شدن اين مباحث فکر ميکنند که وحي منزل است که هرچه زودتر با اولين کسي که جلوي راهشان قرار ميگيرد، پيوند ازدواج ببندند و تشکيل زندگي بدهند. اما اينجوري نيست. ازدواج مقدسترين انتخاب است که نبايد صرف حرف و حديث اطرافيان صورت بگيرد. اگر نگاهي به آمار ازدواج و طلاق بندازيد فاجعه را ميفهميد.
افرادي که صرفا بابت اينکه اين مرحله را طي کرده باشند تن به ازدواج دادهاند و بعدها به خود ميآيند و ميبينند از چاله به چاه افتادهاند و هيچ راه بازگشتي ندارند. .
بيشتر بدانيد : 6 شرطي که هر دختر و پسري براي ازدواج بايد داشته باشد
ازدواج به دليل ترس و احساس تنهايي
به جرات ميتوان گفت که يکي از اصليترين دلايلي که افراد جوان تن به ازدواج ميدهند احساس تنهاييست. بسياري از افراد فکر ميکنند که براي گذراندن اوقات تنهايي و پر شدن وقتهايي که تنها هستند، حتما و الزاما نياز به جنس مخالف دارند.
برخي از افراد هم گمان ميکنند براي رسيدن به يک موفقيت خاص نياز به يک مشوق و يک عامل بيروني دارند که اين عامل کسي نيست جز يک معشوقه يا فرد عاشق پيشهاي که بتواند آنها را به سمت و سوي موفقيت هل دهد! بهطور کلي ميتوان گفت که اين افراد روحيهاي وابسته دارند و از يک زماني به بعد وجود خودشان را وابسته به يک فرد غيرهمجنس خود، ميدانند.
اما واقعيت ماجرا اين است که خوشحالي و موفقيت اصولي هستند که بايد عواملش را در خودمان جستوجو کنيم. اگر فردي در زمان مجردي نتواند از پس تنهايي خود بربيايد، در دوران متاهلي هم احساس تنهايي ميکند و حتي ممکن است اين حس بيشتر از قبل هم بشود.
بنابراين در ابتداي هر تصميم بزرگي بايد حس رضايتمندي و خوشبختي را وابسته به خودمان بدانيم در اين صورت حس ترس و عذاب از تنهاييمان منتهي به ازدواج نميشود.
ازدواج به دليل مشکلات خانه پدري
اين افراد به دليل فشار رواني زيادي که در خانه پدري متحمل ميشوند، دست به ازدواج ميزنند.مشکلاتي از قبيل نداشتن حداقل آزادي در خانه پدر، فشار بزرگترها مبني بر ازدواج کوچکترها، وجود مشکلات اقتصادي و ساير عوامل اين چنيني منجر به ازدواج بدون فکر و عجلهاي ميشود.
در واقع اگر فردي به دليل چنين مسائلي ازدواج کند، صورت مسئله را پاک کرده است، چرا که در مواجه با يک مشکل، اشتباه بزرگتري را مرتکب ميشود که جبران ناپذير است.
اين فکر را از سرتان بيرون کنيد که ازدواج غول چراغ جادوست و با انجام شدنش شما از تمام مشکلات فعلي و گذشتهتان رها مييابيد.
اگر توان رويايي با مشکلات خود را نداريد، دست به گريبان ازدواج نشويد. چرا که وارد شدن در مقوله تاهل به خودي خود مشکلات منحصربه فرد خودش را دارد.
ازدواج به خاطر تغيير دادن کسي
ممکن است شما به فردي علاقهمند ميشويد که از ده خصوصيت اخلاقياش، چند خصوصيت بارز منفي دارد. اطرافيان در صدد آن ميشوند که چشمتان را به روي حقيقت باز کنند و به شما بفهمانند که اين فرد مناسب روحيات و خلقيات شما نيست. اما شما اينطور توجيه ميکنيد که فرد مقابلتان را تغيير ميدهيد.
اين خيال واهي را دور بريزيد که بتوانيد فردي که بيست و چندين سال با يک خصوصيت خاص زندگي کرده است را در طي يک مدت کوتاهي، تغيير بدهيد.
فراموش نکنيد انسانها ازدواج ميکنند تا يک سري فضائل اخلاقي را در خود پرورش دهند. اگر به اين اميد وارد رابطه با فردي ميشويد که ميتوانيد او را تغيير دهيد، کور خواندهايد! شايد فرد مقابلتان تغيير پيدا کند اما در اين راه ممکن است شما فرسوده ميشويد.
ازدواج به خاطر مسائل جنسي
نميتوان منکر اين قضيه شد که کششهاي جنسيتي در بين افراد وجود دارد. شايد يکي از محرکهاي ازدواج اين امر باشد. اين مسئله به خودي خود بد نيست.
اما جايي مشکلساز ميشود که فردي ملاکهاي اصلي و اوليه را رها کند و اولين و اصليترين دليلش براي ازدواج اين مسئله باشد.
در واقع با اقدام به ازدواج براي رهايي از مسائل جنسي، هم خودمان و هم طرف مقابلمان را قرباني کردهايم. چراکه ملاکهاي ظاهري براي ازدواج دوام چنداني ندارند. پرورش ارزشهاي اخلاقي بايد جزء دلايل اوليه براي ازدواج و تشکيل زندگي باشد.
بيشتر بدانيد : رابطه جنسي سالم اين 10 ويژگي را دارد!!
ازدواج به دليل عشق به بچه
ترحمآميز، خندهدار و البته کم هستند کساني که به دليل بچهدار شدن، ازدواج ميکنند. در واقع اگر به خاطر بچه دست به ازدواج بزنند، قرباني در قرباني ميشود. يعني هم خودشان را قرباني ميکنند و هم بچهاي که به خاطرش ازدواج کردهاند.
وقتي کودکي والديني نداشته باشد که از نظر رواني سالم هستند، خواه ناخواه خود آن کودک هم دچار مشکلات و خلاءهاي رواني ميشود. بنابراين به جاي لطف به يک کودک او در حق او جفا ميشود و به خاطر خودخواهي يک نفر، او هم دچار کمبودهايي ميگردد.
ازدواج به دليل ترس از عقب افتادن از بقيه
متأسفانه خيلي اوقات افراد جوان به خاطر ترس از عقب افتادن از همسن و سالهايشان در تاهل، دست به ازدواج ميزنند.
اين افراد با توجيه اينکه همه دوستانشان ازدواج کردهاند و خودشان فقط مجرد هستند يک تصميم شتابزده ميگيرند و وارد مقوله ازدواج ميشوند.
دوستي ميگفت: «ازدواج و آشنايي يک اتفاق است. ممکن است براي فردي در 20 سالگي اين اتفاق رخ دهد و براي فرد ديگري در 35 سالگي. پس نبايد در اين امر عجله کرد و نگرانش بود».
بيشتر بدانيد : تست روانشناسي ازدواج : 15 سوال کليدي که به شما مي گويد ازدواج تان موفق است يا نه؟
بيشتر بدانيد : ازدواج با افرادي با اين خصوصيات شما را بدبخت مي کند!
بيشتر بدانيد : 13 رازي که دختران قبل از ازدواج بايد بدانند!!
منبع : روزنامه اطلاعات