بزرگنمايي:

چه خبر - آيا تنها به علت نياز عاطفي و يا نياز جنسي مي توان ازدواج کرد ؟بسياري از زوجهاي جوان به دليل عدم آشنايي و در پاره اي از موارد نبود آگاهي کا في درباره نحوه برخورد با روابط عاطفي و زناشويي بين همسران ، با مشکلاتي مواجه هستند، که متاسفانه اين مشکلات در برخي از موارد تبديل به بحران هاي خانوادگي مي گرد که آثار آن در معضلاتي همچون افزايش آمار طلاق در جامعه ، تنوع طلبي جنسي و.... قابل مشاهده مي باشد . سيمرغ با هدف پيش گيري از ايجاد اين گونه مشکلات و با احترام به حريم خانواده ، جهت افزايش دانايي زوجهاي جوان و کمک به بهبود واستحکام روابط همسران اقدام به تهيه و ارائه مطلب زير نموده است

ميل جنسي و نياز جنسي هم در زن و هم در مرد وجود داشته و ازدواج بستري است براي تامين اين نياز در مسير درست و صحيح. با توجه به آنکه به علت تغييرات جنسيتي بين زن و مرد ( چند برابر بودن ميزان هورمون تستسترون در مردان نسبت به زنان ) طبيعتا نياز جنسي قبل از ازدواج در مردان محسوس تر از زنان مي باشد و بدون شک بخش اعظمي از دلايل گرايش مردان به جنس مخالف را شامل مي شود. آنچه در خصوص شدت ميل جنسي در مردان اشاره شد در خصوص شدت نياز عاطفي و احساسي در زنان قابل قياس است و عمده ترين دليل گرايش زنان به مردان و ميل به ازدواج در زنان نياز عاطفي است .

اما بيشتر بودن نياز جنسي در مردان و يا نياز عاطفي در زنان به مفهوم آن نيست که مردان نياز عاطفي به جنس مخالف ندارند يا زنان نياز جنسي ندارند، بلکه با توجه به تفاوتهاي جنسيتي اولويتها و شدت اين دو نياز در زن و مرد و همينطور نحوه ابراز آن متفاوت است و همين تفاوت مي تواند باعث پيوند زن و مرد در ازدواج شود. ازدواج باعث مي شود به مرور فاصله نياز عاطفي و جنسي بين دو طرف کمتر و پيوند زن و شوهر محکم تر شود.

هيچ کس به اندازه خودتان به اين موضوع آگاهي ندارد که:

اگر اينگونه است بهتر است کمي صبر کنيد چرا که با مرتفع شدن اين نيازها و پر شدن مخزن آن احساس پشيماني خواهيد داشت. نياز عاطفي و نياز جنسي هر کدام بخشهاي مهمي از دلايل ازدواج را شامل مي شوند اما نبايد تنها دليل ازدواج بر گرفته از اين دو نياز باشد. نياز به تکامل، نياز به پيشرفت، نياز به مسئوليت پذيري و تعهد، دوست داشتن و مورد دوست داشتن کسي قرار گرفتن، تکيه گاه بودن ( مردان ) يا نياز به تکيه گاه ( زنان ) و ... در کنار نياز عاطفي و جنسي از دلايل مهم ازدواج هستند .

معمولا هم احساسات و هم نياز جنسي باعث مي شود تا طرفين چشمان خود را بر روي خيلي از مسائل بسته و خيلي از اخلاقها و رفتارهاي يکديگر را ناديده بگيرند. چرا که طرفين در تلاشند تا تنها پاسخي براي نيازهاي عاطفي يا جنسي خود پيدا کنند و به مسائل ديگر کمتر اهميت مي دهد. در اين شرايطي دو طرف در تلاشند براي به هم رسيدن و تنها انرژي آنها صرف رسيدن به هم مي شود اين در حاليست که بايد بيشترين انرژي صرف شناخت يکديگر شود ،اما زماني که دو طرف ازدواج مي کنند پس از نزول نمودار احساسي در ابتداي ازدواج ( روند طبيعي ) و همچنين تامين نياز جنسي ، تازه متوجه برخي اختلافات و مشکلات جدي ناشي از اخلاق و رفتار يکديگر مي شوند و در نتيجه زنان احساس بي توجهي مي کنند و مردان احساس بي انگيزگي و کم کم اختلافات شروع مي شود.

شک نکنيد عشقي که قبل از ازدواج مزه آنرا چشيده ايد قابل مقايسه با عشقي که بعد از ازدواج با آن مواجهه مي شويد نخواهد بود. زماني که مسئوليتهاي زندگي را عهده دار نشديد و در اصطلاح زير يک سقف نرفتيد همه مسائل ساده به نظر مي آيند ، قبل از ازدواج معمولا عشق در رسيدن دو طرف به يکديگر خلاصه مي شود و دغدغه و تلاش دو فرد همين است که هر طور شده به يکديگر برسند حتي گاها براي رسيدن به طرف مقابل سعي در تغيير دادن خود دارند ( که اين روال بعد از ازدواج پايدار نخواهد بود ) اما عشق بعد از ازدواج در کنار هم بودن تغيير مي کند. عوامل منطقي و عقلايي که قبل از ازدواج ناديده گرفته شده اند مي تواند در عشق بعد از ازدواج تاثير گذار باشد

همچنين اگر تنهاترين دليل ازدواج نياز جنسي باشد، پس از تامين شدن اين نياز با توجه به ميزان مسئوليت پذيري فرد بعد از ازدواج ، احساس سردي و پشيماني مي کند و به مرور باعث مي شود از زير بار تعهد شانه خالي کند به عنوان مثال ، اگر طرفين در دوران عقد رابطه جنسي کامل داشته باشند ( دخولي ) و نياز جنسي آنها تامين شود ، دوران عقد طولاني تر مي شود و حتي ممکن است اخلاق و رفتار مردان تغيير کند و مدام تاريخ عروسي به تاخير بيفتد. هر چند که روابط عاطفي و جنسي بين زوجين عمل پيشرونده اي در زندگي زناشويي است اما اين بدان مفهوم نيست که نبايد عوامل ديگري را در ازدواج ناديده گرفت ،عواملي که باعث مي شود هم بر احساسات و هم بر ميل جنسي تاثير گذار باشد .

منبع : پايگاه تنظيم خانواده