بزرگنمايي:
چه خبر - ازدواج در پيري درست است يا غلط؟
«هشت هزار سالمند سال گذشته ازدواج کردند». اين آماري است که اوايل سال گذشته از سوي سازمان ثبت احوال اعلام شد. در کنار آن، ارقام ديگري مانند 900 ولادت مربوط به پدران بالاي70 سال و بيش از 200 مورد زايمان براي مادران بيش از 49 سال منتشر شد که به نوبه خود حرفهاي زيادي درباره اين رده سني براي گفتن داشت.
اين آمار نشاندهنده اين موضوع است که اين رده سني هنوز ميخواهند زندگي کنند و قصد دارند به يک همراه براي زندگي فکر کنند و آرامش خود را به اين شکل به زندگي خود برگردانند. اين آمار، همچنين ميتواند گفته کارشناسان را درباره علت ازدواج سالمندان تاييد کند. آن ها ميگويند نياز عاطفي و ضرورت حضور همدم يا همصحبت در دوران سالمندي، يکي از اصليترين نيازهاي سالمندان است. کارشناسان همچنين نگراني سالمندان از مرگ در تنهايي را دومين علت گرايش آنها به پيوند در سنين سالمندي ميدانند. البته در کنار اين موارد، دلايل ديگري مانند کاهش فعاليتهاي اجتماعي و شغلي در کهنسالي که باعث ميشود روابط اجتماعي فرد نيز کاهش پيدا کند نيز به عنوان دليلي براي نياز اين افراد به ازدواج مطرح ميشود. اما گاهي نيز ممکن است اين گونه ازدواجها دلايل ديگري داشته باشند و انگيزههاي مالي و فرار از فقر و عواملي از اين دست موجب سر گرفتن اين داستان باشد.
ازدواج سالمندان و ديدگاههاي مشترک
فاطمه قاسمزاده، روانشناس، درباره ملاکهاي اينگونه ازدواجها و ضرورت توجه به کارکردهاي منفي آن ميگويد. وي تاکيد دارد در مورد ازدواجهايي که در سنين کهنسالي شکل ميگيرد نيز بايد درست مانند ازدواجهايي که در سن جواني انجام ميشود، همفکري و تطابق داشتن خصوصيات هر دو طرف مد نظر قرار گيرد تا زندگي آنها، با شکست روبرو نشود. در واقع سالمندي يک دوره سني است که ممکن است دامنهاي10 ساله داشته باشد و فرد در آن مسايل تازهاي را تجربه کند.
قاسمزاده درباره ضرورت ازدواج در دوره سالمندي ميگويد: «در سنين سالمندي کارکرد جنسي ازدواج مورد توجه نيست و اساس اين ارتباط را تشکيل نميدهد. البته اين به معني نياز نداشتن آنها به اين روابط نيست اما نياز اصلي آنها در ابعاد با هم بودن است که در اين دوره بيشتر به آن نياز دارند. اگر زن و مرد احساس تنهايي ميکنند و در عين حال از نظر خصوصيات اخلاقي، رفتار، باورها و نگرشها با هم هماهنگي دارند، اين ازدواج نه تنها مشکلي ايجاد نميکند بلکه ميتواند بسياري از مسائل و مشکلات موجود در اين دوره سني را نيز تعديل کند.»
وي در مورد مشکلات زناشويي در دوره کهنسالي خاطرنشان ميکند: «زندگي اين زوجها زماني دچار مشکل ميشود که آنها با هم تفاوتهاي اساسي داشته باشند و اين همان عاملي است که حتي در سنين جواني نيز زوجين را دچار مشکل ميکند. اين که آمار طلاق در ميان جوانان نيز بالا رفته است نشان ميدهد مشکل سن ازدواج نيست بلکه مشکل توافق و هماهنگياي است که ميان زن و شوهر وجود ندارد.»
قاسمزاده تاکيد ميکند که ازدواج نبايد درحالي صورت گيرد که مرد يک همسر ديگري نيز داشته باشد و باعث از بين رفتن يک زندگي ديگر شود؛ چرا که اين مساله در دوره سالمندي نيز زندگي مشترک را دچار مشکل ميکند.
ازدواج در سنين پيري و جنبههاي منفي آن
البته در کنار جنبههاي مثبت ازدواج در دوره سالمندي بايد توجه داشت که اگرچه کارکردهاي مثبت ازدواج در سنين بالا زياد است اما اگر اين نوع ازدواجها سنجيده، منطقي و حساب شده نباشد ميتواند کارکرد منفي نيز داشته باشد. در اين سن تحمل برخي رفتارها به علت حساسيت بيشتر زن و مرد، سخت ميشود. در اين سن معمولا ازدواجهايي ميتوانند موفق باشند که تا حد امکان هر دو طرف با يکديگر هماهنگي، همفکري و نزديکي ديدگاه داشته باشند. در عين حال نميتوان بهطور مطلق گفت سالمندي براي اين اتفاق محدوديت ايجاد ميکند؛ اين موضوع بستگي به نگرش ما دارد. ما ميتوانيم برخي محدوديتها را براي خود آنقدر بزرگ کنيم تا مانع از گرفتن تصميمهاي کمککننده به زندگيمان شود اما برعکس اين تفکر نيز ميتواند اتفاق بيفتد. در اين سن بايد انعطافپذيري براي مسائل، مشکلات و يافتن راه حلهاي آنها وجود داشته باشد که ازدواج نيز ميتواند يکي از آن راه حلها باشد.
ازدواج در پيري و بازي دو سر برد
روانشناسان تاکيد ميکنند که هر دو طرف بايد براي ازدواج در اين سن ملاکهاي مشخصي داشته باشند. در واقع بايد گفت که ازدواج بايد براي طرف مقابل نيز خوشايند باشد. ممکن است زن يا مرد از نظر جسمي، رفتاري يا مالي وضعيت خاصي داشته باشند و براي برطرف کردن آن تصميم به ازدواج بگيرند اما اين کار براي نفر دوم مشکل ايجاد کند. گاهي برخي از مردان سالمند که بيمار هستند و نياز به مراقبت زيادي دارند تصميم به ازدواج ميگيرند اما اين وضعيت براي فرد مقابل هيچ نکته مثبتي به همراه ندارد. حتي شايد تن دادن به اين اتفاق از روي اجبار باشد. به همين دليل دو طرف بايد از اين ازدواج بهرهاي ببرند و اين زندگي مشترک براي هر دوي آنها جالب تر از زندگي تنهايي باشد.
مشکلات سالمندي در ازدواج
مشکلات سالمندي و بيماريهاي زن و مرد در اين ازدواجها مهم است. بايد ديد که بيماري فرد چيست و چقدر توانمندي او را گرفته است؛ و آيا او را از ادامه زندگي به صورت مستقل باز ميدارد؟ ممکن است بيماري باعث ناراحتي فرد مقابل شود، به او سرايت کند و در نهايت مجبور شود بيشتر وقت خود را براي مراقبت از زوج بيمار بگذارد. زن و شوهرهايي که دوران جواني خود را با هم گذراندهاند اگر در دوره سالمندي دچار مشکلي شوند که نياز به مراقبت زياد و طولاني داشته باشد، خسته ميشوند، اما به خاطر اينکه سالها با هم زندگي کردهاند اين کار را انجام مي دهند، به خصوص زنان که بيشتر از مردان آن را به عنوان وظيفه خود ميدانند. ولي اگر اين دو سالمند با هم زندگي نکرده باشند و يکي از آن دو نياز به مراقبت بيشتري داشته باشد، به نظر نميرسد رابطه خوبي ميان آنها شکل بگيرد. در اين موارد به نظر ميرسد که اگر توانمندي استفاده از پرستار وجود داشته باشد، مشکلات کمتر شود.
ازدواج در سنين پيري نبايد از روي اجباري باشد
گاهي اوقات ممکن است زنان در اين دوره سني به دليل نيازهاي خاصي مانند نياز مالي تن به ازدواج دهند و حتي مشکلات جدي زوج خود را نيز بپذيرند اما بايد توجه داشت که اين انتخاب آزادانه نيست و ممکن است در طولانيمدت مسايل جدياي را در پي داشته باشد.
قاسم زاده تاکيد ميکند که ملاکهاي ازدواج در اين سن، با دورههاي ديگر بسيار متفاوت است و کسي که به اين مرحله رسيده، اگرچه شور و نشاط ازدواج در سنين کمتر را ندارد و مانند سنين جواني نميتوان براي او چشماندازي در نظر گرفت اما باتوجه به وضعيت و نياز هر دو طرف، نوعي آرامش و گشايش را براي او در پي دارد.
ازدواج سالمندان در صورت فراموش نکردن همسر قبلي
«از نظر روانشناسي ما هيچ چيز را فراموش نميکنيم»؛ اين جملهاي است که قاسمزاده درباره کساني که همسر قبلي خود را از دست دادهاند ميگويد و معتقد است که طي کردن اين دوره از غم، بر حسب ميزان علاقه و شخصيت افراد متفاوت است. وي ميگويد: «به طور کلي زمان و عادت است که زندگي بشر را نجات ميدهد. ما به وضعيتي که بعد از يک حادثه برايمان پيش ميآيد عادت ميکنيم و خود را راحتتر با شرايط جديد تطبيق ميدهيم؛ در واقع آن خاطره در حدي ضعيف ميشود که وقتي دوباره آن را به ياد ميآوريم دچار ناراحتي نمي شويم. زماني که يکي از زوجها حتي در سن سالمندي از دست ميرود، همسر تا مدتها درگير اين موضوع خواهد بود و تا مدتها مايل نيست زندگي جديدي را شروع کند. اين موضوع به دلايل مختلف در زنان بيشتر ديده ميشود. البته گذشت زمان معمولا باعث ميشود خاطره آن قدر شديد نباشد که مانع ازدواج فرد شود اما اگر فردي نميتواند با اين موضوع کنار بيايد و خاطرات مانع ازدواج آسوده او ميشود، بهتر اين است که تا رسيدن زمان مناسب و کنار آمدن با خاطرات، قصد ازدواج مجدد نکند.
اگر مي خواهيد بيشتر بدانيد : همسرم به من پيشنهاد ازدواج مجدد داده است!!!
اگر مي خواهيد بيشتر بدانيد : اگر در آستانه ازدواج دوم هستيد به نکات زير دقت فرماييد
اگر مي خواهيد بيشتر بدانيد : چگونه مانند روزهاي اول ازدواج عاشق بمانيم؟
اگر مي خواهيد بيشتر بدانيد : دور ازدواج با فردي که اين نقطه ضعف را دارد، يک خط قرمز بکشيد!!
منبع : salamaneh.com