بزرگنمايي:
چه خبر - رهبري راضي به ورود بخشهاي نظامي به حوزه اقتصادي نبودند
در حوزه اقتصادي يا سياسي هم اين مشکلات وجود دارد؟
وقتي راجع به اقتصاد صحبت ميکنيم، مانند قانون انتخابات وجه سياسي هم پيدا ميکند، يعني بهتر کردن حکومت است، اما من بايد نکتهاي را عرض کنم که مقداري هم در تلخ صحبت کردن در کشور زيادهروي ميشود و همه ميگويند سال 98 بسيار سال سختي است، اما از کجا ميدانيد که اين سال خيلي سخت خواهد شد؟!
بخشي از اين سياهنمايي از طرف مسئولين برميآيد.
بله، صحبت من هم همين است.
يعني سياسيون و حتي همان جناح تندرويي که منتقد دولت، مجلس و... است، گوي سبقت را از ديگران ميربايند.
بله، صحبت آنها وجه ديگري دارد، اما خود کساني که حکومت دستشان است چرا چنين صحبتهايي ميکنند؟ از کجا ميدانند که سال 98 بدتر است و خيلي سخت است؟ مبنايشان چيست؟ در سال 97 که آمريکاييها تحريم اول و در پروژه بعدي تحريم دوم را اعمال کردند، مگر نميگفتند که زلزله ميشود و مردم را به خيابانها بريزيد و اصلاً ديگر بهمنماه وجود ندارد، مگر چنين صحبتهايي نميکردند؟ چرا اين اتفاقات نيفتاد؟ به هر حال کشور به خودش آمد و با اينکه از ابتدا آمادگي نداشت، خودش را پيدا کرد و درست ايستاد و اجازه ندادند کارهايي که انجام ميشد ادامه يابد و ملت پيروز شدند و آمريکا را در نيتشان شکست دادند. چرا از اين موضوعات صحبتي نميشود؟
به نظر شما چرا نميگويند؟
به نظرم يک عده هستند که منفيباف هستند و مشکل رواني پيدا کردهاند.
فکر نميکنيد که دنبال اين هستند که دولت را بيندازند؟
عرض کردم که ممکن است عدهاي دنبال اين موضوعات باشند، اما پاي بعضي از دولتمردان هم در ميان است، چرا چنين حرفهايي است؟
برخي به طنز ميگويند مردم نميگذارند نظام خودش را ساقط کند!
اگر اين افراد کمتر حرف بزنند، راحتتر است، اما شما ميتوانيد تحقيق کنيد که به چه دليل اينطور است؟ من هرچه فکر ميکنم، بايد بگويند امسال که آمريکاييها براي ايران اينها را ميخواستند، ملت ايران و مسئولين دست به دست هم دادند و آنها را شکست دادند.
اتفاقاً ما وقتي تيتر مثبتي ميزنيم، از طرف همينها گفته ميشود که سفيدنمايي ميکنيد، يعني آن زمان ميگفتند سياهنمايي ميکنيد و الان برعکس شده است.
واقعي نيست، البته نميگويم مشکل نداريم، اما بايد پيروزيها و موفقيتها را هم نشان بدهيم. چه دليلي وجود دارد که توفيقات ملت ديده نشود و دائماً منفيبافي شود؟
احمدي نژاد؟
ره گم کرده است
سال 87 شما در مجلس جلسهاي به عنوان وحدت ملي برگزار کرديد که تعداد گستردهاي را در جامعه تشکيل ميداد، از مرحوم عزتالله سحابي تا آقاي روحالله حسينيان در مجلس حضور داشتند، البته پس از آن اتفاقات 88 رخ داد و بابت آن هم احتمالاً حضرتعالي هزينه پرداخت کرديد يا مورد انتقاد واقع شديد. شما يک جايگاه ملي -که اجازه بدهيد من به آن بگويم جايگاه جديد- پيدا کرديد، بهخصوص در ايام مجلس. فکر ميکنيد که ما غير از مباحث اقتصادي و مشکلات تحريمها، مسائل حلنشده 88 را نداريم؟ به هر حال هنوز آقايي وجود دارد که تندترين حرفها را ميزند، هم در مورد شخص حضرتعالي، اخوان شما و هم در مورد کل مسائل کشور موضوعاتي تندروانه را مطرح ميکند، يعني رسيدن به پديدهاي عجيب که از تندترين لايههاي حزباللهي شروع ميشود و بعد به اپوزيسيون نزديک ميشود. به نظرتان چرا ما در حل مشکلاتي که در سال 88 وجود داشت، پيشرفتي نميکنيم؟
در مورد اين فرد که به نظرم ره گم کرده است، کسي که از خدا نترسد از چيز ديگري نميترسد و هر حرفي که ميزند احساس ندارد که ممکن است در پيشگاه خدا هم مورد محاسبه قرار گيرد و خيلي نميتوان راجع به اين فرد فکر کرد.
اما آقاي دکتر به اين فرد ميدان داده ميشود.
به نظرم راجع به اين خيلي وقت صرف نکنيد، ارزشي ندارد، اما موضوع اين است که هر کاري که بتوان براي وفاق ملي سامان داد حتماً الان لازم است و بايد در اين زمينه تلاش کرد. زيرا عقل متعارف ميگويد وقتي دشمناني داريد که مستمراً دور ايران ميچرخند و مشکل ايجاد ميکنند ــ البته شرايط ايران واقعاً همينطور است، اينها قصد داشتند در غرب و شرق ايران کارهايي انجام دهند که به هر حال موفق نشدند ــ قطعاً بايد اين موضوعات را ديد و چرا ديده نميشود؟ يا آقايان اطلاع ندارند يا مانند اين است که نميخواهند حقيقت را ببينند.
اينکه اينها در شرق ايران ميخواستند تعداد زيادي عمليات انجام بدهند که ناموفق بود، پس شما و ملت ايران قدرتمند بودهايد، حال دو ضربه زدند، اما 10 ضربه هم خوردند. در غرب ايران هم آنها را زمينگير کرديم، اين نشان ميدهد که شما عناصر قدرت داريد و بايد به آنها اهميت بدهيد. همچنين در مسائل آشفتهسازي اجتماعي اينها بنا داشتند که وضعيت ايران را آشفته کنند، به زبان ميگفتند و پمپئو مشاور امنيتيشان 12موردي که مطرح کرده بود و بحثهاي بعدي و بعدي آنکه گفته بود موسوي نوکر منافقين بوده و... اينها تصورشان اين بود که خيلي راحت... حتي همين آقاي ظريف که استعفا داد چه جشن و سروري در آمريکا و اسرائيل راه انداختند که چه بههمريختگياي در ايران وجود دارد.
اما ايران حل مسئله را با آرامش و سهولت جلو برد، من نميگويم که مشکلات نبود، اتفاقاً مشکل داريم، اما نيت آنها محقق نشد. خب اين يک توفيق و پيشرفت است، اما همه اين موضوعات سبب ميشود که وفاق ملي در داخل به وجود بيايد و حتماً ظرفيتهاي کشور براي پيشرفت طبق آن بيشتر خواهد شد و بايد فهم اين موضوع به وجود بيايد. من هم قبول دارم که نشست موجود شروع خوبي بود، اما بعد از آن شروع به نقادي کردند و فهمي بد اتفاق افتاد. ما واقعاً ميخواستيم نشستي از مجالس مختلف باشد که مجلس به عنوان يک رکن دموکراسي در کشور پايگاه فراگير داشته باشد، اما تفسيرهاي مختلف و مسائل ديگري پديد آمد.
اميدواريد اين مسائل تکرار شوند؟
بايد تلاش کنيم.
منظورم اين است که ميتوانيد در اين مجلس چنين جلسههايي برگزار کنيد، يعني شرايط کشور به نحوي است که مشابه چنين جلساتي برگزار شود؟
در حال حاضر عدهاي در مجلس روي بحث وفاق کار ميکنند.
مهم اين است که آقاي دکتر لاريجاني اين کار را کرده بوده، اگر اصلاحطلبان اين کار را بکنند خيلي چيز عجيبي نيست.
فقط اصلاحطلبان نيستند، گروههاي اصولگرا هم با هم کار ميکنند و فقط يک گروه نيستند. با من هم جلسه گذاشتند و صحبت شد که حداقل از مشترکات شروع کنند و از ابتدا روي افتراقات نروند که دعوا شود، بهتر است از مشترکات شروع شود. بله جاي تلاش دارد، اما به نظر من اصل فعل اين است که شما شاخکهاي ذهني نخبگان سياسي را هوشيار کنيد و همه تلاش کنيم زيرا کار لازمي است.
فکر ميکنيد چرا طي يک سال گذشته تندروها اينقدر قوت گرفتهاند که از سخنراني ساده حضرتعالي در کرج تا تصويب لوايح مرتبط با FATF ميداندار هستند و کسي هم با آنها مقابله نميکند؟
مسئله کرج خيلي مهم نيست، چون آقاي جعفري ميدانند و دو ماه بود که پيگيري ميکردند بنده بپذيرم و يک جا سخنراني کنم، من هم چون سفر داشتم به آنها گفته بودم که نميتوانم جايي سخنراني کنم چون بايد همان روز پرواز کنم، اما اصرار زيادي اتفاق افتاد و من گفتم پس جاي نزديکي باشد که من بعد از سخنراني خودم را به فرودگاه برسانم. آنجا را مشخص کردند و براي من هم اين کار سخت بود، زيرا بايد سفر را به تأخير ميانداختم. بعد هم اين موضوع دستاويزي براي درگيري و اختلاف شد، به هر حال سخنراني براي 22 بهمن بايد محور دفاع باشد نه دعوا، به هر حال موضوع خيلي مهمي نيست.
بحث بنده ميدانداري تندروها طي يک سال گذشته است.
طبق مبانياي که در مجلس تصويب شده است، هر کسي ميتواند در ميدانداري نظر خود را بدهد.
فکر نميکنيد نسبت به آينده سياسي و پتانسيلي که روزبهروز نسبت به شما بيشتر حس ميشود بخشي از تندروها احساس خطر ميکنند؟ يعني از مجلس نهم و داستان قم مشخصاً عدهاي نسبت به شما به صراحت موضع ميگيرند و هرچه جلوتر ميرويم انسجام اين آدمها نسبت به شما بيشتر ميشود و سعي و تلاش ميکنند که آن را از حوزه مجلس به حوزه عمومي بکشانند. در اين حد شايعهپراکني وجود دارد که شما سال 76 به دنبال باطل کردن انتخابات بوديد و به اين حد رسيده که جعلکاري هم صورت بگيرد.
اتهام جعل نسبت به ما کم نيست، دروغ زياد ميگويند. همين آقايان آنقدر جلو رفتند که گفتند آقاي لاريجاني پاسپورت کانادايي دارد، وقتي هرزهگويي سياسي باب ميشود اين حرفها دور از انتظار نيست.
ما اميد داشتيم آقاي لاريجاني که جزو ارکان حاکميت است به اين سمت بيايد اما حالا برعکس آن اتفاق ميافتد، يعني شما را هم غيرخودي ميکنند. يعني هم خوشحالي پديد ميآورد و هم جاي نگراني دارد. سؤال اين است که وضعيت پديدآمده خوب است يا بد ... شما ميخواهيد اين موضوع را کماهميت کنيد، اما افکار عمومي اين را کماهميت نميداند. چشماندازتان را راجع به اين موضوع بگوييد.
توصيه ميکنم که اصل را بر اين بگيريد که انسان بايد براي خدا کار کند و اين قدرتها در ذيل قدرت خدا خيلي مهم نيست، هدف ما بايد اين باشد که اهداف انقلاب را براي رضاي خدا دنبال کنيم، حال چه فلاني باشد چه نباشد، اينگونه تحرکات نبايد ذهن انسان را خيلي درگير کند. نبايد با اين تحرکات يأس به وجود بيايد و نبايد جهتگيريها را تغيير بدهد. اگر انسان حقيقتي را ميداند که براي منافع ملي کشور و ملت ايران ارزش دارد، بايد چوب آن را بخورد، ولي انگيزه و صراط خود را تغيير ندهد. من اين را از بزرگان کشور آموختهام و آنچه در نصوص اسلام است اين است. حال يک وقت عرفان است و يک وقت اِدوار، اما آدم نبايد راهي که صراط را درست ميکند تغيير بدهد، پس اين موضوعات خيلي روي من تأثير ندارد.
صرفنظر از لاريجاني بودن اينکه دايره غيرخوديها افزايش پيدا ميکند، خطرناک نيست؟
به نظر من همانطور که رهبري فرمودند بايد به سمت جذب حداکثري رفت. خب آنها خلاف نظر ايشان رفتار ميکنند هرچند که خلاف عقل و تدبير هم است. اگر کسي انگيزه دارد به معناي اين نيست که خدا هم اين را ميخواهد، قدرت خدا بالاتر از اين موضوعات است.
منبع: bartarinha.ir