بزرگنمايي:
چه خبر - جلالي: به ظريف پيامک زدم اما جواب نداد
کاظم جلالي در مصاحبه با روزنامه اعتماد درباره استعفاي وزير خارجه مطالبي را بيان کرده است.
وي گفته است:
*آن شبي که خبر استعفاي آقاي ظريف منتشر شد، بنده منزل بودم که يکي از دوستان پيامي ارسال کرد که آقاي ظريف استعفا داد. خب، در ابتدا باور نکردم. هرچند شنيده بودم که آقاي ظريف در گذشته نيز چند نوبت نسبت به قطع همکاري با وزارت خارجه و دولت ابراز تمايل کرده بود. اما از باب اينکه بگويم در آن ساعات چه گذشت، عرض ميکنم که طبيعتا در ابتدا تعجب کردم. لذا به ايشان پيامک زدم و پرسيدم که «آيا اين خبر استعفا صحت دارد؛ اميدوارم شايعه باشد.» آقاي ظريف هم در پاسخ، جهت اطلاع متن استعفاي خود را براي بنده ارسال کرد. بنده دقيقا در ساعت 23 و 47 دقيقه پيامک زدم و آقاي ظريف فکر ميکنم تا چندساعتي پاسخ نداد و درنهايت ساعت 5 و 6 دقيقه صبح فرداي آن روز، پاسخ داد و متن استعفايش را نيز ارسال کرد.
*آقاي ظريف گفته بودند حدود 5 دقيقه با محل مذاکره فاصله داشته و اگر به او اطلاع داده ميشد، خود را ميرساند. به هر حال، از همان زماني که پيامک آقاي ظريف را دريافت کردم، موضوع را جديتر پيگيري کرده و براي آقاي ظريف نوشتم که «ميدانم مشکلاتي داريد. اما اين اقدام در اين شرايط به نفع کشور نيست.» آقاي ظريف هم پاسخ داد که به اين مساله واقف است اما ماندنش هم با اين شرايط صحيح نيست. در ادامه گفتم اگر ممکن باشد، ادامه گفتوگو را تلفني ادامه دهيم. اما آقاي ظريف گفتند که معذورند و نميتوانند پاسخ بدهند.
* از آنجا که ما هم در صحن علني مجلس بوديم و درگير مباحث مجلس، جسته گريخته صحبتهايي شد تا اينکه حدود عصر و آخرين ساعات کار مجلس در نوبت بعدازظهر، مجددا پيامکهايي براي آقاي ظريف ارسال کردم و تاکيد کردم که «به هر حال شرايط کشور دشوار است و شما هم بهتر از همه ميدانيد. حال آنکه اين استعفا و رفتن شما از وزارت خارجه به کشور ضربه ميزند.» در ادامه نيز کمي عاطفي وارد بحث شدم وگفتم که «کاش ميشد که همديگر را ببينيم. کاش قابل ميدانستيد... » که درنهايت حدود ساعت 19 و 15 دقيقه پاسخ دادند که «درخدمتم. يک آپارتمان معمولي دارم و ...» از آنجا که روز زن بود، گفتند که «نوهها و اعضاي خانوادهها منزل تشريف دارند اما اگر شما هم ميخواهيد تشريف بياوريد، بفرماييد.» بنده نيز گفتم که «وقتي جلسه علني مجلس تمام شد، پيام ميدهم که خدمت برسم.» خلاصه پس از جلسه علني شبانگاه مجلس به منزل آقاي ظريف رفتم.
*ايشان دوشنبهشب استعفا کرده بودند و فرداي آن شب، وقتي بنده به منزل آقاي ظريف رفتم، هنوز 24 ساعت از اعلام خبر استعفا نگذشته بود. چيزي در حدود 20 تا 21 ساعت بعد از استعفا بالاخره همديگر را ديديم.
*ايشان ابتدا گلايهها و مسائلي که داشت را مطرح کرد و گفت که قبلا هم در نامههايي به مسوولان کشور گفته بودم که چه وضعيتي دارم. در ادامه نيز توضيح داد که کار وزارت امور خارجه با ديگر وزارتخانهها متفاوت است. چراکه وزارت خارجه که مثلا داراي پول چنداني نيست، جاده نميسازد، برق نميکشد و دنبال مسائل عمراني و اجرايي اينچنيني نيست و تمام سرمايه وزارت خارجه، اعتبارش است. چرا که ما تنها حرف ميزنيم و مذاکره ميکنيم. بنابراين اگر اين اعتبار از ما گرفته شود، طبعا نميتوانيم در دنيا کاري انجام دهيم. خلاصه اينکه گلهمند بود که با اين اتفاق، به اعتبار وزارت خارجه خدشه وارد شده است. اما از آنجا که پيش از حضور در منزل آقاي ظريف، موضوع را از دفتر رياستجمهوري نيز پيگيري کرده و از جزييات مطلع بودم، به ايشان گفتم که ماجرا از چه قرار بوده و دوستان عليالظاهر قصد و عمدي در اين ماجرا نداشتهاند که ايشان همان پاسخ را دادند.
* همان جزيياتي که آقاي واعظي از دفتر رياستجمهوري براي بنده نقل کرده بود، به آقاي ظريف عرض کردم اما ايشان هم گفتند که بالاخره اين ملاقات حداقل يک ربع به طول انجاميده است. حتي اگر همان ابتداي ملاقات هم تماس ميگرفتند، بنده نهايتا به انتهاي جلسه ميرسيدم و لااقل در عکسها حضور مييافتم تا اين وضعيت به وجود نيايد.
*بنده هم گفتم که به هر حال در چنين مواردي که يکباره مطلع ميشوند، شايد در برخي هماهنگيها اختلال ايجاد شود و در آن واحد، به ذهن آدم نرسد که چگونه کار را پيش ببرد. بنابراين عرض کردم که در اين شرايط شايد دوستان نتوانستند درست و سريع تصميم بگيرند. به هر حال آقاي ظريف مسائل ديگري را نيز مطرح کردند و درنهايت صحبت کرديم که در اين وضعيت که دشمنان اين مرز و بوم از استعفاي شما سوءاستفاده ميکنند، چه کار بايد کرد. شما هم مستحضر هستيد که همان شب، بلافاصله پس از انتشار خبر استعفا، رسانههاي خارجي تلاش گستردهاي را آغاز کردند که از استعفاي آقاي ظريف، سوژهاي عليه نظام و کشور و کليه مسوولان بسازند. بنده به آقاي ظريف عرض کردم که به هر حال در اين شرايط کشور ضربه ميخورد. يک ضربه ناشي از همين سوءاستفادههايي است که دشمنان ترتيب ميدهند. از طرفي مردم در حال حاضر در شرايط سخت معيشتي قرار دارند و به هر تفسير، به مسوولان اميد بستهاند و تلقيشان، بهخصوص درمورد برخي مسوولان اين است که افرادي توانمند هستند و اگر آنها هم از دولت جدا شوند، طبيعتا اين فضاي کماميدي در مردم تشديد ميشود و اين کار درستي نيست که ايشان هم البته بسيار منطقي برخورد کرد.
*به آقاي ظريف عرض کردم که به هر حال 2، 3 راه بيشتر نداريم. يکي همين ادامه دادن و کش دادن قصه است که به نفع کشور نيست. راه ديگر اينکه شما موضوع را فراموش کنيد و همين فردا صبح در محل کارتان حاضر شويد که طبيعتا اين شيوه مناسب نيست. راه ديگر هم اين است که راهي بينابين پيدا کنيم که هم شأن شما و وزارت خارجه حفظ شود و هم اين ماجرا سريعتر حل شود. آقاي ظريف هم بسيار منطقي برخورد کردند و گفتند که پيش از آنکه رسما ااستعفا را منتشر کند، مسائل را به دفتر رياستجمهوري اطلاع داده و گفته بودم که ميخواهم استعفا بدهم. امروز هم اين حرفهاي عاطفي و تلفن زدنها مشکل بنده و وزارت خارجه را حل نميکند. راستش در همان زمان هم که بنده خدمت آقاي ظريف بودم، برخي از مسوولان تماس ميگرفتند اما آقاي ظريف پاسخ نميداد تا اينکه نهايتا درپي مشورتهايي که با ديگر دوستان نيز داشتيم، ختم به اين مساله شد که انشاءالله مقدماتي از ناحيه مسوولان انجام شود که بحمد الهي اين اقدامات هم انجام شد تا اينکه در حدود ساعت 8 و 30 دقيقه تا 9 صبح فردا (چهارشنبه 8 اسفندماه) بود که بالاخره مساله فيصله پيدا کرد.
* بحثهايي که برخي افراد درمورد جايگزيني دکتر ظريف مطرح کردند، در واقع گمانهزني رسانهاي افرادي بود که شايد نسبت به برخي چهرهها سمپات بودند. اولا استعفاي آقاي ظريف براي مجموعه نظام پذيرفتني نبود چراکه کاري را که شروع کردهاند بايد پيش ببرند و الان هم در شرايطي خاص قرار داريم و وقت استعفاي ايشان نيست. هرکس که با الفباي سياست و سياست خارجه آشنا باشد، نهايتا به همين نتيجه ميرسد که الان وقت استعفاي ظريف نيست. در ثاني، اگر قرار باشد، روزي جايگزيني براي آقاي ظريف مطرح شود، طبيعتا اين رييسجمهور است که بايد تصميم بگيرد، نه اصحاب رسانه و سياسيون و نمايندگان. البته نمايندگان طبيعتا پس از آنکه رييسجمهور گزينه مدنظر خود را معرفي ميکند، ميتوانند آري يا نه بگويند اما تا پيش از انتخاب رييسجمهور، خير. بنابراين فکر ميکنم اين فضا تاحدي بهدليل شلوغکاريهاي رسانهاي بود. درحالي که همه در تبوتاب اين بودند که زودتر بتوانند مساله را فيصله بدهند. اتفاقا در خود دولت هم همين وضع حاکم بود و آقاي واعظي و مجموعه دوستانِ دفتر رياستجمهوري مرتبا پيگير اين بودند که غائله را فيصله بدهند.
*وقتي با آقاي واعظي صحبت کردم که قرار است به منزل آقاي ظريف بروم، تاکيد بسياري کردند که شديدا موضوع را پيگيري کرده و مکرر تماس گرفته تا بتواند با آقاي ظريف ديدار کند اما ايشان پاسخي به تلفن نميدهند و اتفاقا کمي هم تعجب کرده بود که بنده قرار است ايشان را ببينم. حرفم اين است که همه به دنبال اين بودند که سريعتر موضوع را ختم به خير کنند چراکه به نفع کشور نبود و جمهوري اسلامي در وضعيت فعلي در شرايطي است که وزارت امور خارجه در خط مقدم جبهه است و نبايد خط مقدم را تضعيف کرد. در واقع نبايد خطشکن و خطشکنان را مورد خدشه قرار داد و تضعيف کرد.
منبع: bartarinha.ir