بزرگنمايي:
چه خبر - 11 عضوي که بدون آنها هم زنده خواهيم ماند!
بدن انسان يک دستگاه حيرت انگيز است. با بيش از 600 ماهيچه، حدود 206 استخوان و هزاران تاندون، اجزاي زيادي درون آن وجود دارد که براي زنده نگه داشتن فرد دائماً در فعاليت هستند.
هر يک از اين اجزا، خود يک سيستم محسوب ميشوند و کارکرد خاصي دارند که بدن ما را قادر ميسازد تا بسياري از وظايف پايهاي و زندگي بخش خود را انجام دهد. اما آيا ميدانستيد که بدن انسان ميتواند بدون بعضي از اجزاي خود هم به زندگي ادامه دهد؟
در حقيقت ما براي زنده ماندن به همه اندامهاي بدن خود نياز نداريم. ترکيبي از تغييرات تکاملي و پيشرفتهاي پزشکي باعث شده انسانهاي بي شماري بتوانند بدون بسياري از اندام هايشان به زندگي خود ادامه دهند، اندامهايي که زماني حياتي محسوب ميشدند.
در ادامه به تعدادي از اعضاي بدن ميپردازيم که انسان بدون آنها هم قادر به زندگي است.
1- کيسه صفرا
کيسه صفرا يک اندام کيسه مانند و کوچک است که وظيفهي اصلي آن ذخيره و متمرکز کردن مادهي صفرا است (صفرا به آنزيمهاي زرد رنگي اطلاق ميشود که به بدن در هضم غذاهاي پرچربي مثل ساندويچ هاي پنيردار کمک ميکند).
گرچه کيسه صفرا نقشي کليدي در بهينه سازي گوارش بدن دارد، اما حقيقت آن است که رودهها براي انجام وظايف شان، نيازي به کيسه صفرا ندارند.
به علاوه، گاهي شيرههاي گوارشي به صورت جامد در کيسهي صفرا انباشته شده و باعث ايجاد سنگ صفرا ميشوند که ناراحتي زيادي ايجاد ميکند.
اگر اين سنگها بيش از حد بزرگ باشند يا بيش از اندازه به وجود بيايند، ممکن است که کيسه صفراي شخص را با انجام عمل جراحي را به کل بردارند.
در صورت از دست دادن کيسه صفرا، تنها موردي که بايد به آن توجه شود، مسأله رژيم غذايي است و اينکه فرد احتمالاً بايد از خوردن غذاهاي پرچرب پرهيز کند.
نبود کيسه صفرا صدمهاي به شخص نميزند، بلکه ممکن است به خاطر آنکه ماده صفرا ديگر به اندازه قبل در رودهها متمرکز نيست، شخص دچار بعضي مشکلات گوارشي شود.
2- طحال
يکي از اصليترين وظايف طحال، توليد سلولهاي خوني و دفاعي در دوران رشد جنين است. اما بعد از به دنيا آمدن نوزاد، کار طحال به ذخيرهي پلاکتهاي خوني، توليد آنتي بادي و از بين بردن سلولهاي غير طبيعي در خون تغيير ميکند.
از آنجايي که در هر لحظه، خون زيادي از طحال ميگذرد، هر گونه صدمهاي به اين اندام ميتواند منجر به مرگ شود.
در اغلب موارد، عاقلانهتر اين است که قبل از آنکه طحال از هم بپاشد و باعث خونريزي داخلي در بدن شود، آن را با عمل جراحي از بدن فرد خارج کنند.
گرچه بدون طحال، احتمال ابتلا به بعضي عفونتها بيشتر ميشود، اما از نظر پزشکي شما ميتوانيد بدون جايگزين کردن اين عضو هم به زندگي ادامه دهيد.
3- آپانديس
پزشکان هنوز به طور قطعي مطمئن نيستند که به ما چه احتياجي به آپانديس داريم. آنها تا به حال متوجه شده اند که کار آپانديس توليد ايمنوگلوبين است، يعني پروتئينهايي که به سيستم ايمني بدن در مقابله با عفونت کمک ميکند.
با اين حال، اندامهاي ديگري هم در بدن هستند که به هدفي مشابه، بافت لنفاوي توليد ميکنند، بنابراين آپانديس براي زنده ماندن ما کاملاً ضروري نيست.
در حقيقت، بسياري از بزرگسالان و کودکان هستند که به دليل بروز آپانديسيت، آپانديس آنها با عمل جراحي برداشته شده.
آپانديسيت يک عفونت خطرناک است که درصورت خارج نشدن آپانديس، ميتواند باعث از هم پاشيدن اين اندام شود.
4- کليه
کليه ها يک جفت اندام مجزا در دستگاه ادراري بدن هستند. اين اندامها نقشي اساسي در فيلتر کردن سموم از جريان خون و توليد هورمونهايي دارند که فشار خون را تنظيم ميکنند، يعني در صورت از دست دادن هر دو کليه خود، شانس زنده ماندن شما بسيار اندک خواهد بود. اما اگر فقط يکي از آنها را از دست دهيد، خطري جان شما را تهديد نميکند.
همين مسأله است که اهداي کليه را امکان پذير کرده است و در عين حال، فرد اهدا کننده ميتواند به زندگي خود ادامه دهد. اما يکي از مشکلات داشتن فقط يک کليه اين است که اگر در آينده اتفاقي براي آن رخ دهد، ديگر کليه دومي نداريد که به آن اتکا کنيد.
زندگي بدون هيچ کليهاي امري امکان پذير، اما دشوار است، چون در چنين شرايطي فرد به دياليز نياز پيدا ميکند.
دياليز نوعي روش درماني پزشکي است که با فيلتر کردن سموم و آب اضافه از بدن، جايگزين وظايف کليهها ميشود. شخصي که هيچ کليه سالمي نداشته باشد بايد به مدت نامحدود يا تا زماني که پيوند کليه شود، تحت دياليز قرار بگيرد.
به همين دليل است که کساني که با بعضي بيماريهاي کليوي مثل بيماري کليه پلي کيستيک متولد ميشوند، به کليه اهدايي نياز دارند. افراد زيادي در سراسر دنيا در ليست انتظار پيوند کليه هستند.
5- ريه
ما حيات تک تک سلولهاي بدن خود را مديون ريه هايمان هستيم. وظيفهي اصلي ريهها گرفتن اکسيژن تنفس شده، رساندن آن به جريان خون و همينطور بيرون دادن کرين دي اکسيد از بدن است.
گرچه هر دو ريهي ما در اين فرآيند هميشگي شرکت دارند، اما ريهها براي انجام وظايف شان به يکديگر وابسته نيستند و نيازي ندارند. به همين دليل است که فقط با يک ريه هم ميتوانيم زنده بمانيم. پاپ فرانسيس، رهبر فعلي کاتوليکهاي جهان، از دوران نوجواني تا به امروز با يک ريه زندگي کرده است.
6- روده بزرگ
مواد غذايي خورده شده بعد از اينکه از دهان به مري، معده و رودهي بزرگ ميرسند، وارد رودهي بزرگ ميشوند.
تا قبل از رسيدن مواد غذايي به اين نقطه، تقريباً تمامي مواد مغذي آنها جذب شده اند و مواد باقي مانده معمولا نمکها و فيبرهاي غير قابل هضم هستند. رودهي بزرگ اين مواد زائد را به صورت جامد در ميآورد و به صورت مدفوع به بيرون از بدن هدايت ميکند.
همين مسأله رودهي بزرگ را به اندامي بسيار مهم تبديل کرده. اما به لطف پيشرفتهاي زيادي که در حوزهي تکنولوژي پزشکي و جراحي رخ داده، ميتوانيم بدون قسمتي از رودهي بزرگ خود يا تمامي آن هم به زندگي خود ادامه دهيم.
در حقيقت، جراحي کولکتومي يا همان برداشتن قسمتي از رودهي بزرگ يا تمامي آن، عمل بسيار رايجي است.
اين جراحي براي درمان بيماريهايي مثل ديورتيکول، سرطان، کوليت زخمي، پوليپ، کرون و همينطور سوراخ شدن يا انسداد روده انجام ميشود.
در اين حالت، با انجام جراحي، يک سوراخ در روده کوچک ايجاد ميشود و روده به کيسهاي در خارج از بدن متصل ميشود، بنابراين شخص بدون رودهي بزرگ خود هم قادر به دفع فضولات از بدنش خواهد بود.
7- مثانه
از آنجايي که مثانه اصليترين نقش را در دستگاه ادراري بدن دارد، حتماً تصور ميکنيد که ادامهي زندگي بدون اين اندام غير ممکن است.
به علاوه، همهي ما بايد بتوانيم مواد زائد را از بدن خود دفع کنيم. اما در صورتي که شخص را خطر سرطان يا اختلالات التهابي تهديد کند، مثانه را هم مانند بسياري از ديگر اندامهاي اين فهرست، ميتوان با عمل جراحي از بدن خارج کرد.
با برداشته شدن مثانه، شخص براي دفع ادرار خود، بايد از يک کيسهي مخصوص استفاده کند که به بيرون شکم او متصل ميشود.
به اين عمل، يوروستومي گفته ميشود و اين امکان را به وجود ميآورد که ادرار دائماً از بدن خارج شود.
در مواردي، پزشکان ميتوانند با استفاده از بافت روده يک کيسه کوچک بسازند که ادرار را بعد از گذشتن از روده ها، در خود نگه ميدارد. اين ادرار بدون اينکه از مثانهي واقعي عبور کند، بعداً از طريق سوند از بدن تخليه ميشود.
8- معده
حتماً تعجب ميکنيد که بدانيد ما بدون معده هم ميتوانيم زنده بمانيم، اما اين امر کاملاً امکان پذير است.
بعضي سرطانها و بيماريهاي ژنتيکي، چارهاي جز برداشتن معده با عمل جراحي باقي نميگذارند.
بعضي افراد هم که مستعد بعضي بيماريها هستند ميتوانند براي پيشگيري، به خارج کردن معده خود از طريق عمل جراحي اقدام کنند.
وقتي بيماري تحت عمل گاسترکتومي کامل (عمل جراحي برداشتن معده) قرار بگيرد، مري او را به طور مستقيم به رودهي بزرگ متصل ميکنند.
از آنجايي که اين کار باعث کوتاه شدن مسير کلي گوارش ميشود، بيشتر افرادي که تحت اين عمل جراحي قرار ميگيرند، معمولاً مجبور ميشوند رژيم غذايي خود را تغيير بدهند. اما در مجموع، کساني که معدهي خود را از دست ميدهند، مشکلي براي خوردن و هضم غذاهاي جامد ندارند.
9- لوزهها
مانند ديگر اندامهاي سيستم لنفاوي بدن، وظيفهي اصلي لوزهها حمايت از وظايف ايمني بدن است که مانع بيمار شدن ما ميشوند.
لوزهها ميکروبهايي که از طريق دهان وارد بدن ميشوند را گير مياندازند و به بدن اعلام خطر ميکند تا گلبول سفيد توليد کند. اما از آنجايي که بدن علاوه بر لوزه ها، مدافعان ديگري هم دارد، برداشتن آنها با عمل جراحي به راحتي امکان پذير است و مشکلي براي سلامت ما ايجاد نميکند.
به علاوه، لوزهها در دوران بزرگسالي سرعت انجام همان وظايف سيستم ايمني را کاهش ميدهند، بنابراين از دست دادن آن ها، مشکل بزرگي نيست.
10-غده تيروئيد
تقريباً تمامي ديگر اعضاي بدن براي انجام وظايف خود به غدهي تيروئيد وابسته هستند. کار اين غده، توليد هورمونهايي است که سوخت و ساز بدن را تنظيم ميکنند (يا به سلولها ميگونيد که چطور از انرژي بدن استفاده کنند).
از آنجايي که غدهي تيروئيد نقش بسيار کليدياي در سوخت و ساز بدن دارد، احتمالاً تصور ميکنيد که زندگي بدون آن ممکن نيست. اما به لطف پزشکي مدرن، اين مشکل هم برطرف شده.
کسي که تيروئيد خود را از دست بدهد، ميتواند با دريافت هورمونهاي مصنوعي، آنها را جايگزين هورمونهاي توليدي تيروئيد کند.
11- چشمها
گرچه چشمها نقش مهمي در ارتباط ما با دنياي اطراف مان دارند، اما براي ادامهي حيات ما ضروري نيستند.
افرادي هستند که بر اثر يک آسيب، چشمهاي خود را از دست داده اند يا به خاطر سرطان، مجبور به برداشتن چشمهاي خود از طريق عمل جراحي شدند.
گرچه نبود چشمها ميتواند مشکلات زيادي براي شخص به وجود آورد، اما آنها از نظر پزشکي اندام حياتياي محسوب نميشوند.
منبع: yjc.ir