رهبر قاتلان جهان را بشناسيد
اخبار ويژه
بزرگنمايي:
چه خبر - موساد، رهبر قاتلان جهان
روزنامه ديلي ميل در گزارشي درخصوص اين کتاب نوشته است: «چهل سال پيش، "وديع حداد" يکي از تحت تعقيبترين افراد در سراسر جهان بود. حدادِ جسور، مصمم و بيرحم موسس جبهه چپ تندروي مردمي براي آزادي فلسطين بود.
او تروريست بدنام، "کارلوس شغال" را آموزش داد و ربايش هواپيماي ايرفرانس به مقصد انتبه اوگاندا را برنامهريزي کرد.
غافلگيرکننده نيست که موساد، سرويس مخفي اسرائيل او را مرده ميخواست اما شش سال پس از آن که "حکم قتل" حداد را صادر کرد، او همچنان زنده بود و در آسايش علني در بغداد زندگي ميکرد.
در 10 ژانويه 1978 يک مامور موساد در حلقه داخلي حداد، خميردندان او را با يک تيوب مشابه که به سمي کشنده آغشته شده بود، جابهجا کرد. اين سم در آزمايشگاهي سري در نزديکي تلآويو توليد شده بود.
هربار که حداد مسواک ميزد، مقداري اندک از اين ماده سمي از طريق لثههاي او به جريان خونش وارد ميشد و مرگ او کم کم آغاز شد.
دوستان فلسطيني او با پليس مخفي آلمان شرقي که او را به بيمارستاني در برلين شرقي برده بودند، ارتباط داشتند. ده روز بعد، حداد با خونريزي از تمام مخارج بدنش، در عذاب جان خود را از دست داد.
رونن برگمن، روزنامهنگار اسرائيلي در کتاب جديد خود مرگ حداد را ملودراماتيکترين نمونه از شيوه پايدار موساد دانست.
اسرائيل که با خونريزي متولد شده، به رهبر جهان در کشتار تبديل شده است.
تنها با در نظر گرفتن اعداد و ارقام ميتوان به غيرعادي بودن آنها پي برد. ماموران مخفي موساد نه تنها از زمان جنگ جهاني دوم بيشترين ميزان قتل را در جهان مرتکب شدهاند، بلکه سرعت اين کشتارها هم به سرعت افزايش يافته و طي ده سال گذشته موساد حدود 800 عمليات را صورت داده است.
آمار اين کشته شدگان هيچگاه به طور قطعي مشخص نخواهد بود اما شمار آنان به هزاران تن ميرسد.
رفت و آمد در دنياي تيره و تار سياست خاورميانه با مجوزي براي قتل از سوي موساد را نميتوان تحمل کرد.
موساد طي عملياتي در سال 1968 که مستقيما از فيلم "کانديداي منچوري" الهام گرفته شده بود، يک روانشناس سوئدي را به منظور شستوشوي مغزي زندانيان فلسطيني براي قتل ياسر عرفات، رييس سازمان آزاديبخش فلسطين استخدام کرد.
اين روانشناس يک زنداني مناسب را انتخاب کرد و سه ماه او را با جمله ساده "عرفات بد است. او بايد حذف شود" مورد هيپنوتيزم قرار داد. به اين زنداني آموزش داده ميشد که به عکس عرفات در اتاقي ويژه شليک کند.
در روز 19 دسامبر سال 1968 يک تيم موساد اين زنداني را از رود اردن که قرار بود از آنجا به مقر عرفات نفوذ کند، عبور دادند و منتظر ماندند. پنج ساعت بعد خبر آمد که اين زنداني بدون وقت تلف کردن مستقيما به يک پاسگاه پليس رفته و موساد را به تلاش براي شستوشوي مغزي متهم کرده است. اين يک شکست رقتانگيز براي موساد بود!
در سالهاي اخير اما موساد خود را به عنوان کارآمدترين ماشين کشتار سري جهان ثابت کرده است و عملياتي در دوبي اين مساله را تاييد ميکند.
در ژانويه 2010 تيمي متشکل از دهها مامور موساد با پاسپورتهاي جعلي، سبيل مصنوعي و کلاهگيس و به عنوان توريست و بازيکن تنيس به امارت رفتند و در هتل لوکس البوستان اقامت کردند و منتظر ماندند تا محمود المبحوح، يکي از فرماندهان ارشد حماس به اتاق خود بيايد.
اين ماموران به محض ورود المبحوح به اتاقش او را گرفتند و با استفاده از يک دستگاه فراصوت براي تزريق سم به گردن او بدون جراحت پوستي او را به قتل رسندند.
او چند ثانيه بعد مرد و چهار ساعت پس از اين عمليات تمام اعضاي تيم موساد دوبي را ترک کرده بودند و کار تمام شده بود.
در پاييز سال 1944، تام ويکين، کارآگاه ارشد پليس انگليس که مسئوليت سرکوب پارتيزانهاي صهيونيست را برعهده داشت، در قدس به سر ميبرد.
در آن زمان قدس بخشي از فلسطين بود که انگليس اداره آن را برعهده داشت و مسئولان آن در تلاش بودند تا از وخامت تنشها ميان صهيونيستها که خواستار کشوري مستقل بودند و همسايگان فلسطينيشان جلوگيري کنند.
در سپتامبر 1944 هنگامي که ويلکين در حال قدم زدن در خيابان بود، پسري که بيرون از يک مغازه خواروبار فروشي نشسته بود، با به زمين انداختن کلاه خود علامت داد که هدف در تيررس است.
چند لحظه بعد دو مرد جوان يهودي به ويلکين شليک کردند و به گفته يکي از اين مهاجمان، او پيش از آن که بتواند با تفنگ خود به آنان تيراندازي کند، با جاري شدن خون از پيشانياش کشته شد.
فرد مهاجم گفته است که کوچکترين احساس پشيماني نداشته زيرا "باور داشتهاند که هر چه تابوتهاي بيشتري به لندن برسد، روز رهايي نزديکتر خواهد شد".
دولت وقت انگليس با موجي از اين کشتارها از جمله بمبگذاري سال 1946 در هتل "کينگ ديويد" قدس و کشته شدن 91 تن که در اثر اين انفجار که بيشتر آنها از مقامات انگليسي بودند، تصميم به خروج از قدس گرفت و صهيونيستها چيزي که ميخواستند را به دست آوردند.
اسرائيل در ميانه يک نسلکشي قومي بين فلسطينيان و يهوديان و درميان همسايگاني به وجود آمد که رفتاري خصومتآميز با مقامات آن داشته و در تلاش بودهاند که هرگونه اقدامي از سوي آنان را در نطفه خفه کنند؛ همسايگاني که حتي موجوديت اسرائيل را غيرقانوني ميدانند.
نفرت از اسرائيليها همچنان در دورنماي سياسي اروپا باقي مانده است و ناديده گرفتن يهودي ستيزي از سوي حزب کارگر انگليس به رهبري جرمي کوربين دليلي بر اين مدعا است.
رهبران اسرائيلي به دنبال اين تهديدها پيوسته در حس ناامني به سر برده و تعجبي ندارد که براي حفظ جان و موجوديت خود به بمب و گلوله متوسل شدهاند.
در تلمود، يکي از کتابهاي مقدس يهوديان آمده است: اگر کسي براي کشتن شما آمد، برخيزيد و پيش از او به کشتنش اقدام کنيد.
برگمان، روزنامه نگار اسرائيلي در کتاب خود اين جمله را اصل هدايتکننده موساد و شين بت، سرويس امنيت داخلي اسرائيل و آمان، آژانس اطلاعاتي ارتش اسرائيل از 70 سال گذشته ميداند.
مئير داگان، مدير سابق موساد که طي سالهاي 2002 تا 2011 دستور صدها قتل را صادر کرد، پيش از مرگش در گفتوگو با برگمن، عکسي را از پدربزرگش که چند لحظه پيش از کشته شدنش به دست سربازان آلماني و انداختن جسدش در يک گور دستهجمعي از او گرفته شده بود، در دست داشت و به اين روزنامه نگار گفت: بيشتر يهوديان بدون آنکه مبارزه کنند در هولوکاست کشته شدند. ما هيچگاه نبايد به آن وضعيت بازگرديم و بي آنکه بتوانيم براي جانمان مبارزه کنيم، زانو بزنيم.
داستان شخصي برگمن اما روايتي فوقالعاده دارد. او در سال 1972 از پدرو مادري متولد شد که هر دو از نجاتيافتگان هولوکاست بودند. او خدمت سربازي خود را در يگان اطلاعاتي نيروهاي پليس ارتش اسرائيل گذرانده و مدرک دکتري خود را از دانشگاه کمبريج دريافت کرده است. او اکنون يکي از گزارشگران ارشد بزرگترين روزنامه اسرائيل است.
او اين کتاب را بر مبناي 1000 مصاحبه و تعداد بسيار زيادي از اسناد فاش شده نوشته است و انتشار آن تحسيني قابل توجه را براي او به دنبال داشته است.
در حالي که برگمن بر روي پروژه اين کتاب کار ميکرد، رييس نيروهاي دفاعي اسرائيل او را به "جاسوسي" متهم کرد و حتي از سرويس امنيتي درخواست کرد که عليه او اقدام کند و اين تنها به اين دليل بود که برگمن از بهاي انساني سياست کشتارهاي هدفمند اسرائيل پرده برميدارد و نشان ميدهد که ماموران اسرائيل به طرز غيرقابل بخششي در قبال قربانيان غيرنظامي عملياتشان بيتفاوت هستند.
او در يکي از بخشهاي کتابش به عمليات تابستان سال 1973 اشاره دارد که موساد طي آن "علي حسن سلامه"، يکي از مهمترين مظنونان ليست افراد تحت تعقيب جهان را به دام اندخت. سلامه رييس عمليات سپتامبر سياه، گروه فلسطيني بود که 11 ورزشکار اسرائيلي را در المپيک 1972 به قتل رساندند.
موساد او را مرده ميخواست اما معجزهاي رخ داد. يک مامور مخفي اسرائيلي او را در کافهاي در نروژ پيدا کرد و به تلآويو پيام داد و تيم قتل او تشکيل شد.
در روز 21 ژوئيه هنگامي که سلامه و دوستدخترش با اتوبوسي از سينما به خانه بازميگشتند، قاتلان او در يک خودروي ولوو اجارهاي منتظر او بودند و با رسيدن او از خودرو بيرون پريدند، هشت گلوله به او شليک کردند، فرار کردند و قرباني خود را در استخري از خون رها کردند.
شايد اين يک عمليات بي نقص بود اما آنها هدف اشتباهي را نشانه رفته بودند! او سلامه نبود، بلکه يک خدمتکار مراکشي به همراه همسر باردارش بود.
به دنبال اين عمليات، پليس نروژ شش مامور اسرائيلي را بازداشت کرد که همه آنان به سرعت تحت قراردادي سري آزاد شدند و در اسرائيل همچون قهرمانان از آنها استقبال شد اما برخي اين عمليات را لکه ننگي براي موساد دانستند.
اسرائيل بالاخره در 22 ژانويه 1979 توانست سلامه را به دام بيندازد. در حالي که او تازه آپارتمانش را در بيروت ترک کرده بود، يک مامور زن اسرائيلي با ديدن او دکمهاي را فشار داد و خودروي بمبگذاري شده غولپيکري در خيابان منفجر شد.
وديع حداد( تصوير بالا سمت راست) و علي حسن سلامه (تصوير بالا سمت چپ) خودروي منفجر شده سلامه در بيروت
در اين عمليات هشت تن ديگر از جمله يک راهبه آلماني و يک دانشجوي انگليسي نيز کشته شدند اما اين براي موساد مهم نبود.
عامي ايالون، رييس سابق نيروهاي امنيتي اسرائيل ميگويد: به کشتن عادت ميکني. گرفتن جان انسانها برايتان ساده ميشود. فقط يک ربع يا 20 دقيقه زمان ميبرد تا ببينيد چه کسي را بايد بکشيد.
اگرچه برگمن در کتابش سعي دارد که نشان دهد چگونه اين حس به انسانهاي معمولي دست ميدهد که ناچار از انجام برخي کارها و تصميمات وحشتناک هستند، اما به پيامدهاي چنين تصميماتي که مرزهاي ميان خوبي و بدي را در مينوردند نيز پرداخته است.
براي مثال در اوايل دهه 80 ميلادي، اصرار آريل شارون، وزير جنگ وقت اسرائيل که پس از آن نخست وزير شد، براي کشتن ياسر عرفات او را به يکي از تاريکترين فصلهاي تاريخ اسرائيل کشاند.
در آن زمان اسرائيل درگير جنگ داخلي لبنان بود که طي آن دستکم 120 هزار تن کشته شدند. در همين حال ارتش اسرائيل به دستور شارون با حزب فالانژ لبنان تباني کرد؛ حزبي که صدها يا هزاران تن از مسلمانان را در بيروت به قتل رساند، گوشهايشان را بريد و جسدشان را در گودالهاي آهک دفن کرد.
برخي از افرادي که برگمن با آنان مصاحبه کرده، به او گفتهاند که شارون پنج بار در سال 1982 و با شنيدن خبر احتمال خارج از کشور بودن عرفات، هدف قرار دادن هواپيماهاي مسافربري را درنظر داشته است.
ارتش اسرائيل در هيچ يک از اين موارد از او اطاعت نکرده و گاهي براي اين اقدام آنقدر دو دل بوده که ديگر براي عمليات خيلي دير شده بود. اگر آنان در اين کار تعلل نکرده و از دستور شارون پيروي کرده بودند، صدها مسافر عادي در حادثهاي که برگمان نام آن را "جنايت جنگي عمدي" گذاشته، کشته شده بودند.
مسلما دلايل خوبي براي انتقاد از اسرائيل وجود دارد. توجيه رفتار خشن آنان با فلسطينيان شکست خورده يا سياست بدبينانه و بيتفاوتشان در گسترش شهرکهاي اسرائيلي در سرزمينهاي فلسطينيان غيرممکن به نظر ميرسد.
از سال 1948 و همانطور که برگمن در کتابش به آن اشاره دارد، تهديدها عليه موجوديت اسرائيل بسيار جدي و واقعي بودهاند. يکي از تصاويري که در کتاب برگمن به آن پرداخته شده، تصوير زني اسرائيلي است که طي يک انفجار انتحاري در تلآويو غرق در خون شده است.
هرگاه که ديپلماتهاي خارجي برنامه کشتارهاي هدفمند اسرائيل را زير سوال ميبردند، شارون اين تصوير را به آنان نشان ميداد و با توجه به تاريخ خونين و شرايط خطير اسرائيل، دليل اقدامات آنان را قابل درک مينمود.
با اين حال سوال اينجاست که اين کشتارها کاري را از پيش ميبرند؟ در 70 سال گذشته پرونده اين قتلها روي هم انبار شده اما همچنان هيچ صلحي به دست نيامده است. خون ريخته ميشود اما اسرائيل همچنان امن نيست.
دشمنان اسرائيل نيز سهم زيادي در اين خونها دارند اما شايد کشتن آنقدر راحت شده است که رهبران اسرائيلي به دنبال راهحل ديگري نيستند. به هر صورت اين راه به منزلگاهي نميرسد و کشتارهاي موساد ادامه خواهند داشت و به دليل ذات سري آنها، کمتر در خبرها ديده ميشوند. اما همزمان که شما در حال خواندن اين سطور هستيد، کسي، جايي براي حمله بعدي برنامهريزي ميکند.»
منبع: isna.ir
-
يکشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۷ - ۹:۰۴:۱۷ AM
-
۵۹۸ بازدید
-
-
چه خبر