بزرگنمايي:
چه خبر -
به شما تبريک ميگوييم، جواب شما درست بود، "بله"
پاسخ درست "بله " است، هر انسان سالم، چه زن و چه مرد، بطور معمول روزانه حد اقل يکبار به مسائل جنسي فکر مي کند و اين نشانگر سالم بودن شما از لحاظ جنسي است.
اميدواريم اين سوال به شما کمک کند تا بدانيد، تفکر جنسي و در ادامه، تقويت انرژي جنسي، نه تنها بد نيست و نبايد بخاطر آن خود را سرزنش کنيد، بلکه ابزار بسيار قدرتمندي است براي قدرت بخشيدن به شما و کمک به برگرداندن شور و هيجان جنسي و آموختن استفاده از اين موتور پر قدرت در جهت تکامل و درک لحظات ناب آفرينش با رسيدن به وحدت و يکي شدن با شريک جسم و جان تان.
براي ايجاد درکي بهتر از سلامت جنسي و تفکرات جنسي سالم، ملزم به مشخص کردن سه موضوع واقعيت هاي علمي، تابوهاي اجتماعي و نقش ما بعنوان يک انسان در مورد تفکر و رابطه جنسي هستيم
بررسي ها و تحقيقات علمي در مورد جنسيت و تفکرات جنسي
همۀ انسان ها داراي انرژي جنسي فوق العاده اي بعنوان يکي از احساسات لذت بخش زندگي هستند. شرط برخورداري از اين لذت ،داشتن انرژي جنسي سالم و استفاده صحيح از آن است. مغز اين انرژي را کنترل مي کند. مغز انسان اولين عضوي است که تحريک و تهييج مي شود و راجع به مسائل جنسي به تفکر مي پردازد. حال اين سوال پيش مي آيد که بطور طبيعي زنان و مردان در طول روز چند بار به مسائل جنسي فکر مي کنند؟
با توجه به آخرين يافته هاي روانشناسان که در سايت healthnews چاپ شده، زنان و مردان به سه مو ضوع خواب، غذا و رابطه جنسي و يا به عبارتي نيازهاي زيستي ابتدايي فکر مي کنند و در اين ميان فکر کردن به مسايل جنسي يکي از مهمترين دغدغه هاي هر زن و مرد است و دليل آن نيز مانند هر موجود زنده ديگري ريشه در غريزه بقا و تناسل و توالد دارد که موضوعي غير قابل انکار است، موضوعي که عليرغم اهميت آن معمولا ناديده گرفته مي شود.
طبق بررسي هاي انجام شده تعداد دفعاتي که زنان و مردان به افکار جنسي مي پردازند، مورد بررسي قرار گرفته و به نتايج جالبي دست يافته اند. يک جوان در طول روز چند بار به مسايل جنسي فکر مي کند، در اين رابطه بين زنان و مردان کمي تفاوت وجود دارد. مردان نسبت به زنان، بسيار بيشتر به رابطه جنسي و حتي غذا خوردن فکر ميکنند و تمايل بيشتري براي اظهار آن و گزارش کردن اين تمايلات طي تحقيقات علمي دارند.
پسراني که تازه به دانشگاه راه يافته اند روزانه حدودا 19 بار و دختران روزانه 10 بار به داشتن رابطه جنسي و مسايل پيرامون آن فکر مي کنند، اين تعدد دفعات پرداختن مغز به موضوعات جنسي بدليل حضور نزديکتر و بيشتر دو جنس مخالف نزديک يکديگر مي باشد که بدليل حدوث يکباره اين حضور، کاملا طبيعي است. با گذشت زمان اين اعداد تقليل يافته و ميزان ميل جنسي زنان تا اوايل سيسالگي به ميزان ميل جنسي مردان نزديک ميشود و در دهه چهارم زندگي، زنان با گذراندن فعالترين دوره فعاليت جنسي خود از لحاظ فيزيولوژيکي، فعالترين دوره تفکر جنسي خود را تجربه مي کنند و تقريبا با مردان برابري مي کنند.
طبق گزارشات کينسلي در رفتار جنسي در مردان، 54 درصد از مردها يک يا چندين بار در روز، به رابطه جنسي فکر ميکنند، 43 درصد از آنها چند بار در هفته به رابطه جنسي فکر ميکنند و 4 درصد آنها کمتر از يک بار در ماه به اين موضوع فکر مي کنند.
براي يک زن نيز ضروري است که حداقل يک بار در روز به رابطۀ جنسي فکر کند، زيرا به او کمک مي کند که به خود بيايد و با خود و بدن خود ارتباط مناسبي بر قرار کند. اگر زنان در روز دقايقي را به خود و زندگي جنسي شان اختصاص دهند، بيشتر به خود مي رسند و نسبت به خود احساس بهتري پيدا مي کنند .در نتيجه به شناخت درستي از خود و نيازهاي شان مي رسند، خود را خواستني مي يابند و انرژي جنسي آنها به تدريج قدرت مي گيرد.
تفکر و رابطه جنسي بعنوان يک تابو
تابو هاي اجتماعي در مورد روابط جنسي، باورهايي است که نه بدليل دين و اعتقادات درست، که بدليل خرافات و اعتقادات غلط، پديد آمده و انسان را تا مرحله يک حيوان تنزل داده است، براي مثال در جوامع مختلف، مرد بعنوان يک موجود برتر ( نر طبيعي ) حق تفکر، صحبت و عمل در مورد مسايل جنسي را دارد و حتي در برخي جوامع عقب افتاده و گاها پيشرفته حق برتري طلبي و استفاده از زن و تجاوز به حقوق زن ( ماده طبيعي ) را براي خود قائل است. گهگاه اين برتري طلبي در جوامعي مانند جوامع عقب افتاده افريقايي بصورت استفاده از زور گويي و تجاوز جنسي بعنوان ابزاري براي تحقير يک قبيله و برتري يک قوم و قبيله بکار مي رود، حتي در جوامع پيشرفته ولي سنتي جنوب شرق آسيا نيز، تجاوز به عنف بعنوان يک خطاي کوچک از طرف مرد ( جنس غالب) محسوب مي گردد که با تنبيهي مختصر بايد از کنار آن رد شد و زن بايد قرباني برتري طلبي مرد در رابطه جنسي باشد، رفتار اين جوامع نشان مي دهد که تابوها در متن جوامع امروزي به شکل هاي مختلف خود را نشان مي دهند، در جامعه ما نيز تابو سکوت زنان در مورد مسايل جنسي به اين صورت خود را نشان مي دهد که از زنان توقع نمي رود حتي در مورد مسائل جنسي فکر کنند چه رسد به اينکه صحبت کنند، اين تابو به نحوي موجوديت جنسي زن را انکار کرده و يا به عبارتي ديگر، حتي جنبه طبيعي ( ماده بودن ) موجودي بنام زن را زير سوال مي برد.
تفکر جنسي و جايگاه و نقش انسان در کنترل و هدايت آن
خداوند در همه موجودات غريزه اي بنام غريزه جنسي به وديعه گذاشته است تا موجب توالد و تناسل و بقاي نسل هر موجود زنده اي باشد.
اين غريزه و يا به تعريف ديگر، خواست طبيعي ادامه بقا در موجودات زنده بسته به تکامل موجودات از گياه، حيوان و انسان به شکل هاي مختلف بوده و با تکامل از هر مرحله به مرحله بالاتر خلقت هر موجود بر کيفيت و ابعاد اين رابطه ادامه بقا افزوده مي شود
در هر سه مرحله حيات مسئله ايجاد نسل در اثر جفت گيري ثابت مي باشد
در هر دو مرحله حيوان و انسان، علاوه بر جفت گيري و تناسل، بحث غريزه و ميل به رابطه جنسي نمايانگر مي گردد
و در مرحله انسان تکامل يافته، عشق و علاقه و ميل به طرف مقابل و تمايل به رسيدن به يک وحدت روحي و جسمي اوج تکامل خلقت خداوند را نمايان مي سازد
پس لازم است بدانيم که در پس اين رغبت جنسي، وظيفه بزرگي توسط خلقت بر عهده هر انساني گذاشته شده است که از توالد و تناسل شروع مي شود و با غريزه و تمايل جنسي جنس نر و ماده ادامه مي يابد و با عشق و علاقه منجر به وحدت و يکپارچگي و هم آغوشي دو موجود شريف و به اوج خود مي رسد که در برگيرنده تمام لذت هاي بقاي نسل، ارضاي ميل جنسي و آرامش روحي غير قابل وصف حاصل از اتحاد دو وجود عاشق و دوستدار هم به کمال خود مي رسد
آنچه در فوق بيان گرديد مقدمه اي بود بر اين که، اگر پاسخ شما بهسوال مطرح شده بله بود، نه تنها نگران نباشيد بلکه بدانيد که از لحاظ خلقت و آفرينش خداوندي نه تنها اشتباهي نکرده ايد بلکه کاملا در مسير تکاملي موجودات و مخلوقات زنده قدم برداشته ايد
و آنچه بايد به آن بيافزاييد کيفيت روحي و عشق و علاقه اي است که به اين تفکر تقدس و هويت انساني مي دهد
و در اين مسير رعايت دستورات بسيار سهل خداوند و حرمت هاي انساني، که در سايه ان هاست که اوج لذتي که خداوند در وجود شما به وديعه گذاشته، حاصل خواهد شد
اگر از جنبه فيزيولوژيکي و خلقت انسان بعنون يک حيوان ناطق نگاه کنيم، نگاه جنسي و غريزه و خواست جنسي حاصل از غرايز و هورمون هاي جريان يافته استروژن و پرستروژن در وجود هر زن و مردي نه تنها نکوهيده نيست که نشان دهنده تکامل ساختار بدني و فيزيولوژيک و طبيعت زن و مرد يا بعبارتي نر و مادگي طبيعت است و اگر هر زن و مردي فاقد اين خواست هاي غريزي نر و ماده بودن باشد، از لحاظ طبيعي همانگونه که در طبيعت مشاهده مي کنيم داراي تقصان خواهد بود.
ولي از جنبه انساني و تکامل يافتگي زن و مرد در مقابل مرحله حيواني نر و ماده آنچه تفاوت بين انسان و حيوان را رقم مي زند، نه نداشتن ميل و کشش و رغبت جنسي، که داشتن قدرت کنترل و هدايت صحيح اين ميل ساده و غريزي به مسير درست و صحيح و لذت بخش تر هم آغوشي دو موجود زن و مرد در کمال آرامش و رسيدن به وحدت جسم و جان دو نفر است.
تهيه و ترجمه
منبع: سيمرغ