گمان نرود که با حذف زبان انگليسي همه فرزندان ايران، قاري قرآن خواهند شد
اجتماعي
بزرگنمايي:
چه خبر - با حذف انگليسي همه قاري قرآن نميشوند
وب سايت جماران در يادداشتي به قلم سعيد حجاريان نوشت:
احمد فرديد، به طعنه زبان انگليسي را «زبان حمالهاي هنگکنگ» ميناميد و در عوض زبان آلماني را بهعنوان زباني فاخر و فخيم براي مباحث عميق فلسفي و جامعهشناسي معرفي ميکرد. سخن او از يک لحاظ درست بود چرا که هنگکنگ سالها مستعمره انگلستان بود و باراندازي براي توزيع کالا به شمار ميرفت و باربران آنجا با زبان انگليسيِ دست و پا شکسته کار خود را پيش ميبردند.
چرا راه دور برويم، تاکسيرانان دوبي که عمدتا اهل جنوب پاکستان هستند هم به انگليسي مسلطند. اساسا زبان امپراطوري بريتانيا که خورشيد در آن غروب نميکرد و هند و چين و استراليا و کانادا و آمريکا و نيوزلند و مالزي و اندونزي و بخش اعظمي از خاورميانه زير نگين او بود، طبيعتا جهانشمول شده است پس فعلا چه بخواهيم و چه نخواهيم زبان ارتباطات، تجارت، و علمدر جهان ما، انگليسي است.
البته که بايد گفت هم زبان انگليسي فاخر داريم که در ادبيات شکسپير متجلي است و هم زبان انگليسي پيشپاافتاده که حمالهاي هنگهنگي بدان تکلم ميکنند. متأسفانه زماني که ما نوجوان بوديم، کتاب انگليسيمان متعلق به خانم ناهيد درّي بود؛ کتابي که زبان ما را باز نکرد چرا که نويسنده به اندک کلماتي بسنده کرده بود؛ زبان عربيمان را هم از رشيد شرتوني و کتاباش «مبادي العربيه» آموختيم که آن هم به کارمان نيامد و عاقبت مجبور شديم از طرق ديگري رفع حاجات خود بکنيم.
زبان فن است؛ مانند شنا و مادامي که فرد در آن نيفتد، فن را فرا نميگيرد و به همين خاطر است که ميگويند زبان را بايد در محيط فرا گرفت؛ مانند شنا که نميشود آن را از کتاب آموزشي آموخت و لاجرم بايد به آب زد.
اين که چرا آموزش و پرورش در بخشنامهاي اعلام کرده است در مدارس آموزش زبان انگليسي متوقف شود در حالي که همه ميدانند «العلم في الصغر کالنقش في الحجر» کاري است ناشدني. چرا که موسسات خصوصي حي و حاضر هستند و خانوادهها فرزندانشان را در خارج از ساعات آموزشي به اين موسسات خواهند فرستاد زيرا ميدانند در آينده همين طفل اگر بخواهد با ابزارهاي تکنولوژيک دست و پنجه نرم کند يا ادامه تحصيل دهد سخت به زبان انگليسي محتاج است.
اينکه ادعا شود آموختن انگليسي مانع از انس فرزندان با فرهنگ فارسي خواهد شد، سخن عجيبي است!
مگر طفل زير دوازده سال چقدر از مدرسه تأثير ميپذيرد؟
يا اينکه اساسا مدارس چقدر در فرهنگسازي نقش دارند؟
ميدانيم اطفال در اين سنين عمدتا از خانواده خود، فرهنگ و زبان مادري را ميآموزند و اين امري است که کاملا از حيطه نظارت دولت خارج است. خانوادهاي که دلبسته به فرهنگ زادبوم خود است طبعاً آن را به نسلهاي بعدي خود منتقل ميکند و خانوادهاي که از اين فرهنگ دل کنده است، همان مسير را پيش پاي طفل خود ميگذارد.
گمان نرود که با حذف زبان انگليسي همه فرزندان ايران، قاري قرآن خواهند شد، به تعبير خواجه شيراز که ميگويد:
«حافظا مي خور و رندي کن و خوش باش ولي / دام تزوير مکن چون دگران قرآن را»
از قرآن ابزاري براي ريا و تزوير ساختهاند، چه انتظاري داريم که کودکان به سمت قرآن پيش بروند و زبان انگليسي را رها کنند. ما در اين چهل سال به قدري از فرهنگ ديني و اسلاميمان بيرويه و بدون پشتوانه چِک کشيدهايم، که ديگر انبانمان خالي است و ديگر چِکمان را با هزار امضاء و تضمين و قسم و آيه نميخرند. قرآن در کشور ما مهجور است و به قول سعدي که ميگويد:
«بزرگزادۀ نادان به شهروا مانَد / که در ديار غريبش به هيچ نستانند»
مانند ارز رايج در کشوري غريب است که در اين ديار آن را نميخرند.
امروز بايد به اين پرسش پاسخ دهيم که چرا فرهنگ ايراني اسلامي تا اين حد غريب و مهجور واقع شده که در ايران خودمان خريدار ندارد و اطفال ما زبان دوم و سوم که فرانسه و آلماني باشد را فرا ميگيرند، اما اندک اقبالي به فارسي و عربي نشان نميدهند. با اين روال شايد دور نباشد روزي که زبان فارسي سليس را در تاجيکستان، بلنديهاي پامير، گوشهاي از هند، اوستيا يا بدخشان پيدا کنيم.
منبع:وب سايت جماران
-
چهارشنبه ۲۰ دي ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۸:۴۷ AM
-
۴۲۷ بازدید
-

-
چه خبر