نوشته عاشقانه صابر ابر: دليل من تويي!
داستان کوتاه
بزرگنمايي:
چه خبر - عاشقانه هاي کوتاه و زيبا
بايد فراموشت کنم .....
شبيه خياباني که بن بستش را
کوچه اي که نامش را
درختي که زمستانش را
بهاري که بارانش را
کتابي که فصلش را
شاعري که شعرش را
عاشقي که حرفش را
و زخمي که دردش را ....
بايد فراموشت کنم.
نوشته: الهه سادات موسوي
هميشه که خوب نيست همه چيو بلد باشي!
بعضي بلد نبودنا اونقدر شيرينه که دلت واسشون تنگ ميشه و
غنج ميره کاش تکرار ميشد!!
مثه برعکس پوشيدن دمپايي بچگيات ،
يا بچگياي بچههات...
يا مثه بستنِ پاپيون کفش؛
که داداش و آبجي کوچيکهها بلد نبودن ببندن!
ناشي بودن گاهي خيلي شيرينه
مثه غذايي که براي اولين بار واست ميپزه!
يا مثه وقتي که زل ميزنه تو چشمات و ميگه:
عزيزم ببخشيد که اونطور رفتار کردم ؛
آخه من اولين بارمه عاشق شدم ،
آخه تو اولين عشق مني...
بعضي بلد نبودنا دلچسبن ...
نوشته: مرتضي قرائي
يادت نرود ما به هم احتياج داريم!
باور كن...
براي رسيدن ها و فرار كردن ها، براي ساخته شدن ها و ثبت كردن ها!
ما به هم احتياج داريم.
وگرنه من و تو كي را دوست داشته باشيم؟ يا مثلا با كي حالمان خوب شود...
من به تو فكر مي كنم! به تو احتياج دارم ، وگرنه ديگر فكر هم نمي كنم...
واقعيتش را بخواهي، من به دليل اعتقاد دارم .
دليلِ من تويي!
تو را نميدانم!
نوشته: صابر ابر
منبع: سيمرغ
-
يکشنبه ۶ فروردين ۱۳۹۶ - ۶:۵۰:۱۵ AM
-
۴۹۳۴ بازدید
-
-
چه خبر