عاشقانه تلخ: تو همان چاي فنجان بودي
داستان کوتاه
بزرگنمايي:
چه خبر - متن عاشقانه کوتاه
همانند حبه اي قند که پاي فنجان نشسته بود به پايت نشستم
تو همان چايي فنجان بودي
داغه داغ...خوشرنگ و بو
با گذر زمان همين که مرا در خودت حل کردي؛سرد شدي
سرده سرد
ديگر نه حرارتي بود نه بويي
منم در درونت نه ديده ميشدم نه پيدا...
گم شده بودم
حتي ديگر نتوانستم خودي که گم کرده بودم را پيدا کنم.
منبع: نويسنده مهديه عباسي
-
چهارشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ - ۵:۴۰:۱۹ PM
-
۱۲۱۹ بازدید
-
-
چه خبر