بزرگنمايي:
چه خبر - فلورا سام: اجازه نميدهند طنز بسازم
برخلاف سالهاي گذشته که در هر فصل حداقل يک شبکه تلويزيوني سعي ميکرد با پخش سريال کمدي، خستگي روزانه را از ذهن مخاطب بزدايد، مدتي است که ديگر نه خبري از آن سريالهاي به اصطلاح طنز است و نه از کارگردانها و بازيگراني که رسانه ملي سالها وقت و هزينه صرف آنها کرد تا بتوانند خنده بر لبان تماشاگر بنشانند. اين روزها قصههايي که بر پايه اختلاف ميان اعضاي خانواده، اعتياد، کلاهبرداري، فساد، قتل، خشونت و ... بنا شده باشد، افزايش يافته و طبيعي است که اگر نگوييم چنين داستانهايي بر مشکلات روحي مخاطبانشان ميافزايند، مسلما کمکي به بهتر شدن حال آنها هم نميکنند. پرسش اينجاست که آيا سليقهي مديران تلويزيون و برنامهسازان و نويسندهها به سمت ملودرام رفته يا ماجرا چيز ديگري است؟
اين روزها سه سريال ملودرام از شبکههاي تلويزيوني پخش ميشود که يکي از آنها «بيقرار» است. سريالي که فصل دوم آن به نويسندگي و کارگرداني فلورا سام پس از چهار سال وقفه سرانجام روي آنتن شبکه دو رفت. اگرچه وقفه چند ساله در پخش فصل دوم اين مجموعه دليل مشخص و روشني نداشت و ممکن است همين وقفه طولاني باعث لطمه خوردن به کار هم شده باشد اما تلويزيون با پخش خلاصهاي از فصل اول، تلاش کرد داستان را براي مخاطب يادآوري کند.
لاله اسکندري در سريال «بيقرار»
بي قرار داستان زندگي زني به نام رعنا با بازي لاله اسکندري را روايت ميکند که با فرار از خانه پدري در 16 سالگي به اميد زندگي بهتر و رفاه درگير مشکلات و مسائل مختلف ميشود. همسرش رامين پايور رعنا را وادار به حمل و پخش مواد مخدر کرده و از طرفي تنها دختر يکي دو ماههشان را به خانوادهاي به نام فروهر فروخته و رعنا پس از آزادي از زندان درصدد باز پس گرفتن فرزند خود است. او با ترفندي وارد خانواده فروهر شده تا به دخترش هانيه نزديکتر شود. رعنا در کنار تلاشي که براي بازپس گرفتن فرزند ميکند، به دنبال رضايت و حمايت پدر نيز هست که درنهايت تا حدودي ميتواند اين رضايت را به دست بياورد.
در گفتوگويي که با فلورا سام ـ نويسنده و کارگردان سريال «بيقرار» ـ داشتيم، وي درباره علت پخش مجموعه «بيقرار» آن هم در شرايطي که مخاطبان نياز به تماشاي برنامهها و مجموعههاي نشاطآور دارند، اظهار کرد:
شايد چهار سال قبل که اين سريال ساخته شد، انقدر فشار عصبي بر روي مخاطب نبود. من اگر مديريت سازمان صداوسيما را عهدهدار بودم، پخش سريالها را تقسيمبندي مي کردم و در کنار کارهاي ملودرام جدي، مجموعههاي طنز نيز پخش ميکردم؛ بنابراين اين مشکل من فيلمساز نيست بلکه به عدم برنامهريزي سازمان صداوسيما برميگردد که همزمان چند سريال ملودرام را پخش ميکند.
او تاکيد کرد:
پخش مداوم توليدات ملودرام و غصهدار، مشکل من فيلمساز نيست. بلکه به خود تلويزيون و سليقه مديران آن برميگردد.
کارگردان سريال «بيقرار» در پاسخ به اين پرسش که قصه اين سريال تا چه ميزان در جامعه فراگير است؟ توضيح داد:
زماني که ما کار را شروع ميکنيم، به هر حال پيش از آن، طرحي را که ارائه ميدهيم از سوي تلويزيون تصويب ميشود و به ما ميگويند که آن را بنويسيم و سرانجام کار به توليد ميرسد. من خودم شخصا در حال حاضر دو کار آماده توليد دارم يکي از کارها ملودرام است و البته ملودرام آن تا اين حد شديد نيست و ديگري کار طنز که اگر به من بگويند کدام را ترجيح ميدهيد بسازيد، ترجيح ميدهم کار طنز بسازم.
او ادامه داد:
چرا فقط از سريال «بيقرار» صحبت ميشود که مناسب جامعه نيست؟! مگر موضوع سريالهاي ديگر بهتر است؟ آنها نيز خيانت، غصه و گريه در قصهشان دارند. در هر صورت اين مساله به من ارتباطي پيدا نميکند. سريال من براي چهار سال پيش بوده است و شايد چهار سال گذشته انقدر فشار عصبي بر روي مخاطب نبود.
سريال «بيقرار»
فلورا سام يادآور شد:
سال گذشته بر سر ساخت مجموعه طنز، با مدير مربوطه تلويزيون بحث کردم که به من ميگفت سليقهاش طنز نيست و من هم مطرح کردم، سليقه شما مهم نيست، جامعه نياز به طنز دارد. بنابراين اين که تلويزيون سريالهاي طنز پخش نميکند و تعداد سريالهاي ملودرام افزايش پيدا کرده است، ديگر دست من نيست. اين انتقادها نيز متوجه من نيست، اين انتقادها براي کساني است که در تلويزيون برنامهريزي ميکنند.
اين کارگردان تلويزيون با تاکيد بر اينکه پخش همزمان سه سريال ملودرام در تلويزيون، اتفاقي تعمدي نبوده است، در عين حال گفت:
اما اگر عمدي هم نيست پس مديران در سازمان صداوسيما چه مي کنند؛ در حال حاضر سريال «باغ سرهنگ» از شبکه پنج تلويزيون بازپخش ميشود، بسياري از مخاطبان ترجيح ميدهند اين سريال تکراري را بينند تا اينکه يک سريال جدي جديد ببينند؛ چرا که معتقدند سريال طنز حالشان را بهتر مي کند.
او ادامه داد:
يک سال و نيم است، متن 50 قسمت سريال طنز اجتماعي را آماده کردهام، مجموعهاي مثل «باغ سرهنگ» اما اجازه ساخت آن را نميدهند. مرتب توليدات ملودرام و غصهدار. اين مشکل من فيلمساز نيست. بلکه به خود تلويزيون و مديران آن برميگردد. تلويزيون در حال حاضر حق انتخابي به بيننده نداده است و مخاطب هر شبکهاي را که ميبيند گريه و زاري است.
چهار سال وقفه در پخش «بيقرار»؛ چرا؟!
سام درباره علت تعويق در پخش مجموعه «بيقرار»، توضيح داد: فصل اول «بيقرار» پنج سال گذشته پخش شد و چهار سال گذشته فصل دوم اين مجموعه ساخته شد. علت اين اتفاق را نميدانم و براي خودم هم سوال است، بايد از کساني که چهار سال اين مجموعه را پخش نکردند سوال کنيد و خودم هم نميدانم که علت اين همه تعويق در پخش چه بوده است. مشکلي هم در قصه نداشتيم. منتها اشکال اينجا بود، زماني که ما کار را توليد ميکرديم مديريت تلويزيون تغيير کرد، مديريت جديد که آمد، به هر دليلي نسبت به اين کار بياعتنا بود و دوست نداشت آن را پخش کند، به همين دليل پخش اين سريال بعد از چهار سال اتفاق افتاد.
کارگردان «بيقرار» درباره محتواي غمگين اين سريال و اينکه چرا در شرايطي که مخاطبان اين روزها نياز به تزريق شادي و اميد از طريق رسانهها دارند، چرا پس از مدتها دوري از تلويزيون سراغ کار طنز نرفته است؟ اظهار کرد:
براي من هم عجيب است در حال حاضر هيچکدام از شبکهها سريال طنز پخش نميکنند! خوب است که يادآوري کنم از سال گذشته بنده نگارش سريال طنزي را آماده کردم اما اجازه توليد به آن نمي دهند و چراي آن را هم نميدانم. در مورد مساله طنز و شادي مردم، کاملاً موافق هستم و بنا به نياز جامعه حس کردم طنز احتياج داريم، نگارش اين مجموعه را نيز خود محور شروع نکردم، بلکه از سوي تلويزيون اين طرح سفارش داده شد من نيز طرح را ارائه دادم و تصويب شد. لااقل سالهاي گذشته شبکه سه سيما مجموعه طنز پخش ميکرد اما در حال حاضر هيچ سريال طنزي از تلويزيون نميبينيم و اين اشکال بزرگي است که تلويزيون با آن روبهروست و متاسفانه مديران توجهي به آن نداشتهاند. البته اينکه مردم احتياج به طنز و شادي دارند دليل بر اين نميشود که هر مجموعهاي که ساخته ميشود، طنز باشد، بلکه بايد همه نوع ژانري در تلويزيون ساخته شود، اما اين اشکال وارد است که اگر قرار است دو سريال درام و اجتماعي از تلويزيون پخش شود، يک سريال طنز هم بايد در کنار آنها روي آنتن برود.
نويسنده «بيقرار» در ادامه با بيان اينکه اصل قصه اين سريال بر اساس پرونده واقعي نوشته شده است، درباره شخصيتهاي آن توضيح داد:
مسائلي که در کار مطرح ميشود، عموماً مسائل اجتماعي مختلف است. قصه يک خط قصه اصلي دارد که دور آن، به قصههاي کوچک هم پرداخته ميشود. مخاطبان با مسائلي که در اين قصه مطرح ميشود به دليل اينکه ما به ازاي بيروني دارد، بهتر ميتوانند همذاتپنداري کنند. مسائل مطرح شده درباره بزهکاري، زنان بزهکار و اتفاقاتي که در خانوادهها ميافتد و اهميت خانواده در اين سريال پرداخته شده است، مسئله بزهکاري و اتفاقات خرد و ريزي که در خانوادهها اتفاق ميافتد، دليلي بر اين شده است که ما به اهميت خانواده بپردازيم و فکر ميکنم اهميت خانواده يکي از مسائل مهمي است که همه اقشار جامعه به آن مبتلا هستند. اينکه جوانان ما بدانند که هيچ جايي مثل خانه و خانواده فرد نمي شود. همان اتفاقي که براي رعناي قصهي ما ميافتد که يک دختر فراري است و در نهايت ميفهمد که بايد به سمت خانوادهاش برگردد و با التماس از پدرش ميخواهد که به سمت خانوادهاش برگردد. يا کاراکتري که خانم شقايق فراهاني بازي ميکند، با وجود اينکه يک شخصيت بزهکار است، اما هواي خانوادهاش را دارد. بنابراين اين مسالهاي است که مربوط به کل جامعه ميشود و اينگونه نيست که فقط تعداد محدودي از مردم خودشان را در قالب اين قصه ميتوانند پيدا کنند. مسائلي که اطراف قصه چيده شده است، مسائلي است که همه مخاطبان ميتوانند خودشان را در آن پيدا کنند.
اين کارگردان درباره شخصيتهاي اصلي بي قرار و روند قصه و پاياني که براي آن انتخاب شده است، اظهار کرد:
قصه دو مادر و يک کودک، معمولا رواج زيادي دارد و بسيار اتفاق افتاده است؛ نمايشنامه «دايره گچي قفقازي» برتولت برشت هم، همين قصه را دارد؛ دو مادر و يک کودک و در نهايت قاضي دايرهاي ترسيم ميکند و کودک را وسط آن دايره مي گذرد و مي گويد که هرکدام از مادرها که کودک را از دايره به سمت بيرون بکشند، آن کودک براي خودشان ميشود. اتفاقاً در اين قصه و قصههاي ديگر، يکي از مادرها مثبت و ديگري مادري است که با خشونت دست بچه را ميکشد، اما من در اين قصه براي اينکه از اتفاقاتي که هميشه وجود داشته است، کمي دور شوم، سعي کردم دو مادر را خوب جلوه بدهم در قسمتهايي که جلوتر ميرويم هر دو مادر حاضر هستند براي خوشبختي بچه هر کاري انجام دهند، به همين دليل است که قضاوت سخت ميشود. در غير اين صورت اگر قرار بود يکي از مادران را مثبت و ديگري را منفي جلوه بدهم تکليف مشخص بود و قضاوت خيلي ساده بود، اما من اين کار را نکردم و هر دو مادر را مثبت نشان دادم.
سريال «بيقرار»
هر چند هر کدام از مادران در طول مسير به دليل عواطف مادرانه اشتباهاتي را هم انجام ميدهند، مثل کاراکتر سهيلا که به دليل عواطف مادرانه بچه را برميدارد و فرار ميکند تا گير آن يکي مادر نيفتد. اتفاقاً ما در صفحهي رسمي سريال «بيقرار» نظرسنجي گذاشتهايم و آن اينکه مخاطبان دوست دارند بچه به کدام يک از مادران خود برسد، نتيجه اين نظرسنجي به صورت پاياپاي ادامه دارد، يعني گاهي رعنا جلو ميافتد و گاهي سهيلا؛ بنابراين عدهاي از مخاطبان بر اين باورند که بچه بايد نزد رعنا برگردد و عدهاي ديگر معتقدند که بچه بايد نزد سهيلا بماند. اما نکتهاي که وجود دارد اين است که من تمام تلاش خود را کردم تا هر دو مادر در اين مجموعه سر ماجراي بچه محق باشند و اين تصميم را سختتر ميکند.
کارگردان باغ سرهنگ درباره شباهت مجموعههاي «بي قرار» و «آنام»، اظهار کرد:
مجموعهاي که ما ساختيم در طول چهار سال گذشته اتفاق افتاد و مجموعه «آنام» بود که پس از سريال ما ساخته شد اما خب به هر حال شباهت زيادي به سريال ما دارد. هرچند من معتقدم قصه دو مادري و کودک بسيار زياد ساخته مي شود، اين دليل نميشود که هر کسي که اين قصه را مي سازد برگرفته از قصه هاي ديگري که ساخته شدهاند، باشد. بنابر اين اتفاقات زياد صورت گيرد، چرا که قصه، قصه جذابي است، اما در پرداخت ها کاملا متفاوت هستند. در پرداختي که آقاي آفشار داشت يکي از مادران (گلچهره سجاديه) مثبت تر بود، اما در کار ما هر دو مادر مساوي اند و اين خيلي کا را سختر مي کند و تفاوت ها را ايجاد مي کند.اينکه چندين قصه مختلف اين مدلي ساخته شده است ، اشکالي ايجاد نمي کند، مهم پرداخت قصه هاست که بايد متفاوت باشد. مهم اين است که پايان بندي سريال با روال طبيعي قصه پيش برود. به صورت ناگهاني در قسمت پاياني با يک عده آدم متحول شده روبرو نشويم و همه چيز يک باره خوب نشود. به نظر من درست اين است که بر اساس روال منطقي پايان قصه اتفاق بيفتد به ويژه در اين نوع قصه ها که به هر حال يک عدهاي نسبت به پايان قصه ناراحت مي شوند. بنابراين مطمئن هستم وقتي کار به پايان برسد يک عدهاي ناراحت مي شوند چرا که قرار بوده است بچه به به مادري که انتظارش را داشتند برسد امادر نهايت قصه و پايان آن بر اساس منطق اتفاق افتاده است.
فلورا سام از کارگرداناني است که نگاه عميقي به زن در قصه هايش داشته است، او با اشاره به مجموعه بي قرار در اين باره يادآور شد:
اين اتفاق خوبي است اما متاسفانه در اين چهار سال و در ارتباط با اين سريال اتفاق خوبي نبوده است. من هميشه در کارهايم حتي وقتي که شخصيتهاي اصليام مرد هستند، شخصيتهاي زن قصه را نيز شخصيتهاي موثر و فعالي انتخاب ميکنم به دليل اينکه اعتقاد دارم وقتي مردها موثرند زنها نيز بايد موثر باشند. خيلي وقتها به من پيشنهاد بازي ميدهند که آن شخصيت خيلي هم ديده ميشود ،اما شخصيتهايي هستند که موثر نيستند و من از آنها به عنوان شخصيت هاي در باز کن ياد ميکنم، بنابراين شخصيت پردازي قصه ها چه در آقايان و چه در خانم ها برايم مهم هستند. اما به عنوان يک نويسنده زن نگاه ويژهاي به خانواده و زن دارم و متاسفم که اين ويژگي باب ميل خيلي ها نيست.
سام در بخش پاياني گفتگوي خود با اعتقاد بر اينکه سريال «بيقرار» تاريخ مصرف ندارد و ميتواند در هر زمان ديگري هم پخش شود، اظهار کرد:
اگر پخش مجموعه بي قرار پس از 4 سال اتفاق افتاد، قصه را از تازگي نينداخت، منتها اگر به دنبال سري اول «بي قرار» که پنج سال پيش پخش شده بود، به روي آنتن ميرفت، اتفاق بهتري ميافتاد و بعد از 5 سال ما مجبور نميشديم فصل اول را در شش قسمت خلاصه و بازپخش کنيم، خيلي از مخاطبان وقتي کار را ديدند فکر کردند که سريال تکراري است و ادامه ندادند. از طرفي تبليغات و هيچ اطلاعرساني هم در ارتباط با پخش فصل جديد اين سريال صورت نگرفت، اما با اين وجود، خوشبختانه سريال پربيننده است و حتي گاهي اوقات ما را مجبور ميکنند تيتراژهايمان را حذف کنيم تا تبليغات پخش کنند. بنابراين اگر اين سريال در زمان خود و چهار سال پيش پخش ميشد بهتر ديده ميشد.
وي درباره پايان «بيقرار» گفت:
قصه «بيقرار» برگرفته از يک پرونده واقعي است، حتي پايانبندي آن که بيتاثير از واقعيت آن نبوده است. مسائل حقوقي و قضايي آن کاملا رعايت شده است و مشاور حقوقي داشتهايم و کاملا سعي کردم اتفاقي صورت بگيرد که شخصيتهاي قصه ما کمترين آسيب را ببينند. مخاطبان هم بدانند پايان قصه هر چه که باشد در نهايت فيلم است. اگر براي کسي اين اتفاق بيفتد در نهايت خود آن فرد است که بايد براي زندگياش تصميم بگيرد.
فلورا سام دربارهي وضعيت تلويزيون نيز با بيان اينکه، متاسفانه در چند سال اخير در تلويزيون اتفاقات خوبي نيفتاده است، يادآور شد:
جابه جايي اخبار تلويزيون، ماجراي آقاي فراستي، آوردن دختر 16 ساله و اعتراف گرفتن از او و ... اتفاقات بدي است و مرتب هم ادامه دارد، کسي هم کاري به کارشان ندارد. اما اشکالش اين است که مخاطب را از دست ميدهند.
بيشتر بدانيد : فلورا سام و مجيد اوجي از دغدغهها و شيرينيهاي زندگي ميگويند
بيشتر بدانيد : سيماي زن در رسانه ملي از زبان فلورا سام
بيشتر بدانيد : جديدترين تصاوير سريال «فلورا سام»
منبع: isna.ir