بزرگنمايي:
چه خبر - آب پرور: اين اقتصاد را شايسته سريال و مردم نميبينم
بخشي از برنامه «کيوسک» شبکه سه سيما شامگاه شنبه به گفتوگو درباره سريال «پدر» به نويسندگي و تهيهکنندگي حامد عنقا اختصاص داشت. ابتداي اين نشست به پخش بخشهايي از سريال پدر اختصاص داشت.
احسان عبديپور با اشاره به حاشيههاي پيشآمده براي اين مجموعه در فضاي مجازي خطاب به عنقا که لبخندي به لب داشت، گفت:
علت اين خنده شما چيست؟ نميخواهيم مجددا درباره اين حاشيهها صحبت کنيم. به اندازه کافي درباره آنها شنيده و خنديدهايم.
عنقا پاسخ داد:
اتفاقا ميخواهم درباره اين حاشيهها صحبت کنم. او در ادامه گفت که عضو هيچکدام از شبکههاي اجتماعي نيست اما هربار که يکي از عوامل يکي از اپليکيشنهايش را باز ميکند، مجبور است در کامنتها درباره سريال پدر بشنود.
عبديپور در ادامه به سکانس پريدن شخصيت پسر از پنجره اشاره کرد و با خنده گفت که يکي از سکانسهاي ماندگار تاريخ تلويزيون بوده است که در نهايت به نفع سازندگان تمام شده است؛ چرا که اگر فردي تا پيش از اين سريال پدر را تماشا نميکرد، با تماشاي اين صحنه در فضاي مجازي به ديدن اين سريال ترغيب ميشد!
عنقا در پاسخ به اظهارات مجري درباره اين حواشي که در نهايت به نفع سريال و ديدهشدن آن تمام شده است، چنين گفت:
به هر حال اين ابزاري است که هر درامنويسي با توجه به شرايط و اقتضائاتش به کار گيرد. بله، اين حواشي به نفع سريال تمام شد. البته ميشد آن سکانس را به گونهاي ديگر هم ساخت اما واقعيت اين است که روزي که تصميم گرفتيم اين کار را بسازيم البته که حتما چشمهاي من يک برق شيطنتي هم داشت ميزد اما در نهايت تصميم خيلي خوبي بود. من خيلي کيف کردم با اين اتفاق.
او به اين پرسش متعجبانه عبديپور که آيا اين کار مهندسي شده بود، پاسخ مثبت داد و افزود:
وقتي داشتم اين سکانس را مينوشتم ميدانستم که اين اتفاق بايد واکنش ايجاد کند.
عنقا درباره بردن داستان مذهبي پدر به فضايي شيک و شهري هم توضيح داد:
هنوز بسياري از دوستان منتقد ما در اين سوءتفاهم هستند که وقتي درباره خانواده مذهبي حرف ميزنيم به طبقهاي اختصاص دارند که حتما گرفتار نان شب هستند و طبقه مرفه حتما دزد بودهاند. اما اگر درست مطالعه کنيم و اين موضوع از دغدغهمان بيايد، از اين مرزها دور ميشويم. فراموش نکنيم دستور اسلام تلاش بر بهرهمندي است و ما وقتي يک کاراکتر مومن ثروتمند را ميبينيم، اين يک فضيلت اخلاقي است. البته اين هيچ ربطي به اين مساله ندارد که امروز نمونههاي بسيار زيادي داريم که متاسفانه به واسطه تظاهر به اسلام و انقلابيگري، مدام از آنها ميشنويم. زندگي لاکچري آقازادههايي که بر حسب تصادف اگر پدرشان در دهه ٦٠ و ٧٠ در يک وزارتخانه استخدام نشده بود يا سفير ايران در يک کشور نبود به عنوان آبدارچي هم استخدامش نميکردند. حتما بايد آنجا واکنش نشان دهيم اما ما آدمهاي ثروتمندي هم داريم که اين انقلاب به آنها مديون است.
عنقا که ساخت سريالهاي انقلاب زيبا، تنهايي ليلا، قلب يخي و ... را در پرونده دارد، درباره ايرادهاي سازماني سريالها با اشاره به لزوم اعتماد تلويزيون به کارگرداناني که امتحانشان را پس دادهاند، گفت:
پنج سال قبل فيلمنامه بايد به شورايي متشکل از بيست و چند نفر ميرفت و به اتفاق آرا رأي ميآورد. خب معلوم است چه اتفاقي براي آن فيلمنامه ميافتد. اگر امروز سريال پدر جذابيتهايي در درام دارد واقعيت اين است که سه جلسه بيشتر طول نکشيد که به تصويب فيلمنامه برسيم.
در ادامه برنامه کيوسک، محسن شامحمدي و مسعودآب پرور از کارگردانان قديمي تلويزيون مقابل احسان عبديپور نشستند تا به آسيبشناسي سريالها بپردازند.
شامحمدي در ابتداي سخنانش خاطرنشان کرد:
زماني بحث ماهواره بود و همه نگران بودند که به نوعي جذابيت برنامههاي تلويزيون را بالا ببرند که شکست نخورند. خب سالهاي خوبي هم شروع شد و برنامههاي خوبي ساخته شد.
او ادامه داد:
زماني تلويزيون کارگردانمحور بود و براي مديران، تفکر و ژانر کارگردان اهميت داشت ولي متاسفانه اين نگاه جاي خود را از دست داد و کارها تهيهکنندهمحور شد. در اين شرايط کارگردان در سطح ساير عوامل قرار گرفت.
مسعود آبپرور هم در ادامه اين نشست از زاويه مخاطبان به تلويزيون نگاه کرد و گفت:
مشکل اصلي از زماني شروع شد که سازمان، کنشگر بودنش را از ياد برد و تبديل شد به يک کسي که بيشتر رياکشن نشان ميدهد و اکشن اجتماعي نداشت. آقاي ضرغامي که تازه تشريف آورده بودند، در دو جلسهاي که همانديشي تلقي ميشد بنده هم حضور داشتم. صحبت اين بود که آقاي لاريجاني کميسازي و بسترسازي را انجام دادند و ما از اين تاريخ ميخواهيم کيفيسازي را شروع کنيم. بعد از يک سال وقتي آقاي ضرغامي را مجددا ديدم از ايشان پرسيدم آن تصميمگيريها به کجا انجاميد که ايشان گفتند اتفاق خاصي نيفتاد چراکه ما بيشتر تحت تهاجم قرار گرفتيم.
او ادامه داد:
ما وقتي قافيه را ميبازيم که به اين موضوعات بيش از حد توجه داشته باشيم. يعني اينکه من چندين سال بعد از اينکه آقاي ضرغامي در صداوسيما مشغول به کار بودند ديدم که در يکي از روزنامههاي عربي نوشتند که تلويزيون ايران کشورهاي عربي حوزه خليج فارس را مورد تهاجم فرهنگي قرار داده است. من فکر کردم ما زديم به هدف. ما بايد کار فرهنگي کنيم. من بيش از 10 سال است که درک نميکنم تلويزيون ايران چرا بايد دچار بحران باشد. اگر ما يک توپخانه فرهنگي براي مقابله با تهاجم داريم، چه معني دارد که اين توپخانه بدون فشنگ باشد؟
عبديپور سپس به طرح اين پرسش پرداخت که آيا منظور او مشکلات مالي سازمان است در حاليکه آمار تعداد سريالها اين مساله را نشان نميدهد؟
آبپرور گفت:
مديريت قبلي که رياست سازمان را پذيرفتند به دليل همين مشکلات مالي بود که قدرتهاي بالادستي را تحت فشار قرار دادند که اگر پول ندهيد برفک پخش ميکنيم. چون ما نميتوانيم به سازمانها و برنامهساز مقروض شويم و در نهايت هم نتوانستند آن ساز و کار را ادامه دهند.
شامحمدي هم خاطرنشان کرد:
اتفاقا ماندگارترين کارهاي تلويزيون در دورهاي ساخته شد که تلويزيون کمترين بودجه را داشت. من يادم هست زماني که ما کار ميکرديم يک سال بعد پول ميگرفتيم و پول اندکي هم به ما ميدادند. چرا؟ چون آدمهايي جذب اين حرفه شده بودند که عاشق اين کار بودند و انگيزههايشان متفاوت بود. اتفاقا از زماني که پول زيادي وارد تلويزيون شد کارها تنزل پيدا کرد. چون بيزينسمنهايي وارد اين حرفه شدند که فهميدند از اين راه هم ميتوان پول درآورد. اين در حالي است که ما وقتي سريال «آيينه عبرت» را ميساختيم پول ناهار و شام هم نداشتيم. بعد از اينکه کارپخش شد هم چک بسيار ناچيزي گرفتيم.
مسعود آبپرور در ادامه گفت:
به نظرم سرفصل اقتصاد در سازمان تابع يک اقتصاد بزرگتر يعني جامعه است. حتي اخلاقمداري که در نسل قديم سازمان وجود داشت، تابعي از جريان فرهنگي و اقتصادي جامعه بود. اين مسائل در تمام نهادها، سازمانها، خانوادهها و ... نفوذ پيدا ميکند و تلويزيون دور از اين ماجرا نيست.
شامحمدي به صحبتهاي آب پرور اشاره و اظهار کرد:
من اتفاقا مخالفم به دليل اينکه سازمان با هر شکل و وضعيتي که دارد پولي تهيه کرده و قرار است سريالي را بسازد. اما چرا آن سريال درست از آب درنميآيد.
شامحمدي در پاسخ به اين پرسش که چرا ژانر به تنوع نميرسد؟ گفت:
در گذشته کارگردانهاي مختلفي داشتيم که هر کدام فکر خودشان را داشتند. من در گذشته زماني که طرحي را ارائه ميدادم با مدير گروه طرف بودم. او طرز فکر من را ميشناخت و ميدانست که چه قابليتهايي دارم اما امروزه اين اتفاق افتاده که فيلمنامه را به صورت ايميلي ارائه ميدهيم و با کسي در ارتباط نيستيم. در حال حاضر با اين شيوه شورا و هر کسي که فيلمنامه را ميخواند چقدر شناخت به اين مساله دارد که شامحمدي چه کسي است و قبلا چه کارهايي انجام داده است تا بعد نسبت به آن فيلمنامه نظر دهد.
مسعود آبپرور ادامه داد:
سينما براي آن ور دنياست. پنجمين صنعت پولساز در آمريکا، سينماست. به دليل اينکه سرمايهگذاري ميکند، سود هم ميبرد.
احسان عبديپور در ادامه صحبتهاي آب پرور تاکيد کرد که ما هم زماني که نياز باشد، پولهاي کلان در سريالسازي سرمايهگذاري ميکنيم.
آبپرور پاسخ داد :
بايد بدانيم در کدام مقياس صحبت ميکنيم. در حال حاضر پول ما دولتي است و به تمام سريالها به يک اندازه بودجه ميدهند. بنابراين فرصتي که ميتوانيم روي فيلمنامهها بگذاريم به يک اندازه است. من در آخرين کاري که براي تلويزيون ساختم به دليل اينکه منبع مالي ما محدود بود اجازه ندادند که فيلمنامه ما تمام شود. اين بزرگترين معضل سريالهاي تلويزيون است که زماني که فيلمنامه سريالي تمام نميشود ساخت آن را شروع ميکنند. من فردي هستم که آبروي فرهنگي کار به من مربوط ميشود. زماني که در اين وضعيت اقتصادي بر گروههاي سازنده فشار وارد ميشود اول از همه من را مورد هجوم قرار ميدهند. اگر در حال حاضر بيکار هستم به اين دليل است که سختگيرم و دوست دارم کاري که شايسته مردم است ساخته شود نه شايسته آن اقتصاد. اين اقتصاد را شايسته سريال و مردم نميبينم.
شامحمدي خاطرنشان کرد:
قبلا سريال براي دردهاي جامعه ساخته ميشد و در نهايت قصهگويي ميکرد. در گذشته تلويزيون اهداف خود را به صورت نامحسوس انجام ميداد. اگر قرار بود که هدف تربيتي و شعاري داشته باشد آنقدر کمرنگ بود و در لايههاي زيرين سريال قرار ميگرفت که ممکن بود به تدريج بر روي مخاطب تأثير بگذارد.
احسان عبديپور در ادامه گفت:
فکر ميکنم که سريالهاي کرهاي اهدافي که شما براي سريالهاي گذشته متصور ميشويد را بهتر انجام ميدهد و با هر سريالي اميدواري و هيجان را ميبينيم اما ما در سريالها بر عکس عمل ميکنيم. قصه را با يک خانواده متعادل شروع ميکنيم و سپس با نمايش مواردي در گذشته آنها همه چيز را خراب ميکنيم.
شامحمدي در ادامه صحبتهاي عبديپور اظهار کرد:
ژانرها تعريف نشده است. وقتي سريال خانوادگي ميسازيم بعد از چند قسمت در آن قتل اتفاق ميافتد در حالي که اين سريال وظيفه ديگري را بر عهده داشته است. به نظرم برنامهسازان مقداري مقصر هستند و نميتوان همه چيز را گردن تلويزيون انداخت. هنرمند در هر جامعهاي وظيفه دارد که نسبت به جريانات جامعه يکسري وظايف انجام دهد. ما در جامعه هر چيزي که اتفاق ميافتد را نشان ميدهيم و همپاي جامعه پيش ميرويم؛ اين در حالي است که بايد اين فضا را بشکنيم. وقتي در جامعه خيانت زياد ميشود بايد نشان دهيم که افرادي هستند که به هم خيانت نميکنند و با هم رفيق هستند. جامعه ما يکسري مشکلات دارد که همه ما آگاه هستيم. سالهاست که کارگردانان و نويسندگان در سريالها و فيلمهاي خود به اين موضوعات ميپردازند.
مسعود آبپرور با اشاره به عواملي که به برنامههاي نمايشي آسيب ميزند، اظهار کرد:
زماني که معاونت سيما ايجاد شد، فلسفه وجودي آن پيشگيري از موازيسازي برنامههاي شبکههاي تلويزيوني بود. به نظرم دو عامل به برنامههاي نمايشي سيما آسيب ميزند. تعدادي از کارگردانها و تهيهکنندهها هستند که مشغول ساخت يک سريالند و بلافاصله بعد از اتمام آن يک پروژه ديگر را نيز در دست دارند. من که فکر ميکنم بعد از هر کار نياز به بازآموزي و تسلط روي موضوعات دارم اما تهيهکنندهها و کارگردانهايي را ميبينيم که دائم مشغول کار هستند. بنابراين به دليل اينکه ايدهها ثابت هستند و فيلمنامه کامل نيست و عوامل يکساني نيز در پروژه حضور دارند، کارها تکرار ميشود.
اين کارگردان ادامه داد:
سالها پيش تأکيد مديران ارشد سازمان بر کار طنز بود. اين مساله آسيبرسان است و ما را از ساير ژانرها فارغ ميکند. ضمن اينکه کار طنز نيز سطحبندي دارد و معلوم نيست که درست عمل ميکند. در واقع اين سوال مطرح است که وقتي به يک ژانر توجه ميکنيم به ابعاد ديگر جامعه آسيب ميزنيم يا نه. اين مسائل باعث ميشود که تنوع را از دست بدهيم.
احسان عبديپور در ادامه اين پرسش را مطرح کرد که چرا کارهاي پليسي که اخيرا ساخته يا سفارش داده ميشود نچسب از آب درميآيد و هيچ وقت واقعيت زندگي و رابطه پليس با جامعه و پليس با پليس را در آن نميبينيد.
آب پرور اين مساله را به اقتصاد مربوط دانست و محسن شامحمدي هم در اين راستا اظهار کرد:
آن زمان هدف نيروي پليس اين نبود که با ساخت سريال خود را تبليغ کند و خود را مقيد ميدانست که برنامهاي بسازد و جامعه را نسبت به معضلات آگاه کند. در واقع براي مردم کار ميکرد. اما از يک زمان به بعد پليس احساس کرد که من براي سريالسازي پول ميدهم و کار تبليغاتي براي پليس انجام شد. بايد ديد که وظيفه يک سريال چيست. حتي تلويزيون به برنامهساز بگويد زماني که مشکلي در جامعه وجود دارد چرا دوباره آن را مطرح ميکنيد بلکه بايد خلاف آن را بگوييد تا مردم با چيزهاي خوب نيز آشنا شوند.
مسعود آبپرور با بيان اينکه معضل اصلي ما در حوزه فرهنگي است، ادامه داد:
شهيد ملي ما در چند دهه اخير فرهنگ است و عوارض و آسيبهايي که به سازمان صداوسيما ميرسد از همين حوزه است. به نظرم بايد افراد دردمند به برنامه شما بيايند و حرف بزنند در آن صورت شما ميتوانيد نماي کلي از آسيبهايي که تلويزيون هم بخشي از آن است را ببينيد. به نظرم ما بايد جهاني نگاه کنيم و به ساير رسانهها در دنيا توجه داشته باشيم. رسانه ذاتا تعريفي دارد که ما فقط ميتوانيم پسوند ملي و اسلامي را به آنها بدهيم اما ذات آن را نميتوانيم تغيير دهيم. اين ديرکرد آسيب بزرگي ميزند. در گذشته مهندس ضرغامي حقيقي را گفته بود «ما نتوانستيم و تابع يکسري عکسالعمل شديم، در واقع هميشه در حال پاتک بوديم»، شما ميدانيد هنگام پاتک ابتکار عمل افراد از دست ميرود، تلويزيون بايد ابتکار عمل را دست بگيرد و صاحب اتاق فکر شود. در واقع مغز متفکر باشد که بتواند جامعه و فرهنگ را به حرکت درآورد. تلويزيون نبايد تحت تأثير اتفاقات جامعه قرار بگيرد. درست است که خود را بايد در رسانه ببيند و معضلات آن را شاهد باشد اما اين مساله سهمي در تلويزيون دارد و سهم ديگر رسانه بايد اين باشد که ضد آن معضلات را بسازد، به دليل اينکه نشاط بدهد و افق بازتري را در جامعه نمايان کند. ما ضمن اينکه بايد به فرهنگ ملي و بومي خود غنا ببخشيم بايد دنبال ميزانسن شايسته در جامعه جهاني هم باشيم.
بيشتر بدانيد : ليلا و حامد سريال «پدر» هم نمي دانند آخر قصه چه مي شود!
بيشتر بدانيد : تهيه کننده سريال "پدر" مخالفان سريال را عقب مانده و دروغگو خواند!
بيشتر بدانيد : گفتگو با بازيگر نقش ليلا در سريال «پدر»
بيشتر بدانيد : نظر جالب مجري زن در مورد صحنه جنجالي سريال پدر!
منبع : isna.ir