بزرگنمايي:
چه خبر - گفت و گو با پرويز ربيعي: دوره طلايي دوبله تمام شده است
در اين بخش از گفتگو درباره فيلمهايي از تاريخ سينما صحبت شد که براي علاقهمندان به تاريخ دوبله کشورمان، مهم و جذاب هستند. «مردي براي تمام فصول»، «رومئو و ژوليت»، «بوچکسيدي و ساندنس کيد»، «شبکه» و ... از جمله آثاري هستند که ربيعي در دوبلهشان حضور داشته و دربارهشان گفتگو کرديم.
ربيعي معتقد است برگزاري کلاسهاي آموزش دوبله که چند سالي است توسط برخي گويندگان قديمي انجام ميشود، معنايي ندارد و دوبله را بايد با حضور در استوديو و نگاه به کار بزرگان آموخت. پس آن نيز کسب تجربه است که با گذشت زمان ميتواند يک دوبلور بسازد. او همچنين ميگويد اگر يک بار ديگر به دنيا بيايد و فرصتي براي زندگي داشته باشد، هر شغلي را انتخاب ميکند جز گويندگي و حضور در عرضه دوبله.
جناب ربيعي! يک بخش مهم از رلگوييهاي شما به جاي رابرت دووال است
بله. شروعش با آقاي خسروشاهي بود. پيش از فيلم پدرخوانده، در يک فيلم وسترن که آقاي خسروشاهي در استوديوي مسترفيلم دوبله ميکرد، جاي اين بازيگر حرف زدم. سپس نوبت پدرخوانده رسيده و بعد هم زنده ياد ايرج ناظريان فيلمي دوبله ميکرد که دو هنرپيشه بزرگ داشت و يکيشان رابرت دووال بود. پس از دعوتِ آقاي ناظريان گفتم «شما چون من قبلا به جاي اين بازيگر حرف زدهام، داريد رلش را به من ميدهيد! بهتر است خودتان به جايش حرف بزنيد چون بازيگر اصلي فيلم است.» گفت «نه، تو قبلا حرف زدهاي ولي خوب حرف زدهاي و کار خودت است!» رابرت دووال فيلم ديگري به نام سازمان (شبکه) داشت که ديگر خودش يکپا پدرخوانده و از نقشهاي اصلي فيلم بود. در آن فيلم هم به جايش حرف زدم. در کل در يک تقسيمبندي، 80 درصد رلهايي که گفتهام همان فرعيها و مکملها و 20 درصدشان نقش اصلي بودهاند.
پدرخوانده دو بار دوبله شد. دوبله دوم توسط آقاي خسروشاهي انجام شد. در دوبله اول زنده ياد نوربخش به جاي مارلون براندو حرف زده بود که در دوبله دوم اين کار توسط ايرج ناظريان انجام شد
بله. دوبله اول را آقاي رسولزاده انجام داد. مرحوم نوربخش براي گويندگي آن تيپ خاص پدرخوانده به جاي مارلون براندو، درون دهانش، پنبه و وسايلي گذاشته بود که فکش شبيه براندو بشود.
شما در دوبله اول هم صحبت کرده بوديد؟
نه در دوبله اولش نبودم اما با آقاي خسروشاهي در پدرخواندههاي يک و دو و سه صحبت کردم.
آقاي خسروشاهي اين فيلمها را براي شبکه ويديويي دوبله کرد؟
بله و هنوز هم کاستهاي وياچاس دوبله اين فيلمها را دارم. با وجود اينکه ديويدي و تکنولوژيهاي جديد آمده، هنوز اين کاستها را نگه داشتهام.
يادتان هست پدرخوانده در چه استوديويي دوبله شد؟
فکر ميکنم مسترفيلم بود چون استوديويي مخصوص فيلمهاي ويديويي بود و آقاي خسروشاهي بيشتر آنجا کار ميکرد.
يک فيلم قديمي هم به نام «عقاب فرودآمده» بود که رابرت دووال در آن نقش يک افسر آلماني در جنگ جهاني دوم را بازي ميکرد و نصرالله مدقالچي در آن بهجايش گويندگي ميکرد. يکي از گويندگيهاي اخير شما به جاي رابرت دووال، همراه با چنگيز جليلوند در فيلم «شيرهاي دستهدوم» بود که چند سال پيش در استوديوي قرن بيستم انجام شد.
تجربه کار با آقاي جليلوند چطور است؟
آقاي جليلوند از مدير دوبلاژهاي خوب و تراز اول ما هستند. او در کارش دقيق و اهل تمرين زياد است. صداي شيکي دارد و آن را حفظ ميکند. يعني مواظب صدايش هست.
پس سيگار نميکشد!
هم اين و هم مواظبتهاي ديگر. همينشده که در اين سن، صدايش صاف و قشنگ است.
يکي از آثار ماندگار سينما که آقاي خسروشاهي دوبلهاش کرد، «مردي براي تمام فصول» بود که منوچهر اسماعيلي در آن به جاي پل اسکوفيلد در نقش سِر توماس مور حرف ميزد و شما هم در آن دوبله رل يکي از سياستمداران انگلستان را ميگفتيد
بله. اين فيلم را آقاي خسروشاهي همراه با فيلم «بروبيکر» به صورت ويديويي دوبله کرد.
آقاي ربيعي، از دوبله فيلم «بوچ کسيدي و ساندنس کيد» خاطرهاي داريد؟
آن فيلم در استوديوي دماوند دوبله شد. زماني که فيلم آمد، اوايل کار من بود. چهارپنج سال بود آمده بودم و خيلي هم کار ميکردم. فيلم را گذاشتند و ديديم. تا جايي که يادم هست، فيلم در سينما ريولي پخش شد. مدير استوديو پس از ديدن فيلم گفت، برايش اسم پيشنهاد بدهيد! بچهها پيشنهادهايي دادند و مدير استوديو گفت اگر کسي اسمي بدهد که کمپاني صاحب فيلم قبولش کند، 50 تومان جايزه ميگيرد! من چون اوايل کارم بود، دخالت نکردم. مدير استوديو گفت آقاي ربيعي چرا شما چيزي نميگويي؟ گفتم راستش به نظر من «مردان حادثهجو» خوب است. اين اسم پذيرفته شد ولي از آن 50 تومان خبري نشد. البته از اينکه اسم پيشنهاديام مورد قبول واقع شد، خوشحال شدم.
شما فيلم «مرد دو زنه» را هم با ابوالحسن تهامي کار کردهايد؟
مدير استوديو گفت آقاي ربيعي چرا شما چيزي نميگويي؟ گفتم راستش به نظر من «مردان حادثهجو» خوب است. اين اسم پذيرفته شد ولي از آن 50 تومان خبري نشد. اما از اينکه اسم پيشنهاديام مورد قبول واقع شد، خوشحال شدم
-با آقاي تهامي زياد کار کردهام ولي اين فيلم را به خاطر ندارم. آقاي تهامي هم از آن دسته مدير دوبلاژهاي دقيق است. چون زبان ميشناسد و مترجم است.
ايشان هم فارسي را خوب ميشناسد هم انگليسي را؟
بله. در فيلم «رومئو و ژوليت» ايشان مدير دوبلاژ بود و آکسانهاي خاصي را به من ميداد که موقع کار عصبي و ناراحت شده بودم. رل يک کشيش را ميگفتم و هنگام کار عصبي بودم. با خودم ميگفتم اين چه تاکيد و اصراري است که ايشان دارد؟ ولي وقتي فيلم پخش شد همه به من ميگفتند ربيعي اين رل را چقدر خوب گفتهاي! آنجا بود که به توانايي آقاي تهامي پي بردم.
از دوبله فيلم «آشوب» ساخته کوروساوا چه؟ خاطرهاي داريد؟
من هم در اين فيلم حرف زدهام؟ (ميخندد) راستش چيزي به خاطر ندارم.
سعيد مظفري، بهرام زند، شما و گويندهاي چون ايرج رضايي در اين فيلم حرف ميزديد. فيلمي رنگي از کوروساوا بود. حرف ايرج رضايي پيش آمد. شما در دوبله سريال «ارتش سري» با مديريت آقاي رضايي حضور داشتيد؟
من به آن کار دعوت شدم ولي سر مسالهاي که پيش آمد، نرفتم. اول قرار بود رلي را بگويم که بعدا ناصر طهماسب گفت. ميانههاي کار هم دوباره صدايم زد ولي نرفتم.
يعني قرار بود شما، کسلر را بگوييد؟
بله. مرتبه بعدي، اواخر کار بود که آقاي رضايي به من گفت بيا و بنشين اين رل را نگاه کن، اگر دوست داري، بگو! پنجشش قسمت آخر سريال بود که رفتم و يک رل را گفتم.
چند سال پيش فيلم «هشت نفرتانگيز» کوئنتين تارانتينو با مديريت کريم بياني دوبله شد که نسبت به شما و گويندگان پيشکسوت، از جوانترها محسوب ميشود. در آن فيلم شما، بهرام زند، زهره شکوفنده، تورج مهرزاديان، منوچهر واليزاده، حسين عرفاني و گوينده جواني مثل شايان شامبياتي حرف ميزدند. صداي آقاي زند در اين فيلم خيلي تغيير کرده و خش دار شده بود.
آقاي بياني چند سالي است که مديريت دوبلاژ ميکند. شايد به اين دليل بوده که دوبله فيلم در سالهايي انجام شد که آقاي زند بيمار بود. چون به خاطر بيمارياش چند سال اخير را خيلي رنج کشيد، اما صداي معمولياش هنگام مکالمه و گفتگوهاي روزمره خش نداشت.
اما آن طراوت و جواني زمان دوبله امام علي(ع) يا جنگجويان کوهستان را نداشت
صدا به مرور زمان پير ميشود. صداي الان من هم آن صدايي نيست که 20 سال پيش داشتم ولي به دلايلي مثل نکشيدن سيگار و ديگر کارها، صدايم را حفظ کردهام.
در کارنامه شما سابقه گويندگي در چند کارتون و انيميشن هم وجود دارد
کارتون را خيلي دوست نداشتم. من آدم اخمويي هستم (ميخندد) ولي درونم اينطور نيست. خلاصه اينکه کار کارتون به نظرم مزهپراني و شوخي ميطلبد که من خيلي اهلش نيستم ولي از خوششانسيام چند کارتون بوده که در آنها گويندگي کردهام و ماندگار شدهاند نمونه بارزش هم که جاي پدر پسر شجاع در «پسر شجاع» است. يکي ديگر از کارهايي که به خاطر دارم و نيمهفيلم و نيمهکارتون بود، آقاي نجار در «وروجک و آقاي نجار» بود. من دو کارتوني را که در کارنامهام ماندگار شده، مديون آقاي غلامعلي افشاريه هستم. يکي پسرشجاع و ديگري هم همين وروجک و آقاي نجار.
يکي ديگر از کارهايي که به خاطر دارم و نيمهفيلم و نيمهکارتون بود، آقاي نجار در «وروجک و آقاي نجار» بود
وروجک را آقاي افضلي ميگفت. بله. خدا رحمتش کند. بيشتر از گويندگي در کار کمديسازي و طنز تبحر داشت. وروجک را که ميگفت خيلي بين مردم طرفدار پيدا کرده بود. آقاي افشاريه در اين کار به من گفت ميخواستم نقش استاد نجار را به آقاي نوذري بدهم ولي چون اين شخصيت سريع حرف ميزند، تو را انتخاب کردم.
سريال کارتوني پينوکيو هم بود که آقاي افشاريه دوبله کرد و شما در آن نقش داشتيد؟
آن کار را به خاطر ندارم. از کار با آقاي افشاريه همان دو کار را به ياد ميآورم.
جناب ربيعي چرا در طول سالهاي کارتان، مديريت دوبلاژ نکرديد؟
به دو دليل؛ دليل اول اينکه فکر کنيد قرار است فردا با مديريت من، فيلمي دوبله شود که 15 گوينده دارد. شب يک گوينده زنگ ميزند که من فردا نميتوانم بيايم يا همان فردا يک گوينده دو ساعت دير ميآيد و وقتي علتش را بپرسم، قرار است بگويد من رفته بودم بانک يا بيمارستان. اين اتفاقات من را ناراحت ميکند به همين دليل قبول مسئوليت نکردم که عصباني بشوم و براي خودم دشمن بتراشم. از نظر زماني هم دقيق هستم و اين ديرکردها يا انجام دادن کارهاي شخصي به جاي کار گروهي را بياحترامي به ديگر گويندهها ميدانم.
دليل دومش به خاطر قيمت و دستمزد کار گويندهها بود. گاهي پيش ميآمد که براي اينکه پول کمتري پرداخت شود، مدير دوبلاژها را تغيير ميدادند. چون اين را ميدانستم قبول نکردم مدير دوبلاژ باشم. به هر حال وقتي از استوديو بيرون ميروم و ميخواهم به خانه بروم، نميتوانم عذاب وجدان داشته باشم. حالا وقتي دارم خوب کار ميکنم، چه احتياجي است مديردوبلاژي بکنم تا کلي حرص و جوش را به جان بخرم يا بخواهم خودم را درگير سينک و وسواس رعايتش توسط گويندهها بکنم؟ البته يک بار مجبور شدم چنين کاري بکنم. آن هم مربوط به زماني است که سعيد مظفري ميخواست به مسافرتي برود. سريالي بود که ديالوگهايش را آماده کرده بود و متنها را به من سپرد.
يعني گويندهها را شما انتخاب کرديد؟
نه. گويندهها انتخاب شده بودند. نقش من، نظارتي بود يعني بر کار نظارت داشتم. البته ممکن بود چند شخصيت در قسمتهاي بعدي اضافه بشود.
آقاي اسماعيلي چطور؟ ايشان با وجود مديريت دوبلاژ نمونههايي چون محمدرسولالله(ص)، سفير (که اوايل انقلاب با بازي فرامرز قريبيان اکران شد) يا ميرزا کوچک خان، موارد چنداني از مديريت دوبلاژ را در کارنامه ندارد. علتش چيست؟
علاقه چنداني به مديريت ندارد. حتي فيلمهاي فارسي را هم قبلا دوبله کرده، اما آنطور که ديگران مشتاق اينکار هستند، علاقه و اشتياقي ندارد.
يکي ديگر از مسايلي که شما در آن نقش داشتهايد، دوبله همزمان فيلمهاي جشنواره فيلم کودک و نوجوان در اصفهان است. کمي هم در اين باره صحبت کنيم
بله. نقشي مانند مديردوبلاژي و مسئوليت را در اين زمينه داشتهام. مثلا براي يک دوره جشنواره، 20 فيلم را به اصفهان ميبريم تا همزمان دوبله کنيم. در اين کار، بچههاي گوينده را با شناختي که دارم، انتخاب ميکنم. بايد توجه داشت که دوبله همزمان با دوبله هميشگي در اتاق ضبط فرق ميکند. اينجا اگر من خراب کنم يا تپق بزنم، آپارات يا ضبط را نگه ميدارند اما آنجا جاي خراب کردن نيست. عدهاي هستند که اين سوال را مطرح ميکنند که چرا فقط يک عده خاص از گويندهها به اصفهان ميروند؟ پاسخش همين است که آنجا فرصت خرابکاري نيست چون فقط يک آقا و دو خانم گوينده پاي دوبله همزمان مينشينند. آقا، شخصيتهاي مرد را ميگويد و از خانمها يکي نقشهاي بچه و ديگري هم زنان را ميگويد.
شروع دوبله همزمان در اصفهان سال 63 و 64 بود. ابتداي کار چطور بود؟ شما گويندهها را انتخاب ميکرديد؟
آقاي مقامي ماشاالله انرژي زيادي دارد. وقتي براي اين جشنواره به اصفهان ميرويم، از 9 صبح تا 11 شب در اين سينما و آن سينما مشغول دوبله همزمان هستيم. بعضي وقتها بين ديالوگهاي فيلم و در سکوتهاي بين جملات، ميتوانستيم چند لقمهاي غذا بخوريم
-نه. اول آقاي خسروشاهي اين کار را ميکرد که پس از چند دوره، ديگر به اصفهان نرفت. خود من را آقاي خسروشاهي براي اين کار انتخاب کرد که از او ممنون هستم. من، دوسهسال اول اين کار را نبودم. پيش از آن، آقاي نوذزي، آقاي خسروشاهي، رفعت هاشمپور و جلال مقامي بودند. يک روز آقاي خسروشاهي زنگ زد و گفت «براي دوبله همزمان بيا!» من اين دوبله را بيشتر از دوبله در استوديو دوست داشته و دارم.
چرا؟
چون سختتر است. هميشه هم در اين جشنواره دوبله همزمان به مسئول فعلي، آقاي يزدي گفتهام فيلمهاي سخت را برايم کنار بگذار! از انجام دادن کار سخت يا تندگويي بيشتر لذت ميبرم. دوبله همزمان را به خاطر سختياش بيشتر دوست دارم. مواردي هم پيش آمده که در جشنواره فيلم کودک و نوجوان اصفهان، فيلم را نديده، دوبله کرديم يعني بدون تمرين. يک بار در جشنواره که آقاي مقامي مسئول بود، فيلمي را آوردند که با شروعش، ديديم فيلم با ديالوگهاي جلوي ما همخواني ندارد. سريع چند صفحه ورق زدم و به آقاي مقامي گفتم، اين فيلمي که دارد پخش ميشود، آني نيست که ما تمرين کرده بوديم و با ديالوگها همخواني ندارد. آقاي مقامي متوجه شد اين فيلم دو نسخه دارد و ما نسخه ژاپنياش را تمرين کردهايم ولي نسخه آمريکايياش را پخش کردند. در نهايت پخش را با عذرخواهي از تماشاگران متوقف کرد. آقاي مقامي ماشاالله انرژي زيادي دارد.
وقتي براي اين جشنواره به اصفهان ميرويم، از 9 صبح تا 11 شب در اين سينما و آن سينما مشغول دوبله همزمان هستيم. بعضي وقتها بين ديالوگهاي فيلم و در سکوتهاي بين جملات، ميتوانستيم چند لقمهاي غذا بخوريم. وقتي آقاي مقامي از مردم معذرتخواهي کرد. از ساعت 11 آنشب تا صبح فردا که قرار بود دوباره فيلم پخش بشود، نشست و ديالوگها را درست کرد؛ آنهم از روي پرده سينما چون در جشنواره ديگر مثل استوديو دستگاه مويولا نداشتيم. من صبح روز بعد که از خواب بيدار شدم ديدم آقاي مقامي خوابيده و دور و اطرافش پر از ورقههاي ديالوگهاست که مرتبشان کردم. آقاي مقامي در اين کار تيپسازي خوبي هم داشت. منتهي زماني رسيد که هم او و هم آقاي خسروشاهي از اين کار خسته شدند و کنار کشيدند.
انتخاب گويندهها چطور انجام ميشود؟
ما گويندههاي سوپراستار داريم که ممکن است براي اين کار مناسب نباشند. برخي هم که اصلا حوصله اين کار را ندارند مثلا منوچهر واليزاده را بکشي هم نميآيد اصفهان دوبله همزمان بکند. ميگويد حوصله اين کار را ندارد. يا مثلا آقاي عرفاني ديگر نميآيد. من با شناختي که از گويندهها دارم و با نظر آقاي يزدي گويندهها را براي جشنواره انتخاب ميکنم. مثلا رضا آفتابي که پيش از گفتگو با او سلام و عليک کرديد، يکي از همين گويندههاست.
يا مثلا شوکت حجت، مهسا عرفاني و ...
بله خانم حجت يا مهسا عرفاني. از افشين زينوري هم دعوت ميکنيم. مريم رادپور هم سالهاست که ميآيد. نسيم رضاخاني، مهوش افشاري، رزيتا ياراحمدي، ناهيد شعششاني و شيلا آژير هم از ديگر گويندگاني هستند که در دورههاي مختلف جشنواره و دوبله همزمان زحمت کشيدهاند.
بگذاريد درباره همکاريتان با آقاي قنبري هم بپرسم. الان سريالي عربي را به خاطر دارم که نامش «کاروان سربلندي» و درباره اسارت اهل بيت پس از واقعه عاشورا بود. شما در آن سريال به جاي شخصيت يزيد حرف ميزديد!
آن کار را به خاطر ندارم ولي يک سريال ديگر بود به اسم «بله آقاي وزير» که آقاي قنبري آن را دوبله کرد و من و آقاي واليزاده و افشين زينوري در آن حرف ميزديم. شخصيتهاي اين سريال مثل وِروِره جادو با سرعت حرف ميزدند. چنين کاري اگر ديالوگهايش خوب سينک نميشد، خوب از آب در نميآمد و آقاي قنبري ما سه نفر را به همين دليل انتخاب کرد. ايشان هم سريالهاي زيادي را در تلويزيون دوبله کرده و يکي از دقيقترين مديران دوبلاژ است.
يک سوال تاريخي درباره فيلم «خوب بد زشت»؛ يک ابهام درباره دوبله اين فيلم وجود دارد. در گفتگو با سعيد مظفري، ايشان گفت که دوبله اين فيلم به عهدهاش بوده اما گفتگوي ديگري که با آقاي مدقالچي داشتم، مويد اين بود که اين فيلم را فريدون دائمي دوبله کرده است. شما به خاطر داريد چه کسي اين فيلم را دوبله کرد؟
فکر ميکنم سعيد مظفري بود.
آقاي ربيعي نظرتان درباره برگزاري کلاسهاي دوبله که اين روزها توسط برخي گويندگان باسابقه برگزار ميشود، چيست؟
کلاس گويندگي، اينجا در استوديو و هنگام دوبله فيلم است. ببينيد، تلويزيون، فراخوان ميدهد و هزاران نفر ميآيند. اول تست ميدهند و از ميان اينهمه، فقط چند نفر را انتخاب ميکنند که اگر شرايطشان فراهم باشد، ميآيند و از نزديک کار اساتيد و پيشکسوتها را ميبينند، اين تازه مرحله اول است. يعني از اول بايد اين مراحل طي شود. بايد پيش از همه، استعداد، صدا و ذوق را داشته باشيد، بعد بياييد و کار گويندههاي قديمي را ببينيد. اين، کلاس گويندگي است. با همه احترامي که براي دوستانم قائلم با کلاسي به اسم کلاس گويندگي مخالف هستم و از نظر من هيچ فايدهاي ندارد. کلاسهايي که برگزار ميشوند، عنوان «با اعطاي مدرک» را يدک ميکشند. آيا اين عنوان تضميني است که پس از پايان کلاس به شما کار بدهند؟ نتيجه چنين رويکردي ميشود وضعيت فعلي که فرد کلاس را پشت سر ميگذارد و چون در تلويزيون کار ندارد، جذب دوبلههاي زيرزميني و ماهوارهاي ميشود. اين، لطمه به کار دوبله است. يک بار آگهي منصفانهتري را ديدم که نوشته بود هيچ تضميني براي کار نميدهيم. مشکل ديگر اين است که برخي از افرادي که کلاس برگزار ميکنند، گوينده نبودهاند.
ببينيد، هر صدايي به درد دوبله ميخورد. در زندگي طبيعي ما هزارجور صدا وجود دارد که به درد فيلم و گويندگي ميخورند اما ذوق، استعداد و گيرايي لازم است. يک بار از خانمي که به يکي از اين کلاسها ميرفت، پرسيدم در کلاس به شما چه چيزي ياد ميدهند؟ گفت استاد ميگويد برويد فلان کتاب را بخوانيد! در حالي که اين جوان بايد سينکگفتن ديالوگ را با نگاه کردن به کار بزرگترها ياد بگيرد.
شما به دوره طلايي سينما و دوبله اشاره کرديد. دوره طلايي سينما باعث تولد دوره طلايي دوبله شد. حالا که دوره طلايي سينما طي شده ...
بله. دوره طلايي دوبله هم تمام شده و الان چنين دورهاي نداريم.
جناب ربيعي اين يک نگراني بين علاقهمندان به دوبله است. اميدوارم که شما مثل آقاي زند، اينقدر زود دوبله و هواداران اين هنر را ترک نکنيد! من دوبلههاي ضعيف ماهوارهاي يا زيرزميني را با نمونههاي صحيح مقايسه کردهام و ديدهام که چه آثار بيکيفيتي هستند. اما بيتعارف بگويم، اگر روزي شما و گويندگان قديمي در اين عرصه نباشيد، چه اتفاقي برايش ميافتد؟
از نظر من دوبله دارد از بين ميرود. با وضعيت فعلي، اگر تلويزيون نباشد، دوبلهاي باقي نميماند. سطحينگري مردم هم در اين بحران تاثير دارد. اگر ميبينيد فيلمي دوبله خوبي ندارد، اعتراض کنيد! مگر صندوق انتقادات و پيشنهادات نداريم؟ از طرف ديگر ارزانخواهي هم باعث افت کيفيت دوبله ميشود. وقتي فلاني، کمتر پول ميگيرد چرا سراغ گوينده درجه يکي برويم که پول بيشتر ميگيرد؟ چنين رويکردهايي هستند که دوبله را زمين ميزنند. مدير فعلي واحد دوبلاژ، آقاي نقييي تا جايي که ميدانم اکثر فيلمها را ميبيند و اگر دوبلهاي خوب نباشد، براي کار بعد به مدير دوبلاژش کار نميدهند.
ببينيد، اگر يک بار ديگر به دنيا بيايم، شايد هر شغلي را انتخاب کنم ولي سراغ دوبله نخواهم رفت. اين روزها خيليها از طريق پيام در فضاي مجازي ميپرسند براي ورود به دوبله بايد چه کار کنيم؟ من هميشه به آنها توصيه ميکنم که به اين سمت نيايند. يک بار دختر خودم در اين باره صحبت کرد و به او گفتم اصلا حرفش را هم نزن! حتي خودم را آماده کردهام که اگر روزي نوهام گفت پدربزرگ من را براي ورود به دوبله راهنمايي کن، به او بگويم «اگر يک بار ديگر از اين حرفها بزني، ديگر با تو حرف نميزنم!»
بيشتر بدانيد : حضور يک دوبلور قدر در خندوانه
بيشتر بدانيد : گفتوگو با ناصر طهماسب گوينده، دوبلور و بازيگر
بيشتر بدانيد : چرا دوبلور يانگوم از سريال هاي کره اي بدش مي آيد ؟
گردآورى: گروه فرهنگ و هنر سيمرغ
منبع: mehrnews.com