بزرگنمايي:

چه خبر -

قطع مستمري قهرمانان المپين که درآمدهايي نجومي دارند، نبايد چالشي براي ورزش ايران و مايه دلخوري اين ستاره‌هايي باشد که سالانه براي افتخارات‌شان امتيازات زيادي گرفته‌اند.

وقتي يکي از بهترين دوستان ورزشکارم که سال ها همه ما با افتخار آفريني هايش هوا پريده ايم ، تماس گرفت و دلخور بود از اينکه مستمري المپيک بودنش قطع شده ، شوکه شدم. شوکه از اين باب که اين رقم ناچيز قرار است چه گره اي از زندگي او باز کند؟ رقمي که در هر فرمولي که برود ، به 2 ميليون تومان نمي رسد.
حالا اين دو ميليون تومان ماهانه واقعا کجاي زندگي اين اسم ها را مي گيرد:علي دبير، هادي ساعي ، حسين رضازاده ، حميد سوريان ، احسان حدادي، اميد نوروزي، برادران خادم و خيلي هاي ديگر از آرش ميراسماعيلي و بقيه اي که نام هاي شان را خوب يادتان هست و کافي است جست و جويي درباره زندگي هاي شان کنيد تا ببينيد واقعا اين رقمي ناچيز است در ميان داشته هاي شان.

حالا در اين ميان دو بحث وجود دارد. اول اينکه آيا اين يک حق بوده و غيرقانوني از آنها سلب شده است؟ راستش شواهد چنين چيزي را نشان نمي دهد. در مصوبه اي که براساس آن مهرعليزاده صندوق حمايت را تشکيل داده و حالا سال هاست به بخش اقتصادي وزارت ورزش و نوعي حيات خلوتش بدل شده است ، اصلا اشاره اي نشده که به قهرمانان المپيکي حقوق بدهند.

اين مصوبه اي بوده در هيات مديره وقت و همان هيات مديره در هر دوره اي اختيار حذفش را داشته است. البته قهرمانان ملي بسياري را داريم که بايد زير پوشش اين چتر حمايتي باشند اما آنهايي که در اين مدل بالاترين دريافتي ها را داشته اند ، اصلا مستحق اين مستمري نيستند. تقريبا چيزي شبيه به يارانه است که بيشترين سودش در جيب داراترين ها مي رود.

راستش براي ما که اطراف فوتبال هستيم ، اين نوع برخورد قهري البته چندان عجيب نيست که يکي از بزرگترين ستاره هاي ورزش مان سر 6 عدد مرغ يخ زده که سرپرست تيمش داده بود به نيروهاي خدماتي باشگاه ، خون به پا کرده بود!

حالا اگر گروهي از اين قهرمانان براي اين پول مستمري ماهيانه خون به پا کنند نبايد چندان شوکه شويم! ولي اگر هر کدام از اين دوستان شاکي ، يادشان باشد اين پول که خيلي هاي شان يک يا دو دهه است در دل پول هاي شان هزينه کرده اند ، حق آنها نبوده و يک نوعي سوبسيد بوده که به خاطر يک دستورالعمل سال ها در اختيارشان بوده و حالا ديگر نيست ، خودشان مي رفتند و خودجوش از دريافتش انصراف مي دادند.

حالا هم چندان دور نيست. اين دوستان اگر فکر مي کنند به اين پول مستمري احتياج دارند و زندگي هاي شان لنگ شان است ، مي توانند بروند و درخواست کتبي بدهند که اين مستمري به کار زندگي شان مي آيد. از بين همين المپين ها چهره هاي مدال آور بزرگي هستند که همين حالا هم مستحق دريافت مستمري شان هستند و پول شان پرداخت مي شود اما براي خيلي از اين قهرمانان شايد اگر بدانند اين پول ناچيزشان مي تواند به بهاي زنده ماندن يکي از قهرمانان هم رشته شان که در بستر بيماري است ، شود ، قطعا اين قدر خودخواهانه ، اعتراض نمي کنند.
اينکه بدانند حقي از آنها سلب نشده ، بلکه فرصتي بوده که تا حالا در اختيارشان قرار گرفته و حالا نوبت ديگراني است که بيشتر مستحقند. اين يعني عين عدالت. البته شايد قصور از مجري کار باشد که قبل از عملي کردن تصميمش اين واقعيت را براي آنها توضيح نداده است و بعد هم شايد افکار عمومي را درست در جريان نگذاشته تا بدانند چه تغييري در پرداخت مستمري هاي شان قرار است انجام بدهند.

اين روشنگري اما کمک مي کند تا شايد خيلي از اين قهرمان ها ، خودشان خودجوش به کمک طرح بيايند و بدانند دارند به بهبود بخش کوچکي از زندگي قهرمانان بدشانس تر از خودشان در زندگي کمک مي کنند.

منبع: khabaronline.ir