چه خبر - رسول خادم: اگر قرار به باختن است همه با هم ببازيم
رسول خادم دومين بيانيه خود در چند روز گذشته را منتشر کرد.
رسول خادم نوشت:
*****
"ضمن تشکر از محبت همه اعضاي عزيز و محترم خانواده بزرگ کشتي ايران نسبت به اين حقير، بعنوان عضو کوچک اين خانواده پرافتخار، تقاضا دارم در کنار کشتي بمانيد و لحظهاي آن را رها نکنيد. کشتي باندازه کافي تنها است....
حکايت من هم داستان خسته شدن و تسليم شدن نيست...
بگذريم...
نکته ديگر اين که، در اين چند روز، در مواجه با برخي از اظهارنظرهاي مقامات محترم وابسته به نهادهاي سياسي و بعضا نظامي درباره صحبتهاي اعلام شده از سوي بنده، درباره رقابت ورزشکاران ايراني با نمايندگان رژيم صهيونيستي، بسيار متعجب شدم. اين عزيزان يا واقعاً متوجه موضوع نميشوند و يا خود را به ندانستن مي زنند...
بنده هيچ مرجعيت و مسئوليتي در قبال اينکه ورزشکاران ايراني با چه کشوري مسابقه بدهند يا ندهند، نداشته و ندارم.... اينگونه موضوعات مراجع خود را دارد...
تمام سخن من به عزيزاني که نام "رژيم صهيونيستي" آنها را بياد خط قرمز نظام سياسي مياندازد اين است که، اگر به آنچه ميگوييد به عنوان يک اصل در مواضع نظام سياسي کشور اعتقاد داريد، به شهيد مصطفي چمران و سردار قاسم سليماني تاسي نماييد، سلاح برداريد و پيشاپيش ورزشکاران ملي پوش حرکت کنيد. نه اينکه قهرمانان ملي را سپر بلاي خود قرار دهيد.
شما ميتوانيد رسما و با صداي بلند مواضع نظام سياسي ايران را در ارتباط با عدم انجام مسابقه با حريفان رژيم صهيونيستي به کميته بين المللي المپيک اعلام کنيد و در اين مسير از توان ديپلماتيک خود نيز استفاده نماييد. مطمئناً اگر به اهميت کسب افتخارات ملي از سوي قهرمانان ملي کشور، اعتقاد داشته باشيد، مي توانيد کميته بين المللي المپيک را در تعاملات ديپلماتيک خود از فضاي يکطرفه امروز که متاثر از لابي آمريکا و رژيم اشغالگر قدس عليه اين سياست ايران است، به تعادلي مناسبتر برسانيد، تا ضمن حفظ خط قرمز مورد نظرتان، قهرمانان ملي مان نيز بتوانند از هجمه محروميتهاي سنگين و تعليق ها در امان باشند و يا شايد به راهکارهاي جديد ديگري نيز برسيد.
لازمه ايجاد اين فضاي متعادل براي تيم هاي ورزشي ما در کميته بين المللي المپيک اين است که دستگاه ديپلماسي جلو حرکت کند و قهرمانان ملي در سايه حمايت دستگاه ديپلماسي و در هماهنگي کامل با آنها پشت سر.
حال ما قهرمان ملي را منفعلانه و مظلومانه جلو ميفرستيم، بدون هيچ حمايت ديپلماتيکي. بعد مجبور ميشويم بر خلاف ادعايمان از ورزشکار بخواهيم پيش از مواجه با رژيم صهيونيستي، ببازد و يا مريض شود....
آيا اين مسئله از موضوع برجام پيچيده تر است؟ آيا مسئله هستهاي را کارشناسان امور هستهاي ما دنبال کردند؟ يا قدرترين تيمهاي ديپلماسي مان؟
در حال حاضر مناسبات سياسي حاکم بر کميته بين المللي المپيک فرق کرده و قدرت سياسي غالب بر اين نهاد بين المللي، آمريکايي- رژيم اشغالگر قدس است، به همين دليل محروميت ها و جرائم سنگين شده و عملاً کميته بين المللي المپيک افتاده دنبال ايران، ديگر بازي زودتر بباز يا مريض شو جواب نميدهد...
هر چه سريعتر شوراي امنيت ملي بايد دستگاه ديپلماسي را مسئوول پيگيري موضوع مواضع نظام سياسي ايران در کميته بين المللي کند. دستگاه ديپلماسي هم بايد با تشکيل تيم هاي مجرب هم از مواضع سياسي ايران در ورزش دفاع کند و هم با تعاملات خود فشارهاي سياسي طرف مقابل را تعديل کند. بگونهاي که قهرمان ملي کمترين آسيب را متحمل شود....
بديهي است تيم ديپلماسي به هر نتيجه اي برسد قهرمانان ملي همان را اجرا خواهند کرد.
هيچ راهي جز اين نداريم....
اما متاسفانه گويا قهرمانان ملي و اهميت افتخاراتي که براي مردم ايران کسب مي کنند، براي رجال مسوول يک نوع سرگرمي اجتماعي است، که بود و نبود آن چندان هم فرقي نميکند. از اين روست که به راحتي قهرمان ملي را بدون هيچ حمايتي به ميدان جنگ ميفرستيم...
قهرمان ملي در واقع پياده نظامي است که هيچ پشت و پناهي ندارد. اين بسيار ناجوانمردانه است که بويژه در شرايط موجود و اوج گيري مناسبات آمريکايي- رژيم اشغالگر قدس در کميته بين المللي المپيک، از قهرمانان مليمان بخواهيم بار اين مسئوليت را به تنهايي بر دوش بکشند. چطور وقتي شما مسوول هستيد و بايد موضوع را از کميته بين المللي المپيک دنبال کنيد، خود را کنار کشيدهايد؟ ميدانيد اين گم بودن شما چه معنايي دارد؟ يعني حسن رحيمي، سعيد عبدولي، کميل قاسمي، حسن يزداني، علي گرايي، حسين نوري و... پس از مواجه شدن با قرعه رژيم صهيونيستي، با توجه به حساسيتها و محروميتهاي جديد، بايد بپذيرد که خودش محروم شود (محروميتي که حتي ميتواند مادام العمر باشد). مربياش هم محروم شود، کشتي ايران تعليق شود، افکار عمومي داخل و خارج کشور بعضاً او را ترسو، بزدل و مزدور بخوانند، و تا تاريخ پابرجاست، حرکت او را عامل محروميت کشتي ايران معرفي کنند و از همه جالب تر اين که، در زمان تحليل موضوع، شما هم در کنار سايرين مي ايستيد و قهرمانان ملي، مربيان و فدراسيون هاي آنها را، متهم به بي عرضگي ميکنيد که نتوانستهاند مديريت کنند تا ما به رژيم صهيونيستي نخوريم...
رجال محترم، نميدانم متوجهايد چه ميگويم يا نه؟ ما 8 مسابقه جهاني از تيرماه تا انتهاي مهرماه سال ٩٧ داريم که در تمامي آن مسابقات، تيمهاي کشتي رژيم صهيونيستي که بعضا از ديگر کشورها به استخدام درآمدهاند، کامل تر از هميشه شرکت ميکنند.
قهرمانان مليمان در تمامي تنگناهاي اقتصادي و اجتماعي جامعه، مايه غرور، اميد و نشاط اجتماعي هستند....
دقت کنيد، دانشمندان هستهاي بر روي چشمان ما جاي دارند. اما عامه مردم ما با آنها زندگي نميکنند. با شما رجال سياسي هم زندگي نميکنند اما با حسن يزداني که بچه روستاست و بعد از قهرمان المپيک شدنش هم در همان روستا، در همان خانه و در کنار همان مردم روستايي زندگي ميکند، و منزلش را به خيابانهاي الف، ب و جيم نياورده، زندگي ميکنند...
جامعه امروز ما بيش از هميشه به قهرمانان ملياش نياز دارد....
شما بايد براي حفظ اين قهرمانان ملي براي مردم کشورمان بجنگيد، نه اينقدر بيتفاوت و بي ارزش با چنين سرمايه هاي اجتماعي بزرگي برخورد کنيد...
من به عنوان يک مربي، چگونه بپذيرم در حالي که مسئولين مستقيم اين موضوع، خود را کاملاً کنار کشيدهاند، به قهرمان ملي مردمم بگويم "بايد ببازي..."
به شما ميگويم، شما هم بايد به ميدان بياييد و اگر قرار به باختن است، "با هم ببازيم..."
بيتفاوتي شما نسبت به جايگاه قهرمانان ملي و ناراستي در رفتار و گفتارتان که هم شعار عدم مسابقه با ورزشکاران رژيم صهيونيستي را بعنوان خط قرمز و پيام انقلاب سر ميدهيد و هم پشت سر، تلاش مي کنيد ورزشکاران ايراني از طريق گواهي پزشکي و يا به حريف قبلي باختن، بگونه اي تدبير کنند که کسي متوجه عدم رويارويي آنها، با رژيم صهيونيستي نشود، آدمي را به اين نتيجه مي رساند که، شما به آنچه ميگوييد اعتقاد نداريد....
شما با بي تفاوتي و عدم حمايت از قهرمانان ملي اين ملت، هدفي را دنبال ميکنيد که دشمنان سرزمين ما خواستار آن هستند....
بايد که ز داغم خبري داشته باشد
هر مرد که با خود جگري داشته باشد
حالم چو دليري است که از بخت بد خويش
در لشکر دشمن پسري داشته باشد"
منبع: isna.ir
http://www.CheKhabar.ir/News/94434/حرف هاي مهم رسول خادم در دومين بيانيه اش؛ مقامات خود را به ندانستن مي زنند!