همسرم خيانت کرده، چگونه دوباره به او اعتماد کنم؟
جمعه 24 آذر 1396 - 4:39:24 AM
چه خبر - به همسري که خيانت کرده چگونه اعتماد کنم؟

هيچ چيزي آزرده‌ کننده‌تر از مورد خيانت واقع شدن از طرف کسي که دوستش داريد و به او اعتماد داريد نيست. خيانت مي‌تواند انواع متفاوتي داشته باشد، اما هر کدام از اين خيانت‌ها، اين حس را به آدم مي‌دهند که انگار مورد بي حرمتي يا عهد شکني اخلاقي قرار گرفته و روح عاطفي رابطه نابود شده و فرد خيانت ديده در اعماق رنج و آزاري عميق فرو رفته است. روابط بين انسان‌ها بسيار پيچيده هستند و بسته به شرايط، خيانت لزوما به معني پايان يک رابطه نيست.
براي برخي از افراد، بررسي خيانت و بي وفايي روي داده شده حتي مي‌تواند رابطه را قوي‌تر کند. زماني که تمايل به ادامه‌ي رابطه وجود دارد، اغلب اين موضوع مطرح مي‌شود که آيا فرد خيانت ديده مي‌تواند طرف مقابل را ببخشد يا نه. درست است که بخشش براي آشتي ضروري است اما براي حرکت رو به جلوي رابطه کافي نيست. اينکه چنين رابطه‌اي را مي‌توان ترميم کرد يا نه، بستگي به اين دارد که آيا اعتماد از دست رفته قابل برگشت است يا خير.
اعتماد، چسبي است که رابطه‌ها را نگه مي‌دارد، و به شما اين امکان را مي‌دهد که احساس امنيت و آرامش کنيد و در نتيجه بتوانيد ارتباط عاطفي و هيجاني کافي و خوبي با طرف مقابل خود برقرار کنيد. وقتي رابطه‌اي سر مي‌گيرد، اعتماد معمولا به عنوان بخشي از يک راز نگفتني خيلي زود ايجاد مي‌شود. معمولا کساني که ما انتخاب‌شان مي‌کنيم تا روابط اجتماعي با آنها داشته باشيم، در نظرمان قابل اعتماد هستند تا زماني که عکس آن ثابت شود. به مرور زمان با شناخت بيشتر و عميق‌تري که نسبت به طرف مقابل پيدا مي‌کنيم، اين اعتماد رشد کرده و ريشه مي‌دواند. وقتي اين اعتماد را مي‌شکنيم، تنها رابطه‌ي ما با فرد مقابل نيست که آسيب مي‌بيند بلکه رابطه‌ي ما با خودمان نيز شکست مي‌خورد.
وقتي خيانتي مي بينيد، نه تنها از خودتان در مورد کاري که او کرده سوال مي‌کنيد، بلکه از اين متعجبيد که چطور اجازه داديد اين خيانت به وقوع بپيوندد. براي اينکه رابطه‌اي بعد از خيانت، به جلو پيش برود، ابتدا بايد اعتماد از دست رفته نه فقط به فرد مقابل بلکه مهمتر از آن اعتماد به خودتان بازسازي شود.

چگونه به کسي که به ما خيانت کرده دوباره اعتماد کنيم؟

در ادامه توصيه‌هاي براي‌تان داريم که چطور بعد از خيانت، ببخشيد و دوباره اعتماد کنيد.

خودتان را ببخشيد

بخش مهمي از پروسه‌ي بخشش، بخشيدن خودتان است. وقتي تلاش مي‌کنيد موقعيت پيش آمده را بفهميد، معمولا ناخودآگاه تمايل داريد بابت دليل اتفاقي که افتاده، توجيهاتي پيدا کنيد، حتي اگر اين توجيه‌ها غير منطقي باشند. ما معمولا خودمان را سرزنش مي‌کنيم: اگر من آن کار را مي‌کردم حتما اينطور نمي‌شد، اگر اينقدر احمق و هالو نبودم اين اتفاق نمي‌افتاد، ... و فکر مي‌کنيم اگر بتوانيم ايراد را پيدا کنيم و برطرفش کنيم، خواهيم توانست از وقوع مجدد آن پيشگيري کنيم. بخشيدن ِ خود، نياز به مهربان بودن با خود دارد و حتي با وجود ايرادهايي که داريد بايد اين مهارت را ياد بگيريد. شما همچنان ارزش‌هاي فوق العاده‌اي داريد و سزاوار اين هستيد که با شما به درستي رفتار شود. بايد بدانيد که رفتاري که فرد مقابل‌تان با شما داشته، انتخاب خود او بوده و شخصيت او را منعکس مي‌کند، نه شخصيت شما را.

او را ببخشيد

اگر ابتدا نتوانيد کنترل وضعيت هيجاني خودتان را دوباره به دست بگيريد و به صلح و آرامشي دروني برسيد، امکان ندارد بتوانيد اعتماد از دست رفته به طرف مقابل را دوباره به دست بياوريد. بسياري از افراد طرف مقابل را نمي‌بخشند زيرا نمي‌خواهند از او رفع اتهام کرده و او را بابت رفتار بدي که داشته محق بدانند. بايد اين را درک کنيد که بخشيدن طرف مقابل، آزادي روحي و هيجاني خودتان است. ِ بخشيدن و به صلح رسيدن با چيزهايي که در گذشته روي داده زماني راحت‌تر مي‌شود که شما توجه و تمرکزتان را از حوادثي که اتفاق افتاده برداريد و در عوض سعي کنيد از ديد طرف مقابل‌تان به ماجرا نگاه کنيد.
در نظر گرفتن نگرش او مي‌تواند به شما کمک کند حوادثي را که روي داده بفهميد و کمتر آنها را منتسب به خود کنيد. اگر خودتان را غرق در خشم و نفرت ديديد، سعي کنيد قدمي به عقب برداريد و ويژگي‌هاي خوبي را که در او مي‌شناسيد به ياد بياوريد و اين را درک کنيد که همه‌ي ما عيب‌هايي داريم و اشتباهاتي مرتکب مي‌شويم.

به خودتان اعتماد کنيد

اگر ابتدا به خودتان اعتماد نکنيد، نمي‌توانيد به فرد ديگري نيز اعتماد کنيد. يکي از دلايلي که معمولا افراد مي‌ترسند به کسي که به آنها خيانت کرده دوباره اعتماد کنند اين است که تصور مي‌کنند اگر دوباره اين اتفاق بيفتد چطور. آنها از ويراني مجدد روح و روان خود مي‌ترسند، از سرشکستگي خجالت مي‌کشند و از اينکه دوباره فريب بخورند هراس دارند و از عواقب اتفاق‌هاي بعدي بر عزت نفس خود احساس وحشت مي‌کنند.
اين ترس مي‌تواند تا حدي ناراحت کننده و ناخوشايند باشد که حاضرند به هر قيمتي از آن اجتناب کنند. و درست همين‌ جاست که بايد کاري کرد؛ به جاي تمرکز روي ترس و پيش بيني ويراني‌ها، بايد بدانيد هر اتفاقي که بيفتد چيزي از ارزش شما کم نشده و همچنان مي‌توانيد بدون آن فرد نيز زندگي خوبي داشته باشيد. حتما شما هم مثل بسياري از انسان‌هاي ديگر تا کنون موقعيت‌هاي دشواري در زندگي خود داشته‌ايد و با چالش‌هايي روبرو شده‌ايد، به خاطر بياوريد در آن شرايط چه چيزهايي روحيه‌‌تان را تقويت کرده و به شما نيروي مجدد داده است.
برخي از افراد نيز از اين مي‌ترسند که توانايي ترک فرد مقابل را نداشته باشند و در واقع خود را خيلي ضعيف مي‌پندارند. اگر پاي خشونت و بدرفتاري فيزيکي يا لطمات روحي شديد در ميان باشد، شما «بايد» فرد مقابل‌تان را ترک کنيد و درصورت نياز از يک حرفه‌اي کمک بگيريد. اما اگر خشونتي در ميان نباشد، در بسياري از شرايط مي‌توان با تقويت مهارت‌ها بر دشواري‌ها و چالش‌هاي يک رابطه پيروز شد و از آن فرار نکرد.
شما بايد باور کنيد که اگر زمان آن برسد که مجبور باشيد جدايي را برگزينيد حتما علائم آن را به وضوح خواهيد ديد و قادر خواهيد بود اين کار را انجام دهيد و همچنان جايگاه خود را حفظ کنيد. اگر مي‌بينيد پيدا کردن چنين نوع اعتمادي به خودتان براي‌تان سخت است، به يک مشاور حرفه‌اي مراجعه کنيد تا به شما کمک کند قدرت‌هايي را که در خودتان نمي‌بينيد کشف کنيد.

به او اعتماد کنيد

واقعيتي که در مورد اعتماد کردن به کس ديگري مطرح است اين است که يقين و قطعيتي وجود ندارد. در اعتمادي که ما به ديگران مي‌کنيم، ردي از ايمان وجود دارد، اما بعد از خيانت و بي‌وفايي ديدن، تمام کاري که مي‌توانيد انجام دهيد، ارزيابي موقعيت و تخمين زدن رفتارهاي احتمالي در آينده است؛ آيا او واقعا پشميان است و عذر خواهي‌اش واقعي است و اصلاح شده؟ آيا در ساير زمينه‌ها نيز صادق و روراست است؟ آيا اين شرايط بود که در اتفاق پيش آمده نقش داشت يا خيانتي که او به من کرد بازتابي از شخصيت کلي اوست؟ آيا قبلا هم کارهايي مشابه اين کرده بود؟ اين رابطه به طور کلي خوب است يا بد؟
جواب‌هايي که به سوال‌هايي اين چنيني مي‌دهيد، انتخابي پيش روي شما مي‌‌گذارد که اشتباهات و عيوب طرف مقابل را بپذيريد و دوباره به او اعتماد کنيد و قبول داشته باشيد که او خواهد توانست رابطه را به خوبي پيش ببرد يا نه. هيچ تضميني وجود ندارد و تنها زمان، مشخص خواهد کرد که آيا اين فرد لياقت اعتماد مجدد را داشته يا نه. اما اعتماد نکردن به دليل ترس يا خشم، شما را از ارتباط روحي مجدد با آن فرد باز خواهد داشت و اجازه نخواهد داد رابطه‌ي شما در مسير درستي به جلو حرکت کند.
ارتباط داشتن با انسان‌‌هاي ديگر براي تندرستي و کيفيت زندگي ما ضروري است و بدون شرايط سخت و چالش برانگيز نخواهيم توانست از اوقات خوب و خوش لذت ببريم. کار کردن روي يک رابطه‌ي آسيب ديده به شما اين فرصت را مي‌دهد تا به عنوان يک انسان رشد کنيد و شايد هم موفق شويد به معناي عميق‌تري از رابطه دست پيدا کنيد.


منبع : زندگي ايده آل

http://www.CheKhabar.ir/News/85650/همسرم خيانت کرده، چگونه دوباره به او اعتماد کنم؟
بستن   چاپ