رابطه اسيدي چيست؟
پنجشنبه 11 آبان 1396 - 3:06:45 PM
چه خبر - رابطه اسيدي، منشع مشکلات زناشويي

هر انساني با تجارب اوليه کودکي خود که منجر به باورهاي اساسي درباره خودش و جهان اطرافش مي‌شود وارد روابط زناشويي مي‌شود. افراد به طور معمول، عشق و حمايت والدينشان را تجربه مي‌کنند که منجر به باورهايي مانند "من دوست‌داشتني هستم" و "من شايسته هستم" مي‌شود. اين باورها به نوبه خود باعث مي‌شود فرد در بزرگسالي ديدگاه مثبت درباره خود داشته باشد. افرادي که عشق و حمايت کافي دريافت نکرده‌اند، تجارب منفي بيشتري دارند که ممکن است به باورهايي مانند "من دوست‌داشتني نيستم" و "من بي‌کفايت هستم" منجر شود. اين باور‌ها به‌ ويژه آنهايي که عمدتا در نتيجه تجارب ناگوار دوران کودکي شکل مي‌گيرند، مي‌توانند هسته اصلي اختلافات زناشويي باشند. در اين مورد با دکتر حامد محمدي‌ کنگراني، عضو کميته رسانه انجمن روان‌پزشکان ايران گفت‌وگو کرده‌ايم:

تعريفتان از يک رابطه زناشويي موفق چيست؟

به نظر من رابطه زناشويي بر 4 مورد استوار است. درست مثل پايه‌هاي يک ميز که باعث ايستادن ميز مي‌شود، زندگي هم بر اين 4 مورد استوار مي‌شود:

- اول مسائل عاطفي، يعني بيان احساسات.
- دوم تفکر، به اين معنا که زن‌ و‌ شوهر چقدر با يکديگر همفکري مي‌کنند.
- سوم روابط زناشويي.
- چهارم مسائل اقتصادي.

با توجه به اين تعريف پايه رابطه زناشويي هر فرد مي‌تواند نسبت به ديگري قوي‌تر يا ضعيف‌تر باشد. البته ناگفته نماند در اين بين نيازهاي خودآگاه و ناخودآگاهي هم وجود دارند که خيلي مهم هستند.

منظور از نياز خودآگاه و ناخودآگاه چيست؟

بعضي از نيازها خودآگاه هستند، مثل ارتباط جنسي يا تفريحات مشترک و برخي ديگر ناخودآگاه هستند، مثل نياز به امنيت. همه افراد دوست دارند امنيت داشته باشند، اما فردي که در کودکي کنار والدينش احساس امنيت را تجربه نکرده، دوست دارد با همسر خودش اين امنيت را به دست بياورد، آن هم به هر قيمتي حتي با کنترل‌گري شديد. در واقع، ناامني باعث کاهش اعتماد به‌ نفس او شده و او اعتماد به‌ نفس نداشته خود را با کنترل کردن فرد مقابلش جبران مي‌کند و -رابطه به اصطلاح "اسيدي" از همين جا آغاز مي‌شود.

درمورد رابطه اسيدي توضيح مي‌دهيد؟

"رابطه اسيدي" اغلب از افرادي سر مي‌زند که اعتماد به‌ نفس پايين يا ترس از دست دادن دارند يا شخصيت‌هاي وابسته‌اي هستند. اين افراد هر کاري مي‌کنند که طرف مقابلشان را نگه دارند؛ از ارتباط جنسي افراطي گرفته تا حل مسائل مالي و...
درنهايت رفتار زن‌‌ و شوهر‌ها با يکديگر باعث مي‌شود نظم زندگي‌شان به هم بخورد و از تعادل خارج شود. اين رابطه‌ها به رابطه‌هاي بيمارگونه تبديل مي‌شود و فردي که اعتماد به‌ نفس ندارد يا ترس از دست دادن دارد، حتي گاهي همسرش را ناخودآگاه به زنجير مي‌کشد و راه نفس کشيدن را به واسطه کنترل‌ گري زياد بر او مي‌بندد. حتي گاهي اين افراد به علت ترسي که دارند هر نوع تحقير و توهيني را هم تحمل مي‌کنند که مبادا همسرشان را از دست بدهند، چون احساس امنيت ندارند و اضطراب همه وجودشان را گرفته است.

پس مي‌شود نتيجه گرفت که عشق و توجه زياد مي‌تواند در يک رابطه مخرب باشد؟

بله، معمولا افراد وابسته و مضطرب حتي وقتي ازدواج مي‌کنند، همچنان نگران رابطه و زندگي زناشويي خود هستند، بدون اينکه مورد عجيب يا مشکوکي رخ داده باشد! طبيعي است که زندگي کنار چنين همسري با اين حد از وسواس و نگراني، اول از همه شريک زندگي را ناراحت مي‌کند و اتفاقا همين نگراني‌هاي بي‌مورد، باعث دلزدگي همسر مي‌شود.
اين افراد بايد بدانند براي حفظ همسر و زندگي مشترک بايد دست از نگراني بردارند و زماني براي تنفس به همسر خود بدهند. به ياد داشته باشيد هر چيزي اندازه و ميزاني دارد و بيش از اندازه‌اش خوب نيست. تاکيد مي‌کنم اگر احساس ناامني در شما بسيار شديد است، بايد با متخصص مشورت کنيد و رابطه خود را بهبود ببخشيد.

متاسفانه خيلي از همسران وقتي مشکلي با يکديگر دارند به جاي صحبت کردن با هم شروع به قضاوت کردن يکديگر مي‌کنند. در اين شرايط چه بايد کرد؟

زماني که سوالي در ذهن ايجاد مي‌شود، به جاي فرضيه‌ سازي و تلاش براي يافتن پاسخ در ذهن، بايد "در دنياي واقعي" دنبال پاسخ سوال‌ گشت. طبيعتا مي‌توان اول از کسي که اين سوال را مطرح کرده، پرسيد.
البته ممکن است اين روش جواب ندهد چون گاهي دلايل ناخودآگاه يا زخم‌هايي وجود دارد که نياز به بهبود و ترميم دارد. اينکه فکر کنيد اولين نتيجه‌گيري شما درست است، خطاست. اين مساله باعث مي‌شود ديگر دنبال جواب اصلي نرويد و مشکلات از همين جا شروع مي‌شود.

زن و شوهرها چگونه مي‌توانند به هم محبت کنند و احساس طرف مقابل را صميمانه به خود جلب کنند، نه از روي وسواس و...؟

بايد بدانيد کساني که با خود مهربان نيستند و وجودشان آکنده از سختي‌هاست، نمي‌توانند با ديگران نيز مهربان باشند. براي اينکه بتوان محبت را نثار ديگران کرد، بايد به خواسته‌ها، نيازها و دغدغه‌هاي آنها توجه داشت. گفت‌ و گو زماني صميمانه و عاطفي خواهد بود که صرفا به رد و بدل کردن اطلاعات پرداخته نشود، مثلا "فردا ساعت چند برمي‌گردي؟"، "حتما ميوه بخري"، "مراقب بچه‌ها باش" و... اين صحبت‌هاي روزمره ظاهرا گفت‌ و گو است، اما فضاي صميمانه ايجاد نمي‌کند. گفت‌ و گوي صميمانه بار عاطفي دارد و با درک عاطفي و هيجان همراه است و يکي از نيازهاي اساسي انسان‌هاست. سعي کنيد شنونده خوبي باشيد و نسبت به سخنان طرف مقابل واکنش‌هاي مناسب نشان دهيد. يادتان باشد چشم‌ پوشي از خطاها باعث مي‌شود، صفا و صميميت در فضاي خانواده حاکم باشد. آگاهانه اشتباهات همديگر را ناديده بگيريد و آگاهانه ببخشيد و عفو کنيد. همه ما هميشه نيازمند نوازش‌هاي عاطفي هستيم، پس به نياز هم احترام بگذاريم.

گاهي يکي از طرفين آنقدر براي ديگري مايه مي‌گذارد که بالاخره خسته مي‌شود و حس قرباني بودن پيدا مي‌کند. در اين شرايط چه بايد کرد؟

رابطه‌اي که در آن، فرد بيش از آنچه به دست مي‌آورد، از خود مايه مي‌گذارد تا جايي که گاهي احساس مي‌کند اين رابطه به کلي يکطرفه شده و فقط يک نفر با از خودگذشتگي، مدام در تلاش براي جلب رضايت و برآورده کردن نيازهاي فرد ديگر است، رابطه سالمي نيست. اين افراد پس از مدتي، ديگر آن شور و نشاط عاشقانه اوليه را نخواهند داشت زيرا از نشاط دروني خود، غافل شده‌اند. اين زن و شوهرها بهتر است در چنين شرايطي به متخصص مراجعه کنند تا او براساس نوع شخصيت و شرايط آنها بهترين راه را نشان دهد.

چه تعريفي از يک رابطه دوستانه بين همسران داريد؟

چنين رابطه‌اي مبتني بر شناخت و به گونه‌اي محترمانه و توام با محبت است. برخلاف عشق‌هاي آتشين، اين روابط ممکن است بسيار کند پيشروي کنند، اما بسيار مستحکم هستند. نکته مهم اين است که نبايد فراموش کنيد رفاقت و تفاهم در زندگي مشترک لازم است، ولي کافي نيست و زن‌ و شوهر علاوه بر اين نوع رفاقت و دوستي، بايد گاهي اوقات با جرقه‌هايي از احساسات و تمايلات، آن را زيباتر و هيجان‌انگيزتر کنند.

چرا بعضي اوقات رابطه‌هاي اسيدي سا‌ل‌ها طول مي‌کشد و هيچ کدام از طرفين هم شکايتي ندارند؟

چون يکي از طرفين بدبيني‌اش را به پاي عشق مي‌گذارد و ديگري هم آن را مي‌پذيرد و پيش خود فکر مي‌کند همسرش او را بيش از اندازه دوست دارد بنابراين او را کنترل مي‌کند يا مثلا همسر شخصيت وابسته‌اي دارد و اصلا به اين کنترل نياز دارد. به همين علت هر دو اين وضعيت را پذيرفته‌اند و زندگي‌شان ادامه پيدا مي‌کند، اما زماني که کوچک‌ترين بحراني اين تعادل را به هم بزند، قطعا مشکل پيش خواهد آمد.

آيا دارو درماني به درمان رابطه‌هاي اسيدي کمک مي‌کند؟

اگر يکي از طرفين وسواس يا اضطراب زيادي داشته باشد با دارو مي‌‌توان تا حدودي مشکل را کنترل کرد، اما روان‌درماني بيشتر جواب مي‌دهد. در قدم اول بهترين کار اين است که دخترها و پسرها پيش از ازدواج حتما نزد مشاور بروند تا يکديگر را بهتر بشناسند و بعدها کمتر دچار مشکلاتي از اين نوع شوند.


منبع:salamat.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/82783/رابطه اسيدي چيست؟
بستن   چاپ