افراد ناموفق چه دروغ‌هايي به خودشان مي‌گويند
شنبه 25 شهريور 1396 - 10:07:54 AM
چه خبر - دروغ هايي که به خود مي گوييم

موفقيت در کسب و کار فقط به فروش ختم نمي‌شود بلکه روابط نيز از اهميت ويژه‌اي برخودار هستند. اگر از مشتري خود محافظت نکنيد، يک نفر ديگر اين کار را خواهد کرد. جمع همه‌ي ما باهوش تر از تک‌تک ما خواهد بود. اين‌ها نمونه‌هايي از واقعيت‌هايي است که با موفقيت کسب و کار در ارتباط هستند
هر يک از اين اصول براي به دست آوردن پيشرفت در زندگي و تجارت اساسي هستند، اما در کنار اين‌ها دروغ‌هايي نيز وجود دارند که افراد با باور کردن آنها مانع پيشرفت و موفقيت خود مي‌شوند چرا که باور کردن آنها به محدود کردن توانايي‌هايشان منتهي مي‌شود. در ادامه سه مورد از اين دروغ‌هاي متدوال را که افراد ناموفق به آنها باور دارند، مي‌خوانيد:

1. من مدرک دانشگاهي دارم پس من مستحق پيدا کردن کار هستم

بله؛ همانطور که واضح هم به نظر مي‌رسد داشتن هر گونه مدرک دانشگاهي تضميني براي شغل نيست؛ حتي اگر آن مدرک، فوق ليسانس يا دکترا باشد. شايد به نظر سخت و خشن باشد اما با شرايط اقتصادي موجود، هيچ کس به صرف داشتن مدرک دانشگاهي، مستحق استخدام شدن نيست.
در سيستم کاپيتاليسم که در بسياري از کشورها حاکم است دليل پيدا نکردن شغل مي‌تواند اين باشد که شما هيچ ارزش افزوده‌اي براي بازار نداريد. بهترين راه براي ارزش افزايي اين است که شما بتوانيد مشکلي را حل کنيد و اين جبران‌سازي با بزرگي و سختي مشکلي که از شما انتظار مي‌رود حل کنيد، متناسب است.
به جاي آنکه درباره‌ي کار پيدا نکردن غر بزنيد و ناله کنيد، سعي کنيد بفهميد شما چه مشکلي را مي‌توانيد حل کنيد.

2. «فقط کافي است معروف شويم»

اين اشتباه خاص بيشتر در قشر جوان و اهالي هزاره سوم ديده مي‌شود.
با وجود اين که اگر چيزي معروف شود و اصطلاحا ويرال شود، ممکن است به درآمد ميليوني ختم شود اما اينطور نيست که هر محتواي رسانه‌اي به شهرت دست پيدا کند يا هر چه معروف شد به درآمد ميليوني منتهي شود.
پس اين را به خاطر بسپاريد که معروف شدن به معني موفق شدن نيست.

3. براي موفق بودن کافي است موفق به نظر برسم

اشتباه بودن اين باور از زندگي افرادي سرچشمه مي‌گيرد که توماس استنلي (Thomas Stanley) در کتاب ميليونر همسايه (The Millionaire Next Door) درباره‌ي آنها صحبت کرده است. افرادي که مشاغلي همچون وکالت، پزشکي، معماري و سهامداري را دنبال کرده‌اند.
تمرکز استنلي در کتابش بيش از هر چيزي روي ميليونرهاي آمريکايي بوده که اتفاقا مشاغلي نظير لوله کشي، خشک‌شويي، تعمير خودرو و از اين دست داشته‌اند. آنها، مانند بسياري از والدين ديگر، دوست داشته‌اند فرزندانشان راهي را انتخاب کنند که در زندگي مجبور نباشد همچون آنها سخت کار کنند به همين دليل فرزندانشان را تشويق کرده‌اند تا به رشته‌هايي وارد شوند که از نظر اعتبار و محبوبيت اجتماعي در سطح بالاتري قرار دارند؛ مانند پزشکي، اقتصاد يا حقوق.معمولا در بسياري از کشورها – از جمله آمريکا – افراد پس از فارغ التحصيلي و پيش از آنکه هيچ شغلي را شروع کرده باشند، در چنين رشته‌هايي بدهي بسياري دارند. استنلي دليل اين امر را اينگونه شرح مي‌دهد که داشتن چنين مشاغلي معمولا نياز به زندگي کردن به محله‌هايي خاص، راندن خودروهايي خاص و پوشيدن لباس‌هايي مناسب و عضو شدن در گروه‌ها مرتبط را نيز به همراه دارد که همه اين‌ها با هزينه‌هاي خاص خود همراه خواهند بود.
نتيجه‌ي چنين تصميم گيري و انتخاب‌هايي اين مي‌شود که پدر مادرها تمام پولي را که سال‌ها با زحمت پس انداز کرده‌اند براي حفظ جايگاه و ظاهر موفق فرزندان خود خرج مي‌کنند و در واقع متوجه نيستند که با تشويق کردن فرزندان به چنين انتخاب‌هايي در حقيقت کمکي به آنها نکرده‌اند بلکه آنها را به راهي اشتباه وارد کرده‌اند.


منبع: zoomit.com

http://www.CheKhabar.ir/News/79591/افراد ناموفق چه دروغ‌هايي به خودشان مي‌گويند
بستن   چاپ