چرا حوصله مان سر مي رود؟ نکات جالبي که بايد بدانيد!
سه شنبه 17 مرداد 1396 - 6:07:10 PM
چه خبر - چيز هايي که باعث بي حوصلگي مي شوند

بي‌حوصلگي يک تجربه‌ي همگاني است. تقريبا همه‌ي ما در طول زندگي آن را تجربه مي‌کنيم. برآوردهاي بدست‌آمده از نظرسنجي‌ها نشان مي‌دهد که 30 تا 90 درصدِ بزرگسالان آمريکايي، در مقاطعي از زندگي‌شان بي‌حوصلگي را تجربه مي‌کنند. اين رقم در بين جوانان آمريکايي بين 91 تا 98 درصد است. به‌طورکلي مردان بيشتر از زنان بي‌حوصلگي را تجربه مي‌کنند. همچنين رابطه‌ي مستقيمي ميان تحصيلات بسيار پايين و بي‌حوصلگي وجود دارد. در اين مقاله هشت دليل اصلي بي‌حوصلگي را معرفي مي‌کنيم.

بي‌حوصلگي مي‌تواند زمينه‌ساز احساسات ديگري از قبيل تنهايي، خشم، غم و نگراني باشد. همانطور که فيلسوف مسيحي دانمارکي، سورن کي‌يرکگور، گفته است: «بي‌حوصلگي ريشه‌ي تمام بدي‌هاست.» کساني که دچار بي‌حوصلگي مي‌شوند براي رهايي از آن، دست به هر کاري مي‌زنند. گرايش به مواد مخدر، مشروبات الکلي و قمار وسواس‌گونه در افرادي که از بي‌حوصلگي‌هاي مزمن رنج مي‌‌برند، بسيار بالاست.

 

هشت دليل اصلي بي‌حوصلگي عبارتند از:

- يکنواختي ذهني

- فقدان تچان

- نياز به تنوع

- اختلال کم‌توجهي

- نداشتن آگاهي عاطفي

- نداشتن آرامش دروني

- نداشتن استقلال

- فرهنگ

 

1. يکنواختي ذهني

بي‌حوصلگي شبيه خستگي ذهني است که علت آن تکرار و عدم‌علاقه به جزئيات کار يا زندگي است، براي مثال کساني که کارشان به تمرکز دائمي نياز دارد، زندانيان و کساني که در فرودگاه انتظار مي‌کشند، بي‌حوصلگي را تجربه مي‌کنند. هر تجربه‌اي که قابل‌پيش‌بيني و تکراري شود، ما را بي‌حوصله مي‌کند. به‌طورکلي، انجام يک کار مشابه و انگيزه‌ي بسيار پايين، سبب بي‌ميلي و ايجاد احساس اسارت در فرد مي‌شود.

 

2. فقدان تَچان

کارهايي که انجام‌شان بسيار آسان باشد، کسل‌کننده مي‌شوند. برعکس، کارهاي بسيار سخت منجر به اضطراب مي‌شوند. اما تچان يک حالت ذهني است که در آن فرد با گيرايي کامل کاري را انجام مي‌دهد که چالش‌برانگيز است اما با توانايي‌هاي او همخواني دارد. تچان زماني اتفاق مي‌افتد که مهارت‌هاي فرد با سطح چالش ارائه‌‌شده از سوي محيط، همخواني داشته باشد و کار فرد، دربرگيرنده‌ي اهداف روشن و بازخورد آني باشد. بنابراين با فقدان تچان، احتمال بي‌حوصلگي بيشتر مي‌شود.

 

3. نياز به تنوع

احتمال بي‌حوصله شدنِ برخي افراد، بيشتر از ديگران است. کساني که تمايل زيادي به تنوع، هيجان و تازگي دارند، بيشتر در معرض بي‌حوصلگي قرار مي‌گيرند. از نظرِ اين جست‌وجوگران احساس (مثلا چتربازها)، سرعت حرکت دنياي پيرامون بسيار کُند است. نياز به انگيزش بيروني شايد دليلِ گرايش برون‌گرايان به بي‌حوصلگي باشد. اين افراد براي برطرف کردن بي‌حوصلگي‌شان به تنوع‌طلبي و ريسک‌پذيري گرايش پيدا مي‌کنند.

 

4. اختلال کم‌توجهي

بي‌حوصلگي مي‌تواند با مشکل کم‌توجهي در ارتباط باشد. چيزي که حوصله‌ي ما را سر ببرد، هرگز توجه کامل‌مان را جلب نخواهد کرد. از طرفي، زماني که نتوانيد تمرکز کنيد، علاقه‌مند شدن به کاري که انجام مي‌دهيد، دشوار مي‌شود. کساني‌ که به‌صورت مزمن از مشکلِ عدم‌تمرکز رنج مي‌برند (يا به‌عبارتي به اختلال کم‌توجهي – بيش‌فعالي مبتلا هستند)، بيشتر بي‌حوصله مي‌شوند.

 

5. نداشتن آگاهي عاطفي

افرادي که فاقد خودآگاهي هستند، بيشتر در معرضِ بي‌حوصلگي قرار مي‌گيرند. فرد بي‌حوصله قادر نيست کاري را که به آن تمايل يا نياز دارد، بيان کند. اين افراد در توصيفِ احساسات‌شان مشکل دارند. ناتواني فرد در شناخت چيزهايي که باعث شادي‌اش مي‌شوند، مي‌تواند به بي‌حوصلگي عميق‌تري منجر شود. اينکه ندانيم در زندگي به‌دنبال چه چيزي هستيم، به اين معناست که قادر به انتخاب اهداف مناسب براي اشتغال و سرگرمي در دنيا نيستيم.

 

6. نداشتن آرامش دروني

کساني که براي برطرف کردن بي‌حوصلگي‌شان از منابع دروني مؤثري برخوردار نيستند، به‌ناچار از محرک‌هاي بيروني کمک مي‌گيرند. در صورت نداشتن آرامش دروني، هميشه نمي‌توان از دنياي بيروني انتظار هيجان و تازگي داشت.

 

7. نداشتن استقلال

زماني که افراد احساس اسارت کنند، بيشتر دچار بي‌حوصلگي مي‌شوند. احساس اسارت بخش بزرگي از تجربه‌ي بي‌حوصلگي است. به عبارت دقيق‌تر، فرد احساس مي‌کند در تنگاست، در پيِ اين احساس تصور مي‌کند اراده و خواسته‌اش هرگز عملي نخواهد شد. والدين اختيار انجام بسياري از کارها را به کودکان‌شان نمي‌دهند، درنتيجه مشکل بي‌حوصلگي در نوجواني به اوج خود مي‌رسد.

 

8. فرهنگ

بي‌حوصلگي از بسياري جهات، مشکل عصر کنوني است. در آغاز بشريت ‌که اجداد ما بيشترِ وقت خود را براي تأمين غذا و سرپناه سپري مي‌کردند، تا اواخر قرن هجدهم، چيزي به نام بي‌حوصلگي وجود نداشت و درواقع هم‌زمان با ظهور عصر روشنگري که زمينه‌ساز انقلاب صنعتي بود، به‌وجود آمد.

 

آيا بي‌حوصلگي مزايايي هم دارد؟

احساس بي‌حوصلگي يک زنگ بيداري است. به نقل از نيچه، انسان‌هايي که به‌ ندرت دچار بي‌حوصلگي مي‌شوند، به‌محض بروز چنين احساسي، آن را‌ به‌عنوان انگيزه‌اي براي تلاش بيشتر تلقي مي‌کنند. بي‌حوصلگي مي‌تواند واسطه‌اي باشد که ما را به حرکت و تلاش بيشتر ترغيب کند. اين احساس مي‌تواند فرصتي براي انديشيدن باشد. همچنين مي‌تواند نشانه‌‌ي اين باشد صرف زمان براي کاري که موجب بي‌حوصلگي‌مان شده، بيهوده است.

 



منبع: banounews.ir


http://www.CheKhabar.ir/News/74941/چرا حوصله مان سر مي رود؟ نکات جالبي که بايد بدانيد!
بستن   چاپ