يک مصاحبه صميمانه با ژوله، افشاريان و علي مسعودي!
18 مهر 1394 - 11:22:32 ق.ظ
اميرمهدي ژوله، علي مسعودي و سجاد افشاريان چه گفتند؟

قرار شد «آكادمي خنده رامبد» چندتايي از كمدين‌هاي معروف و محبوب را براي مسابقه سوا كند و بياورد تا بيننده‌ها بيشتر پاي تلويزيون بنشينند و لذت ببرند. خيلي‌ها فكر مي‌كردند اين مسابقه معني ندارد و از اول ماجرا برنده معلوم است.

اما وقتي مسابقه شروع شد سه تفنگدار برنامه يعني علي مسعودي، اميرمهدي ژوله و سجاد افشاريان كه كمتر معروف بودند و در عرصه نويسندگي فعاليت مي‌كردند به محبوب‌ترين‌هاي برنامه تبديل شدند. نبوغ طراحي و زمان‌بندي‌شان كاري كرد كه شانس‌هاي اول برنامه خندوانه رامبد باشند. حتي خودشان هم خيال نمي‌كردند چنين به محبوبيت برسند و تنها قرار است گرم كننده بزم شبكه نسيم بشوند.

اين سه نفر، برگ برنده شان غافلگيري است؛ يكي مثل سجاد افشاريان كه در لحظات آخر به برنامه اضافه شد جوري شيرازي‌ها را تعريف كرد كه همه از حرف هايش تكه‌كلام ساخته‌اند. ژوله با آن شلوار جادويي هميشه تحفه خنده داري دارد و هيچكس باور نمي‌كند علي مسعودي اينقدر ماجراي خنده‌دار در زندگي‌اش اتفاق افتاده باشد.


اميرمهدي ژوله، علي مسعودي و سجاد افشارياناميرمهدي ژوله، علي مسعودي و سجاد افشارياناميرمهدي ژوله، علي مسعودي و سجاد افشاريان

اين آدم‌ها براي محبوبيت امروزشان از تك تك مردم راي گرفته‌اند و با بزرگان رقابت كردند. پاي آنها روي شانه‌هاي كسي نبوده و اشك مردم را با خنداندن در آوردند تا روي قله محبوبيت بايستند.

در روزي كه ميزبان اين سه نفر بوديم به اندازه تك‌تك لحظه‌هاي حضور 5 تا 6 ساعته‌شان در مصاحبه و عكاسي لذت برديم، خنديديم، كل كل كرديم و خوش گذرانديم. (جاي‌تان خالي) البته اين گفت‌وگو در حالي انجام شد كه لحظه به لحظه و دقيقه به دقيقه راي‌هاي امير مهدي ژوله و امين حيايي را چك مي‌كرديم و كل‌كل‌هاي علي مسعودي و ژوله ميزان خنده‌هاي جمعي را به حد انفجار مي‌رساند.

از اينجا شروع كنيم كه مسابقه خنداننده برتر اصلا چطور شكل گرفت؟ و ايده‌اش از كجا آمد؟

سجاد افشاريان: در جلسه ايده‌پردازي صحبت‌هاي زيادي مطرح بود مبني بر اينكه چه اتفاق‌هايي مي‌تواند جايگاه كمدين‌ها را در ديد عموم مردم تغيير دهد و از طرفي كمدين‌ها براي اجراي خود به لحاظ محتوا و شيوه اجرا تلاش بيشتري كنند؛ بر اين اساس من ايده مسابقه خنداننده برتر يا به تعريف شما آكادمي خنده رامبد را پيشنهاد دادم كه مورد استقبال رامبد عزيز قرار گرفت و اجرايي شد كه خب باعث روند صعودي در جذب مخاطب با توجه به رو به پايان بودن برنامه شد؛ البته كه خودم هيچ‌وقت فكر نمي‌كردم مجبور شوم جزو اين 16نفر قرار بگيرم. در طول پخش از طرف خود رامبد و بچه‌هاي گروه بهم پيشنهاد شده بود ولي واقعا كار سختي است. زمين و زمان دست به دست هم داد و من هم به جمع خندانندگان پيوستم.

اميرمهدي ژوله: من جزوآن 16 نفر بودم؟ چون مي‌گويي خيلي اسامي زيادي را در نظر داشتيد و با خيلي‌ها تماس گرفتيد؟!

سجاد افشاريان: بله؛ اسم تو را نگه داشته بوديم، حق تو محفوظ بود. . . (مي‌خندد).

علي مسعودي: من هم كه قطعا حضور داشتم (باخنده).

قرار بود فقط كمدين‌ها باشند يا بازيگراني كه تجربه حضور در كارهاي جدي هم داشتند، مي‌توانستند حضور داشته باشند؟

افشاريان: بازيگران ديگر هم مي‌توانستند باشند؛چرا كه نه، ولي بايد سابقه كار كمدي داشتند. مثلا بازيگري كمدين نيست ولي در كاري نشان داده كه مي‌تواند كمدي كار كند يا اينكه توانايي استندآپ كمدي را در خود ببيند.

ولي همه چيز برعكس تصورات همه شد و به يكباره كمدين‌ها يك به يك كنار رفتند و نويسنده‌ها سوپراستار شدند؟

افشاريان: من نويسندگي يكي‌،دو مجموعه تلويزيوني را بيشتر عهده‌دار نبودم و قطعا امير و علي خيلي بهتر مي‌توانند به اين سوال پاسخ بدهند چون سال‌ها براي بازيگران كمدي نوشته‌اند و متن‌هايي قوي‌ در اين زمينه دارند و خيلي بهتر در مورد اهميت و ارزش متن كمدي مي‌توانند صحبت كنند.

مسعودي: من از روز اول مي‌دانستم كه پايان اين مسابقه اينجوري تمام خواهد شد (باخنده).

اين كار در سريال‌هاي تلويزيوني هم رخ مي‌دهد.خيلي از بينندگان حس مي‌كنند بسياري از كمدين‌ها در كارهاي كمدي خودشان مي‌آيند و نقش‌شان را بازي مي‌كنند و فكر مي‌كنند نويسنده هيچ متني ننوشته است؛درست است؟

مسعودي: اصلا اينطور نيست! ما براي يك سريال، فيلمنامه كامل مي‌نويسيم با توضيح صحنه كامل. مثلا فلان شخصيت وارد صحنه مي‌شود، سمت راست صحنه مي‌رود و فلان وسيله را برمي‌دارد و. . .

ژوله: مخصوصا اگر قرار باشد يك شوخي خاص در آن صحنه هم اجرا شود. مثلا براي يك قسمت 30 دقيقه‌اي از يك سريال، حدود 40،30 صفحه متن مي‌نويسيم.

تصوري داشتيد از اينكه وارد اين مسابقه استندآپ شويد و كارتان بگيرد؟

مسعودي: راستش را بخواهيد، نه. ابتداي امر به محبوبيت آن بازيگرهاي كمدي نگاه مي‌كردم. جواد رضويان بازيگري است كه مردم به خاطرش پول دادند و بليت خريداري كردند. شقايق دهقان بازيگري است كه وقتي سريالي از او پخش شود، مردم را پاي تلويزيون ميخكوب مي‌كند. وقتي محبوبيت اين بازيگرها را مي‌ديدم با خودم مي‌گفتم چه كسي علي مشهدي را مي‌شناسد. نهايتش اين بوده كه من پيش از اين مسابقه، چند خاطره تعريف كرده بودم و تمام.مي‌گفتم مگر من چه سنخيتي با امين حيايي دارم؟ مردم سال‌هاي سال است كه با امين حيايي خاطره دارند. فيلم‌هايش اكثرا جزء پرفروش‌ترين فيلم‌هاي سينماست و بالغ بر 20ميليارد تومان به سينماي ايران پول وارد كرده است. همان اول با خودم فكر مي‌كردم كه اگر با اين آدم‌ها بخواهم مسابقه بدهم، آنها من را پودر مي‌كنند.

ژوله: البته هيچ‌وقت فكر نمي‌كرد كه قسمتش اين باشد كه من پودرش كنم (باخنده).

مسعودي: من خودم پودرت مي‌كنم (باخنده).


عکس کمدين هاي خندوانهعکس کمدين هاي خندوانهعکس کمدين هاي خندوانه

افشاريان: دقيقا نكته‌اي كه وجود دارد اين است كه مردم استانداردهاي يك كار خوب را مي‌دانند و به همين دليل است كه شايد اين اتفاقات پيش‌بيني نشده افتاده است.

ژوله: منم روز اول واقعا فكر نمي‌كردم كه نويسنده‌ها تا اين مرحله جلو بيايند و بازيگرها را حذف كنيم چون فكر مي‌كنم كه در نهايت برنده اين رقابت‌ها، بازيگرها باشند. اسم امين حيايي فقط براي تضمين فروش يك فيلم كافي است بدون اينكه مخاطب بداند اصلا داستان فيلم چيست يا كارگردان فيلم چه كسي است. اين بازيگرها بين مردم شناخته شده هستند يعني تماشاچي 50درصد فقط براي ديدن بازيگر مي‌رود و 50درصد برايش اهميت دارد كه داستان فيلم چيست. برخلاف ما نويسنده‌ها كه سال‌هاي سال است كار مي‌كنيم و هيچ كس ما را نمي‌شناسد. مثلا در كارهاي مهران مديري كه پشت‌صحنه‌هاي كار را نشان مي‌دهد و مثلا يك بازيگر براي خودش ديالوگ را تغيير مي‌دهد يا بداهه مي‌گويد، اين باعث مي‌شود كه مردم پيش خودشان فكر كنند كه همه اين ديالوگ‌ها را خود بازيگران مي‌گويند و نويسنده‌اي وجود ندارد يا اصلا نويسنده چه‌كاره است؟

مثلا در سريال «شوخي كردم» پلاتوهايي كه مهران مديري در مورد موضوعات مختلف مي‌گفت‌، نويسنده آنها من بودم، اما مردم فكر مي‌كردند خود مهران مديري آنها را مي‌گويد. خيلي اوقات حضور نويسنده در كار فراموش مي‌شود. من كه سال‌ها كار مطبوعاتي انجام داده بودم و بدون واسطه با مردم در ارتباط بودم، وقتي كار نمايشي مي‌كردم افسردگي مي گرفتم چون هيچ مخاطبي با من در ارتباط نيست و همه فقط بازيگران را مي‌شناسند. حتي در خانواده به شوخي‌هاي من كمتر مي‌خندند ولي به همان شوخي‌ها كه توسط بازيگر اجرا مي‌شود، بيشتر مي‌خندند. با توجه به اين داده‌ها براي من مشخص بود كه حضور ما فقط براي پر كردن اين ليست است! با خودم مي‌گفتم سجاد كه هيچ. تكليفش از اول مشخص است و حذف مي‌شود. علي كه حتي سابقه اين كار را دارد، وقتي كنار يك بازيگر قرار بگيرد به راحتي حذف مي‌شود. خودم هم كه حتما پرپر مي‌شوم (باخنده). البته از طرفي سجاد و علي سابقه حضور در اين عرصه را دارند. سجاد كار تئاتر انجام داده، علي در نقش يك روحاني در يك سريال جدي بازي كرده و به صحنه خيلي تسلط دارد.

مسعودي: البته من در كل آدم راحتي هستم و خودت هم در نقش‌هاي كوچك بازي كردي....

ژوله: واي. . . . در سريال «مرد هزار چهره» نقش يك دكتر كليه و مجاري ادرار را داشتم. در «باغ مظفر» هم نقش يك مصاحبه‌گر را داشتم. بعد از اين دو كار فهميدم كه اصلا نه استايل بازيگري را دارم و نه استعدادش را.

فكر مي‌كنيد چه اتفاقي رخ داد كه خلاف تمام پيش‌بيني‌هاي شما همه چيز جلو رفت؟

ژوله: وقتي قرعه من به هومن حاجي‌عبداللهي خورد، با خودم گفتم اين آدم سال‌هاست به عنوان يك مجري بسيار توانمند مشغول فعاليت است. يك بداهه‌گوي قهار؛يك صداپيشه توانا و....از نظر من هومن يك پكيج كامل بود. فكر مي‌كنم يك بخشي به اين موضوع برمي‌گردد كه آنها هم همين تصوري را داشتند كه ما داشتيم. به همين خاطر ماجرا را ساده‌تر گرفتند و درواقع خيلي راحت‌تر با موضوع برخورد ‌كردند. از آن طرف ما كه مدام در تصور حذف شدن بوديم، با خودمان گفتيم كه بايد تلاش‌مان را بيشتر و بيشتر كنيم و روي نقاط قوت‌مان متمركز شويم. از طرفي ديگر احساس مي‌كنم كه ما مردم را دست‌كم گرفته بوديم. وقتي بدون واسطه با مردم در ارتباط باشي و مردم را در قضاوت دخيل ‌كني، ممكن است گاهي از روي احساس رفتار كنند يا از روي هواداري به بازيگر مورد علاقه‌شان راي بدهندولي در كل قاضي‌هاي خوبي هستند و مي‌توانند تشخيص بدهند كه كدام اجرا قوي‌تر بود.

افشاريان: جنس استرس من كاملا متفاوت از جنس استرس امير بود. از نوجواني در تئاتر حضور داشتم؛ بازيگري كرده بودم؛ كارگرداني و نويسندگي تئاتر هم انجام داده بودم. جنس استرس من متفاوت بود چون تعداد فيلم‌هايي كه بازي نكردم، خيلي بيشتر از تعداد فيلم‌هايي است كه بازي كردم.من فقط يك فيلم بازي كردم و فيلم‌هاي زيادي را رد كردم. به خاطر اينكه هميشه صبر كردم تا آن نقشي كه مي‌خواهم بيايد. اين خيلي برايم استرس داشت كه بعد از اين همه قسمت قرار است بيايم جلوي دوربين خندوانه. به اين خاطر كه پيش از اين تجربه استندآپ كمدي را نداشتم، خيلي نگران سمپات شدن مخاطب بودم.

آقاي افشاريان شما گفته بوديد كه حتما جزو چهار نفر اول هستيد؟

افشاريان: نگفته بودم كه جزو چهار نفر اول هستم. گفته بودم كه اول مي‌شوم. ايده من اين است كه يا در مسابقه‌اي شركت نمي‌كنم يا اگر شركت كردم تمام تلاشم را مي‌كنم تا اول شوم. البته حريفان من واقعا قدرتمند بودند. مي‌گويند وقتي با سرنوشت شطرنج بازي مي‌كني، با حريف قدري بازي كن. . .

ژوله: البته علي مسعودي كه قطعا فكرش را نمي‌كرد كه در حد و اندازه من و سجاد باشد (باخنده).

مسعودي: دقيقا خودم را تا اين اندازه سطح پايين نمي‌ديدم (باخنده). راستش را بخواهيد بچه‌ها خيلي حق دارند. وقتي من اجراهايم را انجام دادم، مردم كم‌كم با من ارتباط برقرار كرده بودند و استرس من خيلي نسبت به سجاد و امير كمتر بود. سجاد كه روز اول از بس اعتماد به‌نفسش كم بود، فكر كنم ستون فقراتش كج شده بود! امير هم اجراي اول و دومش دست و پايش مي‌لرزيد ولي من نه. . . بچه‌پررو هستم و ‌رفتم جلو....

افشاريان: ولي علي توي اجراي دوم خيلي استرس داشتي، مقابل شقايق دهقان!

مسعودي: حريف واقعا قدرتمند بود.

ژوله: چرا قدرتمند بود؟ چون مي‌دانستي كه يك نويسنده پشت شقايق هست كه به او كمك مي‌كند.

مسعودي: دقيقا.... از شقايق دهقان مي‌ترسيدم چون مهراب قاسم‌خاني پشتش است. مهراب واقعا نويسنده قدر و توانايي است. يكي از كارهاي من اين است كه هر روز پست‌هاي مهراب را در اينستاگرام مي‌خوانم و خيلي با پست‌هايش حال مي‌كنم و از خنده نابود مي‌شوم ولي در رقابت با امير كربلايي از همان اول با اطمينان مي‌دانستم كه برنده مي‌شوم.

ژوله: ولي من فكر مي‌كردم كه امير كربلايي‌ تو را پودر مي‌كند (باخنده) چون امير كربلايي چندين سال است كه به صورت آكادميك و تخصصي استندآپ كمدي اجرا مي‌كند. نه استندآپ كمدي بر پايه ديالوگ بلكه استندآپ كمدي بر پايه حرکت. همانقدر كه علي انرژيك است، امير هم انرژيك است و سابقه اجرا دارد. همه اتفاقات دور اول، غيرقابل پيش‌بيني بود.

مسعودي: آن روز كه با شقايق دهقان مسابقه داشتم، وقتي مهراب را در پشت صحنه ديدم، كپ كردم.

ژوله: اتفاقا نكته هم در همين است. علي از رقيبي ترسيد كه مي‌دانست پشت او يك نويسنده قدر است. اين همان اتفاقي است كه امروز افتاده و اينكه نويسنده‌ها هم توسط مردم ديده شدند. اينكه اين موضوع جا افتاد، همه اينها به خاطر تلاش‌هاي رامبد و شعور مردم است كه نسبت به اين كار شناخت پيدا كرده‌اند.

مسعودي: رامبد هميشه روي اين موضوع تاكيد دارد كه لطفا به اجراها راي بدهيد نه به آدم‌ها. چندين بار اين اتفاق افتاد كه هنوز اجراها شروع نشده مردم راي‌هاي‌شان را داده بودند.

دقيقا اين موضوع محبوبيت گاهي هم دردسرساز مي‌شود و ممكن است مردم قبل از شروع مسابقه حتي راي خود را داده باشند؟!
افشاريان: اجراي من و سپند هنوز شروع نشده بود، راي‌هاي سپند از من بيشتر بود. اين موضوع سر اجراهاي امير و علي هم پيش آمده بود.

ژوله: چند نكته در اين موضوع نهفته است. اول اينكه ما كمدين مولف خيلي كم داريم. شايد اگر محسن تنابنده در اين رقابت شركت مي‌كرد، خيلي متفاوت مي‌شد چون او خودش هم بازيگر است، هم نويسنده و هم كارگردان. مثلا كسي مثل وودي آلن يك كمدين مولف است كه هنوزهم با اين همه سابقه در كافه‌هاي نيويورك استندآپ كمدي اجرا مي‌كند.

مسعودي: بله؛من نيويورك بودم و ديدم (مي‌خندند).

افشاريان: خاستگاهي كه اين مسابقه شكل گرفت، اين بود كه دوست داشتيم نگاه خود كمدين‌ها و مردم به كمدي و جايگاه كمدين نگاه درجه يكي شود كه خدا را شكر اين اتفاق افتاد و واقعا تبديل شد به بحث روز مردم.ژوله: جنس استندآپ كمدي علي با من و سجاد فرق دارد. نمي‌دانم اين قضيه‌اي كه مي‌گويم چقدر غريزي و چقدر از هوش او بوده. از روز اولي كه وارد شد و خاطراتش را تعريف كرد، شخصيت‌سازي كرد و اين از ذهن يك فيلمنامه‌نويس مي‌آيد كه تو اول كاراكتر خودت را معرفي كني، در كنارش كاراكتر پدرت را بسازي، بعد كاراكتر مادرت را بسازي، فضاي محله را بسازي، دوستانت را ترسيم كني و حتي ماشين پدرت را تبديل به يك شخصيت كني! اين از ذهن يك نويسنده خلاق مي‌آيد كه بتواند همه اجزاي يك صحنه را دكوپاژ كند، ميزانس كند و به‌طوري اتفاقات را براي بيننده تعريف كند كه بيننده دقيقا آنها را در ذهن خود مجسم كند.

افشاريان: البته من اين را هم بگويم كه واقعا شقايق دهقان هم با اجراهايي كه داشت، همه را شوكه كرد و حتي اليكا عبدالرزاقي هم واقعا عالي بود و خانم‌ها نشان دادند كه در اين زمينه عالي هستند.

ادامه دارد...





منبع : مجله زندگي ايده آل


http://www.CheKhabar.ir/News/7267/يک مصاحبه صميمانه با ژوله، افشاريان و علي مسعودي!
بستن   چاپ