چه خبر - کارهايي که موجب از بين رفتن خلاقيت مي شوند
کسبوکارها و استارتآپها مدت زمان نسبتا طولاني است که بر مبناي يک الگوي کسبوکار مشخص کار خود را آغاز ميکنند. راهکارهايي که به نام روشهاي موفقيتآميز از آنها نام برده شده و به خوبي چهارچوبها و مسيرهاي پيشرفت و موفقيت را تعريف کردهاند. در نتيجه افراد موفق در صورتي ميتوانند از قدرت خلاقيت خود به شکل درستي استفاده کنند که راهکارهايي که عملکرد درست آنها در گذشته اثبات شده است را مورد توجه قرار دهند. کارآفرينان هوشمندتر ميدانند که بايد ميان فرآيندهاي اثبات شده و رويکردهاي نويني که با استفاده از خلاقيت خود، آنها را ابداع کردهاند تعادلي را برقرار کنند.
مربيان کسبوکار بر اين باور هستند که امکان برقراري تعادل ميان يک رويکرد سنتي و يک رويکرد جديد براي استارتآپها کار سختي است. به واسطه آنکه کارمندان يک استارت آپ، به طور ذاتي در برابر يکسري تغييرات مقاومت از خود نشان ميدهند. راس تيلور در کتاب خود تحت عنوان: "خلاقيت در کار، مغز را انباشته کرده و ايدههاي جذاب ارائه کنيد" به معرفي يکسري موانع روانشناختي پرداخته، که نه تنها مانع شکلگيري تفکر خلاق ميشود بلکه ايدههاي خلاقانه را نيز دستخوش تغييرات اساسي ميسازد. در اين مطلب تعدادي از اين موانع را مورد بررسي قرار ميدهيم.
1.به کارگيري بيش از اندازه آمارها
آمارهايي که همگي نشان از ضرر و زيانهاي غيرمترقبهاي در سه ماه گذشته داشتهاند، باعث ميشوند تا مديران شرکتها، تصميمات عجولانهاي اتخاذ کنند، با اين اميد که هزينهها را تا حد امکان کاهش دهند. در حالي که اگر تحليلهاي بيشتري انجام شود و از تفکرات خلاقانهاي به منظور پيدا کردن منابع درآمدزايي جديدي استفاده شود، ضررها تا حد قابل قبولي جبران ميشوند. اگر از آمارها و دادهها به شکل پالايش نشدهاي براي تصميمگيريها استفاده شود، بدون آنکه علت واقعي بروز مشکلات شناسايي شده و راهکارهاي احتمالي پيشنهاد شود، خلاقيت براي هميشه از ميان خواهد رفت.
2. خوشبيني بيش از اندازه
براي آنکه در کسبوکار خود موفق باشيد بايد خوشبين باشيد. اما خوشبيني بيش از اندازه باعث ميشود تا تصميمگيريهاي کوتاه مدت به تعويق افتاده و حتي باعث به وجود آمدن ابهام شود. کارآفرينان نبايد در انتظار مشاهده شواهد مثبتي باشند که ديدگاههاي آنها را تاييد ميکند. به عبارت دقيقتر در تصميمگيريها بايد واقعبين و در هنگام اجرا خوشبين باشيد.
3. روش رايج انجام کارها
طبيعت ذاتي انسانها به اين شکل است که تصور ميکنند همان قاعدهاي که در ابتداي کار ياد گرفتهاند و سالهاي متمادي است از آن استفاده کردهاند، درست بوده و راهکارهاي ديگر ممکن است آن کارايي را نداشته باشند. اين تفکر بسته، مانع از آن ميشود تا تعدادي از مردم تجربههاي جديد را ياد بگيرند. مهمترين مانعي که باعث ميشود انسانها به سراغ يادگيري تجربيات جديد متمايل نشوند، تغيير کردن است. به واسطه آنکه، بايد تجربيات گذشته خود را به کناري قرار دهند که اين تغيير نگرش، از يادگيري مهارتهاي جديد به مراتب سختتر است.
4. اثر تقدم و تاخر
انسانها به طور ذاتي اولين و آخرين مطلبي که شنيدهاند را به خوبي به خاطر ميسپارند. به اين پديده در اصطلاح روانشناسي، اثر تقدم و اثر تاخر (primacy and recency effect) گفته ميشود. زماني که توليدکنندهاي محصولي را ارائه ميکند، در اکثر مواقع آخرين محصولي که ارائه کرده را به ياد ميآورد و از محصولي که متناسب با نيازهاي مشتري است، غافل ميشود. به طور طبيعي ما همواره اطلاعات و مسايلي که به لحاظ بازه زماني به ما نزديکتر هستند را خوب به ياد ميآوريم. در صورتي که در بيشتر موارد اين موضوع به نفع ما نيست.
5. تحت تاثير تفکر گروهي قرار گرفتن
نتايجي که از يک تفکر گروهي حاصل ميشود در اغلب موارد تحت تاثير رهبر گروه قرار گرفته يا در حالت کليتر از حاصلضرب کوچکترين مخرج مشترک تمامي اعضا به دست ميآيد. بسياري از افراد سعي ميکنند به جاي آنکه خود را در چالش مخالفت کردن با نظر رهبر گروه قرار دهند، نظر او و ديگر اعضا را تاييد کنند. همين موضوع باعث ميشود تا ايدههاي خلاق هيچگاه به درستي ارزيابي نشده و به راحتي حذف شوند. تنوع ديدگاهها در اغلب موارد تفکرات گروهي را با چالش جدي همراه ميسازد.
6. کمترين تمايل به پذيرش ريسک
انسانها همواره به دنبال به دست آوردن چيزي هستند که برايشان ارزشمند است. اگر اين ديدگاه اساسي شما باشد که: "رفتار من از همان ابتداي کار بايد صحيح باشد" باعث ميشود در کارها و ايده هاي جديد خود ريسک نکنيد. استارتآپها کار خود را با استناد به دو مفهوم کاملا ارزشمند "شکست سريع" و "ارائه محصولي با حداقل ويژگيهاي قابل قبول" (MVP) آغاز ميکنند. اين دو رويکرد به آنها کمک ميکند خلاقيت را به سادگي به ظهور رسانده و ريسک را قبول کرده ولي به حداقل برسانند.
7. تفکر دو قطبي
شکستهايي که در ابتداي کار رخ ميدهد باعث به وجود آمدن تاثيرات محافظه کارانه و منفي در تصميمگيريهاي آتي ميشود، رويکردي که در نهايت، به کسبکار آسيب جدي وارد ميکند. تعدادي از انسانها دوست دارند براي غلبه بر چالشها از تفکر، يکي از اين دو/يا (either/or) به جاي تفکر خلاقانه، هردو/و (both/and) براي ارائه راهحل براي مشکلات استفاده کنند. در زمان رويارويي با دو تفکر متضاد، سعي کنيد نکات مثبت دو طرف را استخراج کنيد.
8. به وجود آمدن استرس بيش از اندازه
هر چه با مسائلي بحراني و چالشيتر روبرو شويد، به همان نسبت تصميماتي که اتخاذ ميکنيد با خلاقيت کمتري همراه خواهند بود. استرس باعث ميشود تمرکز شما از ميان رفته و تصميماتي که اتخاذ ميکنيد به دور از يک تفکر منطقي باشند. در اين حالت تعامل خوب، کم شده و جمعآوري اطلاعات به سختي امکانپذير ميشوند. در نتيجه تصميمگيريهاي کوتاه مدت با شتاب و هيجان کاذب همراه خواهند بود.
9. دريافت نتايج و بازخوردها بدون تحليل
تصميماتي که اتخاذ ميکنيد نه تنها به تحليل نياز دارند، بلکه بايد از سوي افراد متخصص و واجد شرايط، مورد بررسي قرارگيرند تا امکان اعتبارسنجي درست آنها وجود داشته باشد. در دنياي کسبوکار امروزي، تنها يک موضوع با ثبات بوده و آن هم تغيير است. در دنياي کنوني حتي بهترين تصميمات نيز بايد بهينه شده و مطابق با نيازها تغيير پيدا کنند. به واسطه آنکه محيط پيرامون و ذائقه مشتريان به طور پيوسته در حال تغيير است.
10. عدم يادگيري
در حالي که تجربه کسب کردن رويکردي اجتنابناپذير است، در مقابل يادگيري اينگونه نيست. زماني که نتايج به دست آمدن از تصميمگيريها را مورد ارزيابي قرار دهيد، فرآيند يادگيري سادهتر ميشود. دقيقا به همان شکلي که آمار مربوط به فروش، درک بهتري از شرايط بازار را در اختيار شما قرار ميدهد. خلاقيت اگر با يادگيري همراه نباشد، عمر کوتاهي خواهد داشت و به شما کمکي نخواهد کرد. همواره به اين نکته توجه داشته باشيد که يادگيري به معناي گوش کردن مداوم و تاثيرگذار، و تفکر خلاقانه به معناي درس گرفتن از شکستها و اتفاقات ناخوشايند است.
منبع: behdashtnews.ir