چه خبر - وقتي که شاد بودن، بزرگترين غم ما ميشود
احتمالاً کلمه فوبي را به کرات شنيدهايد. از افرادي که به شوخي و مزاح خود را فوبيک ميخوانند تا افرادي که از اين نوع هراس مزمن، زمينگير شدهاند. اما شايد از ميان دهها نوع فوبي، ترس از شاد بودن و عذاب وجدان از قهقهه زدن، از همه عجيبتر و تکاندهندهتر باشد.
نرگس در حال بيان اتفاق خوبي که صبح برايش رخ داده بود، به شدت ميخنديد. اشک از چشمانش جاري بود و روي زمين غلت ميزد. وقتي تعريف کردنش تمام شد، ناگهان سکوت کرد و جمله جالبي را گفت. « من هر زمان شادم، قطعاً به زودي اتفاق بدي خواهد افتاد و اشکم را درميآورد»
شايد باکمي دقت، شرطي شدن نرگس را بهخوبي دريابيم. نرگسي که پس از هر بار شادي، به دليل مسائل محيطي، رواني، فيزيولوژيکي و ... ناکامي و غمي را تجربه کرده است. تجربهاي که در اعماق وجود او ريشه دوانده و آزارش ميدهد.
فوبي ها، هراسهايي مزمن هستند. زماني که بيان ميکنيم ترسيدهايم، اين ترس شايد به دليل يک عامل محيطي گذرا و حل شونده باشد که ممکن است زود هم فراموش شود. اما فوبي ها ترسهايي هستند که تبديل به اضطراب و هراسي مزمن شدهاند. هراسهايي که عملاً زندگي فرد را مختل ميکنند. از فردي که به دليل وجود گربهها در خيابان از خانه خارج نميشود و زندگياش مختل شده است تا مردي که با وجود زانودرد شديد و آب آوردن زانوهايش، از آسانسور به دليل ترسي شديد و غيرمنطقي، استفاده نميکند و درد زياد و مختل شدن سلامتش را به جان ميخرد.
چروفوبيا (Cherophobia) چيست؟
نرگس شايد نمونه کوچک و مزمن نشدهاي از «چروفوبيا» ها باشد. آدمهايي را در اطراف خود ديدهايم که بهطور مشخصي از شاد شدن ميترسند و اعتقاد عميقي دارند که در پس اين شادي بهزودي غمي سراغ آنها ميآيد. زماني که اين حسها عميق و مزمن شود، با بررسي شرايط پيچيدهاي که در افراد فوبيک وجود دارد، ميتوان تشخيص اين اختلال را داد. در شرايط پيشرفته اين افراد احساس ديوانه شدن، عدم لذت از زندگي، عذاب وجدان از شادي و ... دارند.
علل فوبيها به صورت کلي اضطراب است و معمولاً داروهاي ضدافسردگي براي آنان تجويز ميشود. چرا که قسمتي از فوبي ها وراثتي و ژنتيکي است. داروهايي مانند سرترالين، افکسور و پاکسيل براي چروفوبي ها توسط سازمان غذا و داروي امريکا تائيد شده است که البته دارو صرفاً مسدودکنندههاي بتا و آدرنالين هستند و درمان قطعي نيستند. در کنار استفاده از دارودرماني، رويکرد رواندرماني «سي بي تي» پاسخ خوبي به درمان خواهد داد و شايد بتوان گفت دارودرماني در درمان فوبي ها خط اول درمان نيستند. لازماند اما کافي نيستند. در کنار همه عوامل مسائل فرهنگي نيز دخيلاند. در کشورهايي که با خرافات آميختهاند، ميزان اين مشکل بيشتر است.
اين مشکل و اختلال در افراد بايد بهصورت دقيقي بررسي شود.براي مثال، فردي ممکن است خندههاي ناگهاني و خوشحاليهاي گاه گاهش به دليل مکانيزم دفاعي و ايجاد سدي در برابر غم بزرگي باشد که ممکن است روان او را متلاشي کند. اين مکانيزم دفاعي که تمام ميشود و فرد از لاک دفاعي خود خارج ميشود، ممکن است غم بازگردد و فرد اين حس را داشته باشد که جزو تقدير اوست که پس از هر شادياي غمي را تجربه کند.
منبع: migna.ir