چه خبر -
به گزارش "ورزش سه"، مرور آن واقعه دلخراش، بي شک دل هر هوادار فوتبال و بالاتر از آن انساني را به درد مي آورد.
پس هدف نگارنده به تصوير کشيدن روزهاي پردلهره و اين پا و آن پا کردن و انتظار براي شنيدن خبري اميدوار کننده در مقابل ورودي بيمارستان کسري نيست.
اما بيماري احمد رضا را بي شک بايد فوران مشکلاتي که بر يکي از محبوب ترين سنگربانان تاريخ ايران گذشت دانست. مشکلاتي که البته بعضا خود احمدرضا نيز در رقم خوردن آن بي تاثير نبود. در اواخر دهه هفتاد و شروع دهه هشتاد، مسائلي بر سنگربان بي تکرار استقلال، پرسپوليس و تيم ملي گذشت که مرور آن شايد براي نسلي که آن روزها را نديده اند، رمزگشا باشد.
بر خلاف بيشتر دروازه بانان، دوران ورزشي عابدزاده خيلي طولاني نبود و مشکلات مختلفي باعث شد تا او به کسري از آنچه استحقاقش را داشت نرسد. بعد از درخشش در اواخر دهه 60 که ماحصل آن را بايد جايگاه ثابت در دروازه استقلال، تيم ملي و فتح پکن با مهار پنالتي هاي خاطره انگيز توسط احمدرضا دانست، با شروع دهه 70 بد اقبالي ها ستاره محبوب و آباداني فوتبال ايران کليد خورد که بخشي از آن را در ادامه مرور خواهيم کرد.
1-در روزهايي که جايگاه عابدزاده در تيم ملي تثبيت شده بود، احمدرضا دچار مصدوميت دشواري در ديدار برابر چين تايپه شد و ناسازگاري هاي پاهاي عقاب با او از همان ديدار شروع شد.
اتفاقات آن عمل جراحي پر حرف و حديث و عدم پيگري هيچ يک از مسئولان فدراسيون و باشگاه استقلال، عابدزاده را براي مدتي طولاني خانه نشين کرد و همين موضوع امير عابديني را بر آن داشت تا با اعزام او به آلمان و پرداخت هزينه جراحي، يکي از پرحاشيه ترين نقل و انتقالات تاريخ فوتبال ايران در دهه 70 را رقم بزند.
2- بعد از انجام چند بازي با لباس قرمزها، ديدار جنجالي دي 73 فرا رسيد و عليرغم نقش نه چندان پر رنگ احمدرضا در جنجال هاي آن دربي به يادماندني، محروميتي بلند مدت (يک ساله) براي او در نظر گرفته شد تا عقاب دوباره و در اوج آمادگي خانه نشين شود.
اما با بازگشت عابدزاده به قفس توري پرسپوليس، روزهاي شيرين هواداران اين تيم با درخشش او در تيم مدل استانکو آغاز شد و چند سالي او و پرسپوليس حرف او را در فوتبال ايران مي زنند. اگرچه شکست برابر پوهانگ و داليان در مرحله نيمه نهايي جام باشگاه هاي آسيا باعث شد تا فرصت فتح عنواني بين المللي براي او و پرسپوليس از دست برود.
اما در عرصه ملي احمدرضا بي رقيب بود و بازي هاي خاطره انگيز برابر ژاپن و استراليا با درخشش مثال زدني و نقش غيرقابل انکار او نيز در همان مقطع، تبديل به برگ زريني در تاريخ فوتبال ايران شد.
3- با شروع فصل 77 و زمزمه هاي بازگشت علي پروين به پرسپوليس، شرايط براي عابدزاده ديگر مانند گذشته نبود. در فصل ابتدايي، احمدرضا همچنان مرد اول دروازه پرسپوليس و تيم ملي بود و نمايش هاي درخشان او در فصل ابتدايي يکي از عوامل قهرماني مقتدرانه قرمزهاي پايتخت و پيروزي هاي متوالي در دربي لقب گرفت.
اما با شروع ليگ 79-78 به يکباره اوضاع تغيير کرد و رابطه عقاب و سلطان به مانند گذشته پيش نرفت. در ابتداي فصل مصدوميت باز هم امان عابدزاده را بريد و در جريان سفر به آلمان، 15 تکه استخوان از پاي او خارج شد تا يک نيم فصل کامل شاهد دوري او از ترکيب پرسپوليس باشيم.
ديدار برابر بهمن در بهمن ماه که در نهايت با گل داريوش ميکائيلي به تساوي انجاميد، نويد بازگشت دوباره احمدرضا به عرصه فوتبال بود. مدتي بعد و با ثبت سه کلين شيت برابر پليس بغداد، ايرتيش پاولودار و الهلال، احمدرضا يکي از ارکان اصلي صعود پرسپوليس به مرحله نيمه نهايي جام باشگاه هاي آسيا لقب گرفت.
در همان وانفسا، علي پروين با توجيه مراقبت از احمدرضا (گرچه عابدزاده همچنان درگير مصدوميت کهنه خود بود)، روش بازي دادن يکي در ميان به او و فنايي را در پيش گرفت تا عابدزاده، نيمي از فصل را به علت نيمکت نشيني از دست بدهد.
در آن مقطع محبوبيت عابدزاده روي سکوهاي آزادي بيش از حد تصور بود و همانطور که بهروز رهبري فرد، مدافع پرسپوليس در آن مقطع، مدتي پيش عنوان کرد، بسياري از هواداران تنها براي ديدن احمدرضا سکوها را پر مي کردند و تفاوت معناداري بين بازي هايي که قرار بر فيکس بودن يا نيمکت نشيني اوبود در جمعيت حاضر در استاديوم ديده مي شد.
اما قهرماني شيرين و مقتدرانه پرسپوليس چند هفته زودتر از پايان فصل که البته با شکست برابر جوبيلو ايواتا و ناکامي دوباره در رسيدن به فينال آسيا همراه بود، باز هم رابطه عقاب و سلطان را حداقل در ظاهر شيرين جلوه مي داد.
اما با شروع فصل 80-79 که به علت حضور مهدي هاشمي نسب در اردوي رقيب، يکي از حساس ترين فصول تاريخ ليگ لقب گرفت، شرايط نا بسامان عابدازده و مصدوميت هاي وي ادامه يافت و او باز هم نيمکت نشيني را در بسياري از بازي ها تجربه کرد و اشتباهات او در دربي جنجالي 9 دي پاياني موقت بر دوران حضور او در فوتبال ايران بود.
در حاليکه همگان منتظر برپا کردن مراسمي باشکوه براي خداحافظي احمدرضاي 34 ساله بودند، خبر محروميت داود فنايي از حضور در اولين ديدار پرسپوليس در جام باشگاه هاي آسيا برابر الاتحاد مخابره شد و اين موضوع کادر فني پرسپوليس را بر آن داشت که از احمدرضا بخواهند چند ماه ديگر به بازي کردن ادامه داده و در بازي هاي آسيايي سنگربان قرمزها باشد.
چند هفته قبل و در ماه آذر، عابدزاده تصميم خود مبني بر خداحافظي در تاريخ 30 دي در چارپوب جام گفتگوي تمدن ها با پيراهن تيم ملي را علني کرده بود و عليرغم تمايل فدراسيون به محروم کردن او به علت جنجال هاي دربي 9 دي 79، به علت تصميم خداحافظي، اين حکم مسکوت ماند.
درخشش عابدزاده در برابر الاتحاد و الهلال و دريافت تنها يک گل، براي چهارمين بار طي 6 سال پرسپوليس را راهي نيمه نهايي جام باشگاه هاي آسيا کرد و در حاليکه هواداران منتظر ادامه همکاري دو طرف بودند، ( عليرغم مصدوميت شديد، از لحاظ فني عابدزاده در شرايط قابل قبولي قرار داشت)، در اوايل فروردين 80 خبر حضور تني چند از ستارگان پرسپوليس مثل عابدزاده، بزيک، هادي مهدوي کيا، اصلانيان و ..... در يک مهماني که توسط عباس انصاري فرد ترتيب داده شده بود شنيده شد و همين موضوع باعث تا علي پروين 6 بازيکن از جمله عابدزاده را از پرسپوليس اخراج کند.
گرچه احمدرضا براي چند بازي ديگر نيز در دروازه پرسپوليس قرار گرفت اما آخرين ديدار رسمي او در اصفهان و برابر سپاهان ثبت شد که با برتري 0-2 زردپوشان همره بود تا با خداحافظي عقاب در سکوت کامل خبري، فصل حضور او در ميادين اينگونه تلخ به پايان برسد تا چند ماه بعد، خبر تلخ بيماري احمدرضا منتشر شود.
گرچه در اين ميان خود احمدرضا نيز با اشتباه در پذيرفتن پست سرمربي پرسپوليس با حکم علي ميرزايي که مدت کوتاهي مديرعامل قرمزهاي پايتخت بود، خود را به اشتباه در برابر بخشي از هواداران قرار داد.
4- اما حضور احمدرضا در عرصه ملي نيز با مسائل زيادي از اين دست همراه بود. بعد از درخشش به يادماندني در راه صعود به جام جهاني 98 و نمايش اعجاب انگيز در فرانسه، پايان دوران عابدزاده در تيم ملي در سن 32 سالگي رقم خورد.
چند ماه بعد از جام جهاني و با شروع بازي هاي آسيايي بانکوک، در حاليکه دايي، خاکپور، باقري، استيلي و .... بسياري از هم نسلان احمرضا در ترکيب تيم ملي حاضر بودند، جوانگرايي تنها در درون دروازه آغاز شد و به اين بهانه از حضور عابدزاده در اردوي تيم ملي جلوگيري شد اما بسياري اعتراض او و خداداد به عدم پخش هاي پاداش هاي جام جهاني بين بازيکنان را عامل اصلي جدايي اين دو ستاره محبوب از تيم ملي مي دانستند.
اما با شروع فصل 79 و نزديک شدن به جام ملت هاي آسيا، درخشش عابدزاده در سنگر پرسپوليس به حدي بود که فشار رسانه ها براي بازگشت او به تيم ملي چند برابر شد و قرار بر آن شد که جلال طالبي در ديدار دوستانه برابر قطر، او را آزموده و در صورت آمادگي نام وي را در فهرست اعرامي به لبنان قرار دهد.
اما اتفاقات طوري رقم خورد که در ديداري که بناي آن سنجش آمادگي عابدزاده بود، او حتي براي يک دقيقه نيز در ترکيب قرار نگرفت تا از حضور در تيم ملي محروم شده و جام ملت هاي 2000 را نيز از دست بدهد.
يک سال بعد و در اواخر ماه اسفند و روز عيد غدير، احمدرضا عابدزاده دچار سکته مغري شد تا اينگونه پرونده يکي ازمحبوب ترين و دوست داشتني ترين بازيکنان تاريخ فوتبال ايران، تلخ به پايان برسد.
گرچه شايد شرايط جسمي او آماده پذيرفتن هدايت تيمي در ليگ نباشد، اما در دي ماه سال 1389 و با جدايي کرانچار، محمد علي يحيوي، سنگربان سابق استقلال جانشين او در پست مربي دروازه بان ها شد تا فصل حضور او روي نيمکت پرسپوليس نيز کوتاه مدت باشد.
در فصول ديگر، اين پست بين عزيزيان، غلامپور و خيلي هاي ديگر نيز دست به دست شد تا احمدرضا جايي روي نيمکت پرسپوليس نداشته باشد که شايد دليل آن محبوبيت بي بديل وي و اختصاص يافتن بخش زيادي از توجه سکوها به اين سنگربان آباداني و تکرار شدني فوتبال ايران باشد.
***
حالا و در بحبوحهي 50 سالگي، عقاب آسيا در مسير بين تهران و متل قو براي گذران زندگي در تردد است و جايي در چرخه مربيان ندارد.
بدون شک روحيه اي که در دوران درخشش در سنگر پرسپوليس و تيم ملي نيز الهام بخش بسياري از خاطرات شيرين فوتبال ايران شد، او را از بسياري از بازيکنان تاريخ اين مرز و بوم متمايز کرده است.
خاطرات تلخ ساعت ها ايستادن در برابر بيمارستان کسري براي ديدن لبخندي از عقاب، حالا به طور کامل به دست فراموشي سپرده شده و احمدرضا عليرغم نا عدالتي ها و اشتباهاتي که خيلي زود او از سطح اول فوتبال دور کرد، هنوز هم براي هواداران بي شمارش، با روحيه، سرحال و دوست داشتني باقي مانده است.
آريا فاطمي مقدم
http://www.CheKhabar.ir/News/56393/در پنجاه سالگي احمدرضا عابدزاده - خاطراتي از سنگين ترين نبرد عقاب