چه خبر - در پرونده هنري هادي مقدمدوست و حميد نعمتاله کارهاي ارزشمندي ثبت شده است؛ از وضعيت سفيد گرفته تا بيپولي و بوتيک. اين 2 دوست قديمي حالا با فيلم «آرايش غليظ» به سينما آمدهاند؛ فيلمي که حس عجيبي در آن نهفته است. در اين گفتوگو دکتر حامد محمديکنگراني نيز بهعنوان روانپزشک با ما همراه بود.
آقاي نعمتاله! بهتر است از اينجا شروع کنيم که بيشتر کارهايي که تا به حال ساختهايد، بيارتباط با موضوعات روز جامعه نبودهاند مثل بيپولي، بوتيک و حتي وضعيت سفيد که اين آخري خيلي نوستالژيک بود. آيا انتخاب اين سوژهها به نوعي دغدغه شماست؟نعمتاله: دوست دارم کارهايي بسازم که بيارتباط با جامعه نباشد. من هم تحتتاثير عوامل بيروني و مسائل جامعه قرار ميگيرم و برايم مهم است کاري که ميسازم روي مردم و جامعه تاثير بگذارد. فقط به علاقه شخصي خودم فکر نميکنم و دوست دارم کارهايم هم موضوع روز جامعه را مطرح کند و هم جذاب باشد.
وقتي «بيپولي» را ساختيد، جايي اشاره کرديد که خودتان هم زماني بيپولي را تجربه کردهايد. آيا خيانت و نامردي را هم که موضوع اصلي فيلم آرايش غليظ است، تجربه کردهايد؟نعمتاله: کمتر کسي است که سرش کلاه نرفته باشد يا خيانت و نامردي در حقش نشده باشد. شايد به همين دليل است که متاسفانه بيشتر مردم به هم اعتماد ندارند و حتي خيلي از والدين فرزندانشان را تشويق ميکنند که در زندگي زرنگ باشند.دکتر محمديکنگراني: دقيقا همينطور است حتي به بچهها ياد ميدهند اگرحق ديگران را هم بخورند، اشکالي ندارد. همه ميخواهند در اين مسابقه به نوعي برنده باشند و به همين دليل نامردي و بدجنسي در جامعه ما رواج پيداميکند.
آقاي مقدمدوست! از شکلگيري قصه آرايش غليظ برايمان بگوييد. اين قصه را هم از همان صندوقچه معروفتان بيرون کشيديد؟مقدمدوست: اينطور هم ميشود گفت. واقعيت اين است که آقاي نعمتاله ميخواست فيلمي درباره نامردي بسازد و وقتي تاثير و هدف فيلم مشخص شد، نگارش آن را شروع کرديم. ميخواستيم يک فيلم پرشخصيت و جذاب بسازيم و براي همين فيلم شلوغ شده است؛ چه از نظر تعداد لوکيشن و چه از نظر تعداد شخصيتها.دکتر محمديکنگراني: در«بوتيک» هم اين فضا را به تصوير کشيده بوديد؛ نامردي «شاپوري» در حق «اتي»!مقدمدوست: بله، آن فيلم هم به نوعي اين فضا را داشت اما در آن نامردي به گونه ديگري روايت شده بود. فکر ميکنيد نامردي و خيانت از کجا نشات ميگيرد و ريشه آن کجاست؟مقدمدوست: شايعترين نوع نامردي در بازار است مثلا زياد ديدهايم که صاحبکار به شاگردش اعتماد ميکند و بعد از او خيانت ميبيند. بيشتر آدمها با اين اتفاقها مواجه بودهاند يا درباره آن شنيدهاند.دکتر محمديکنگراني: بله، اما ممکناست اين موضوع در درازمدت کليشه شود و سوژه خوبي براي ساخت يک فيلم نباشد بنابراين پرداخت و روايت آن خيلي مهم است.
شخصيتهاي آرايش غليظ را چطور کنار هم چيديد؟نعمتاله: اولين نکتهاي که برايم خيلي اهميت داشت، اين بود که شخصيتها به گونهاي باشند که مخاطب با آنها بيگانه نباشد و درکشان کند. در عين حال کليشهاي هم نباشند. به هر حال بايد سعي ميکرديم کار خلاقانهاي انجام دهيم.
اسم فيلمهايتان هم به شدت آشناهستند؟نعمتاله: معمولا اسمهايي که انتخاب ميکنم واژههاي پرمصرفي هستند و مردم آنها را بهجا ميآورند و برايشان جذاب است.دکتر محمديکنگراني: همينطور است؛ مثل بيپولي و بوتيک. اين اسمها تکراري هستند اما شما ميدانيد چطور از آن براي داستان فيلمتان استفاده کنيد.
دکتر! شما شخصيت لادن را در فيلم چطور ارزيابي ميکنيد؟دکتر محمديکنگراني: به نظرم لادن يک دختر سادهلوح و عشق شوهر است که براي بهدست آوردن مسعود حاضر است هر کاري بکند. او آنقدر سادهلوح است که گاهي به مسعود شک ميکند اما چون باورهاي اشتباهي دارد، ترديدهايش را ناديده ميگيرد.مقدمدوست: دقيقا همينطور است و براي همين مخاطب ممکن است لادن را درک نکند و حتي از دست او عصباني هم بشود.دکتر محمديکنگراني: البته قضيه در مورد مسعود کاملا فرق ميکند. او يک آدم هوشيار است. من معتقدم حامد بهداد در اين فيلم کاملا خودش است و جلوي دوربين به گونهاي رها شده است.
آقاي نعمتاله! معمولا وقتي ميخواهيد کاري را شروع کنيد چقدر به بعد رواني شخصيتهايتان فکر ميکنيد؟نعمتاله: خيلي زياد چون اين موضوع به شناخت بهتر مخاطب از شخصيت کمک ميکند.
مثلا درباره مسعود چگونه فکر کرديد؟نعمتاله: در شخصيت او بخش پنهاني زيادي وجود دارد و در شرايطي که قرار ميگيرد، به يک آدم منفعل تبديل ميشود. او يک آدم کاملا عقدهاي است که محروميت کشيده و ميخواهد هر طور شده به آرزوهايش برسد.مقدمدوست: مسعود از نظر رواني مشکل دارد و ديدگاهش درباره زندگي معترضانه است.
از اول هم قرار بود تا اين حد منفعل نشان داده شود؟مقدمدوست: بله، اين يک انتخاب کاملا آگاهانه بود.دکتر محمديکنگراني: مسعود يک شخصيت کاملا ضداجتماعي است، کسي که دست به کارهاي غيرعادي ميزند و فقط به منفعت خودش فکر ميکند. اتفاقا اين جور آدمها هوش بالايي هم دارند و ميدانند براي رسيدن به هدفشان چه کاري بايد انجام دهند. در فيلم از دونژوان اسم برده شد در حاليکه آدمهاي دونژوان فقط ميخواهند از دختران و زنان پولدار سوءاستفاده کنند ولي براي افرادي مثل مسعود که ضداجتماعي هستند، فرق نميکند طرف مقابلشان چه کسي است حتي خيلي از آنها به خانواده خودشان هم رحم نميکنند.
آقاي نعمتاله! فکر نميکنيد بيشتر بازيها به سمت فانتزي رفتهاند؟نعمتاله: چرا، البته من در تمام فيلم از کلمه مسخره استفاده ميکردم و تاکيد داشتم که بازيها نبايد رئال باشد.
در سينماي ايران معمولا وقتي مخاطب با انتخاب ستارهها به سينما ميآيد، دوست دارد همان چيزي که قبلا ديده از بازيگر خود ببيند. شما با اين باور مشکل پيدا نميکنيد؟نعمتاله: مهم اين است که تاثير نهايي روي تماشاگر شورانگيز باشد؛ چه با فيلم تلخ و چه با فيلم شيرين. البته من علاقهمند بودم با اين فيلم طعم تازهاي براي تماشاگر ايجاد کنم؛ طعم تلخ و شيرين.
با توجه به اينكه با هم فيلمنامه مينويسيد، روش كارتان چگونه است؟ آيا سكانس به سكانس با هم مينوشتيد يا تقسيم كاري داشتيد؟مقدمدوست: وقتي نويسنده پايههاي اصلي قصهاش را طراحي ميكند، در واقع بخش عمدهاي از كار انجام شده است. شخصيتها و ماجراهاي اصلي و بستر اوليه كار در خلال گفتوگو و همفكري ما شكل گرفتند و اينطور نبوده كه يك تقسيم كار از قبل تعيينشده داشته باشيم و مثلا حميد چند سكانس را بنويسد و من چند سكانس ديگر. وقتي اسكلت اصلي قصه را طراحي كرديم، با همفكري پيش رفتيم و آجرهاي آن را چيديم. در اين فيلم با شخصيتهاي مختلفي مواجه هستيم. گاهي اين تعدد شخصيتها و قصههاي در هم تنيده، باعث ميشود سرنخ قصه از دست مخاطب دربرود و حداقل اينکه براي دنبال كردن آن به تمركز و زمان بيشتري نياز داشته باشد.نعمتاله: در قصههاي سرراست و خطي درك روابط براي تماشاگر راحتتر است و راحتتر قصه را دنبال ميكند اما نبايد به اين دليل كارهاي غيرخطي كه داستاني سرراست ندارند، ساخته نشوند. تعدد شخصيتها و فضاهاي شلوغ در اين قصه كه البته دلايل دراماتيك داشت، لزوما باعث گيجي و سردرگمي مخاطب نميشود.
هر ايدهاي را كه به ذهنتان برسد، در کارهايتان اجرا ميکنيد؟مقدمدوست: نه، خيلي وقتها از آنها ميگذريم. دلبستگي تام و تمام نداريم. هر چه را كه مربوط باشد و بتواند اجازه ورود به كار را پيدا كند، وارد ميكنيم. براي پر كردن جاهاي خالي سعي ميكنيم امكان، فرصت و وقتي را كه در هر كار چه سينمايي و چه سريال داريم، هدر ندهيم. اين فيلم با مضموني كه دارد بايد پرجمعيت ميشد. اين شلوغي به قصه و پيامي كه دارد، مرتبط است. در واقع شخصيتهاي مختلفي كه خلق ميشوند، هركدام ميتوانند بخشي از مخاطب را به خود جذب كنند.نعمتاله: ما هرچقدر تلاش بيشتري کنيم آلبوم جالبتري جمع ميشود. البته منظورم اين نيست که اينگونه فيلمها بهتر از فيلمهاي كمشخصيت هستند، فقط اين يك اعترافي صادقانه است که سعي داريم از زمان و بستهبندياي كه ارائه ميدهيم، استفادههاي جامعي ببريم.
چرا آرايش غليظ؟نعمتاله: چون ميخواستيم در اين فيلم همه چيز تند و غليظ جلوه کند. براي همين موسيقي آن را هم تند انتخاب کردم.
تعريفتان از آرايش غليظ؟نعمتاله: آرايش غليظ فيلمي است که با ديدن آن سرگرم ميشويم و مخاطب آن را خواهد فهميد.مقدمدوست: به قول بچه يکي از همکاران، اين فيلم هم هيجانانگيز و ترسناک است، هم خوشحالکننده است و هم ترسناک.
سلامت: آقاي مقدمدوست! تعريف شما از شخصيت چيست؟ با توجه به اينکه شما هميشه بخش اجتماع را در کارهاي خودتان در نظر ميگيريد.نعمتاله: اگر بخواهيم خيلي ساده تعريف کنيم، شخصيتها آدمهاي داخل فيلم هستند و به واقع يا اين آدمها آدم هستند يا فقط يک شمايل صوري از انسان هستند. هر نويسنده يا فيلمسازي ترجيح ميدهد، آدمهايي که در فيلمش راه ميروند و زندگي ميکنند يا به هر شکلي حضور دارند، از طريق تماشاگر به خوبي شناخته شود يا ابعاد مختلف آن توسط تماشاگر ديده شود نه اينکه فقط داراي يک شمايل ساده انساني باشد. شخصيت در اصل بايد به شکل کاملي به بيننده شناسانده شود؛ آنچه بيشتر بر آن تاکيد ميشود تمام ابعاد يک کاراکتر است که بايد در کار ديده شود.
يعني اين ابعاد مختلف شخصيت ميتواند در اجتماع و واقعيت، بيشتر خودش را نشان دهد؟نعمتاله:در اين مورد بايد بگويم بيشترين بروز و ظهور خلقيات انساني در اجتماع رخ ميدهد يعني جايي که بيشترين امکانات را به ما ميدهد تا شخصيت شکلگرفته را بشناسيم همان اجتماع است؛ به عنوان مثال در يک مجلس مهماني است که رفتارهاي يک شخصيت را ميبينيم و او را بهتر ميشناسيم يا در اجتماعات. در روابط اجتماعي هم به همين شکل است. ممکن است ما از خلوت يک آدم، از شغل يک آدم، از صورت يک آدم و حتي از مشخصات فيزيکي يک شخص بتوانيم به مشخصات دروني او پي ببريم اما در واقع، اجتماع امکان بهتري را فراهم ميکند تا ما آن شخصيت را بيشتر بشناسيم و به ويژگيهاي او بهتر دست پيدا کنيم. اصولا قصهها حاصل ضرب برخورد آدمها با موقعيتها و يکديگر است؛ يعني قصههايي که برخورد آدمها با يکديگر را به ما نشان ميدهند، همان قصههايي هستند که در اجتماع اتفاق ميافتند تا ما از آن طريق به ابعاد مختلف شخصيتها پي ببريم.
آقاي نعمتاله وضعيت نگارش و خلق شخصيتها را در آثار تلويزيوني چطور ميبينيد؟نعمتاله: به نظرم نياز به بررسي بيشتر و همهجانبهاي دارد ولي خوشبختانه روند رو به رشدي دارد و در اين بين، تلويزيون عناصر جذابتري براي ارائه منظور خود داشته؛ عناصر تلويزيون نسبت به رسانههاي ديگر در اين مدت به شکل قويتري خود را نشان دادهاند.
آيا بازيگران مجبور بودند سر صحنه عين ديالوگهاي فيلمنامه را بگويند يا بداههپردازي هم داشتيد؟نعمتاله: اساسا فرض را بر اين گذاشتيم که آدمها سر صحنه راحت باشند. چه در مورد گفتن ديالوگهايشان، چه حرکت و اجرايشان. بايد اول وضعيت طبيعي خودشان را نسبت به موضوع و فيلمنامه پيدا ميکردند. آنچه در عمل اتفاق افتاد، تقريبا هماني بود که از پيش طراحي شده بود. البته چيزهايي هم تغيير کرد که براي بهتر شدن فيلم بود.
بهترين فيلمي که ساختهايد از نگاه خودتان؟نعمتاله: قطعا همان فيلمي که با مردم بيشتر ارتباط برقرار کرده باشد.
منبع:salamatiran.com
مطالب پيشنهادي: آنتن صدا و سيما، وسيله اي براي مقابله با همسر سابق!فيلم "هومن سيدي" برنده بهترين فيلم بوسان شددليل توقف پخش برنامه "آزاده نامداري" بعد از حضور "فرزاد حسني" در تلويزيونپاسخ پسر ناصرعبداللهي به شکسته شدن جمجمه پدرش و علت درگذشت او!واکنش يک امام جمعه به حضور زنان پوشيه دار در تلويزيون