چه خبر -
زيگموند فرويد- کوکائين در ابتدا به کوکائين پزشکي علاقه مند شد. فرويد اولين بار در سال 1884 کوکائين مصرف کرد، و به شدّت تحت تاثير واکنش حاصل شده از آن قرار گرفت. استفاده از اين ماده شفابخش او را از افسردگي نجات داد و اعتماد به نفس را به او هديه کرد.
در همان سال يک محقق جوان، مقاله اي را با عنوان درباره کوکا نوشت. و به شدّت توصيه نمود تا از کوکائين به عنوان يک بي حسي موضعي استفاده شود؛ علاه بر اين، کوکائين درمان کننده اي براي آسم، اختلالات گوارشي، افسردگي، و اختلالات اعصاب و روان محسوب ميشود.
پدر آينده روانکاوي، به چاپ يک سري مقالات درباره خواص کوکائين پرداخت و با ذکر جزئيات تمام احساساتي را که پس از مصرف اين ماده مخدر به انسان دست ميدهد، شرح داد. با اين وجود، مطالعات اخير در اين رابطه، به اندازه پيش جالب نيست. اين نتايج تعجب آور نيست، زيرا يکي از دوستان نزديک فرويد، ارنست وان فلاياش، بر اثر سوء استفاده در مصرف کوکائين جان خود را از دست داد.
فرويد با اعتقاد به اين باور که کوکائين سبب ميشود تا وابستگي به مورفين از بين رود، تلاش نمود تا دوست خود را درمان نمايد. و تا حدّ امکان او را به مورفين معتاد نمود. اما اتفاقي غير منتظره رخ داد: وابستگي به مورفين، جايگزين وابستگي به کوکائين شد، و پس از مصرف بيش از حدّ، بيمار جان خود را از دست داد.
حال اجازه دهيد به خود زيگموند فرويد باز گرديم. دانشمندان صادقانه به خواص "شفابخش" پودري سفيد رنگ اعتقاد دارند، که ظاهرا به او کمک کرده تا از تمام ترس ها و پيچيدگي هاي دروني اش، نجات يابد. و در نتيجه به اين پودر اعتياد پيدا کرد. فرويد توانست بر هوس هاي زيلوي (zelyu) خود غلبه نمايد، امّا زمان و تلاش زيادي را صرف آن نمود.
اندي وارهول- اوبترول اوبترول، ماده مخدر بسيار شايعي است و امروزه بيشتر با نام آديرآل شناخته ميشود، و تنها با نسخه پزشک قابل دريافت است. هر دو دارو براي تحريک توجه و افزايش بهره وري مورد استفاده قرار ميگيرند، که براي افراد مشهور بسيار ضروري ميباشد. اندي وارهول، چهره مکتبي در جنبش هنر پاپ، قرس هاي اوبترول را به مانند قرص هاي نعنايي، ميبلعيد. امّا اين دارو داراي عوارض جانبي چون تشنج، افسردگي رواني، و مشکلات قلبي نيز ميباشد. امّا اين عوارض به صورت تصادفي رخ نميدهد. اوبترول- قرصي با قدرت فعّال سازي بالا- به سرعت واکنش ايجاد کرده و سپس متوقّف ميشود (برخلاف آديرآل که واکنشي مداوم و طولاني مدّت دارد). و بدين ترتيب، هميشه در "وضعيت خوبي" قرار دارد؛ آيا بايد کاري انجام شود؟ درست است؛ يک قرص و دوباره يک قرص ديگر.
مايلز ديويس- هروئين مايلز ديويس، "شاهزاده سياه موسيقي جاز"، موسيقيداني بزرگ، آهنگساز، و شيپورزني قهّار قرن بيستم بود، و با مشکلات فراواني در سوء استفاده از مواد مخدر مواجه شده است. در دوران فعاليّت هاي حرفه اي و خلاقانه اش، مايلز دوره هايي را ميگذراند که کاملا از کارش جدا بود. و مواد مخدر را عامل آن ميدانست. بنابراين، در اوايل دهه 1950 ميلادي، اين موسيقيدان به هروئين معتاد شد و تنها چهار سال بعد توانست از وابستگي به اين ماده مخدر نجات يابد؛ اين امر تا حد زيادي به دليل نفوذ بوکسور افسانه اي شوگر راي رابينسون بر روي او بود؛ پس از مدّتي، او توانست باز هم فعاليت خود را آغاز کند.
بالزاک- کافئين بسياري از افراد در جهان تا حدّي به کافئين اعتياد دارند، و اگر هر روز صبح يک فنجان قهوه يا يک قوطي کوکا ننوشند، تا شب از سردرد رنج خواهند برد. امّا اين امر اصلا قابل قياس با اعتياد نويسنده بزرگ فرانسوي، بالزاک، به کافئين نيست. بالزاک نويسنده پُرکاري بود که هر روز ساعت هاي زيادي را کار ميکرد. براي حفظ تناسب اندام، بالزاک بسيار قهوه مينوشيد، و روياپردازي را ناديده ميانگاشت. او باور شد که اين نوشيدني طعم دار، افکار زيادي را به مغز او وارد ميکند. اعتقاد بر اين است که قهوه، علّت ايجاد بيماري هاي قلبي ميباشد. و سبب شد تا اين نويسنده در سن 50 سالگي جان خود را از دست دهد.
در زمان ما، چنين اشتياق فراواني براي نوشيدن قهوه، نوعي سوء مصرف مواد محسوب ميشود. مصرف بيش از حدّ کافئين، موجب بيماري هاي فراواني ميشود: بيماري هاي قلبي- عروقي، سيستم اعصاب و روان، سردرد، اختلالات خواب، عصبي شدن، و تحريک پذيري. خلق و خوي فرد نسبت به ديگران دچار بدبيني ميشود. پس آيا بهتر نيست برخي از عادات را مورد بازنگري قرار دهيم؟
لوئيس کارول- ترياک در زمان کارول، ترياک، مخلوط افيون ناميده ميشد. و بسياري از مردم، حتّي براي کاهش دردهاي کوچک، از جمله سردرد، از آن استفاده ميکردند. تعجب آور نيست، که بين آنها رابطه اي وجود داشته باشد. اين سرنوشت نويسنده انگليسي چارلز داگسون بود که با نام لوئيس کارول در جهان شناخته ميشود. او نتوانست از اين سرنوشت فرار کند. او از ميگرن بسيار شديد رنج ميبرد. بنابراين، بسياري اعتقاد دارند که کارول در آن زمان براي تسکين درد ميگرن خود، از مخلوط اين افيون استفاده ميکرده است. علاوه بر اين، اين نويسنده از دوران کودکي از لکنت زبان رنج ميبرد که به شدّت موجب نگراني او شده است. اين ماده مخدر به کارول کمک کرد تا با پيچيدگي هاي رواني خود مقابله نمايد، او را آرام ميکرد، و همچنين به او اعتماد به نفس ميداد. دليل واقعي آن هر چه باشد، از يک موضوع اطمينان داريم: کارول تحت تاثير مواد مخدر قرار داشت. تنها نياز است تا کتاب "آليس در سرزمين عجايب" او را بخوانيم.
اديت پياف- همه چيز مشهور است که در سال 1951، بزرگ ترين خواننده، بتي بزرگ در تمام فرانسه، تصادف رانندگي شديدي را پشت سر گذاشت که سبب شد تا بازوي او و دو تا از دنده هايش بشکند. براي تسکين دردهايش، او به مورفين اعتياد شديدي پيدا کرد و سبب شد تا هر روز قرص مصرف نمايد. مدّت کوتاهي قبل از تصادف، در يک حادثه هوايي، نامزد او جان خود را از دست داد. پس از آن اديت پياف دچار افسردگي شد و سعي کرد تا با پناه بردن به الکل، از واقعيت فرار نمايد. با کمک دوستي، از خودکشي نجات يافت.
اين درمان به نتيجه مورد انتظار منجر نشد. اين خواننده نتوانست از افسردگي و اعتياد به الکل نجات يابد. امّا با وجود تمام اينها، او به صحبت کردن ادامه داد. اگرچه از سرطان رنج ميبرد و به دليل گسترش سرطان به گردنش، به خوبي نميتواند نفس بکشد، امّا اشتياق براي خواندن بر روي صحنه، به او قدرت ميدهد.
ترومن کاپوتي- انواع مواد مخدر ترومن کاپوتي توانست تا با نويسندگي به شهرت جهاني دست يابد. اين امر ابتدا او را پيروز کرده و سپس نابود کرد. زندگي لوکس و گيج کننده، و هم زمان استرس و عجول بودن سبب شد تا ترومن به طرز وحشتناکي به الکل اعتياد پيدا کند. حتّي اگر دليل خاصي نيز وجود نداشت، امّا او همواره به دنبال آن بود. اگر فردي شيشه مشروب را از او ميگرفت، به شدّت عصباني ميشد. با گذشت سال ها، او به مواد مخدر ديگر نيز اعتياد پيدا کرد. پس از مرگ کاپوتي در خون او، رگه هايي از مواد زير پيدا شد: انواع باربيتورات، واليوم، داروهاي ضد صرع و ضد درد.
هامپفري داوي- نيتروژن مونوکسيد شيميدان و مخترع بزرگ انگليسي، هامپفري داوي، که کشف هاي بزرگي را در علم شيمي انجام داده است، هنگامي که جوان بود، تصميم گرفت تا ثابت کند که نيتروژن مونوکسيد، سمي خطرناک نيست (آن طور که پزشکان آمريکايي در آن زمان تصور ميکردند). براي اثبات فرضيه خود، داوي خود را در معرض اين سم قرار داد. هنگاميکه او اين گاز را در آزمايشگاه توليد کرد، شروع به استنشاق آن نمود. اين کاري عجيب و خارق العاده بود. اين گاز حالتي مست کننده و شاد به او داد و سبب شد تا او هر روز، وابسته تر به آن شود.در نتيجه، نه تنها سبب شد که او اين گاز را سمين داند، بلکه سبب شد او دچار توهمات شاد و خنده دار شود. او بسيار تحت تاثير اين "گاز خنده آور" قرار گرفت (ناميکه داوي بعدها به گاز نيتروژن مونوکسيد داد). او تمامي احساسات خود را تحت تاثير نيتروژن مونوکسيد، بالعکس توصيف کرده و شرح داد.
يک بار، زماني که يک دانشمند 5 دوز از اين گاز را استنشاق نمود، سريعا هوشياري خود را از دست داده و براي سه ساغت در همين حالت باقي ماند. هرچند او ميتوانست آزمايشات خود را انجام دهد، امّا همين گاز او را شديدا بيمار کرده و مرگ او را در سن 50 سالگي رقم زد. اگرچه او اظهار ميدارد که فعاليت هايش به طور انحصاري براي گسترش علم بوده است، امّا وابستگي او به انجام آزمايش با اين گاز، تا ميزان زيادي به خاطر سرخوشي بوده است که از استنشاق "گاز خنده آور" نصيب او ميشد.
منبع: سيمرغ
مطالب پيشنهادي:
ستارههاي هاليوود که از بيماري وسواس رنج ميبرند!!10 چهره مشهوري که دست به خودکشي زدند اما موفق نشدند!!چهرههاي مشهوري که مرگ به موقع سراغشان آمد!!
7 ستاره که مشکل روحي دارند!! +عکس
ستارههايي که افسرده بودند!!
http://www.CheKhabar.ir/News/24068/8 فرد مشهور که به مواد مخدر اعتياد داشتند! -عکس