چه خبر - علي اکبريان از علي دايي خواست به ديدارش برود
«علي اکبريان» يکي از بازيکنان با استعداد فوتبال ايران در دهه 70 بود. هواداران استقلال او را «روماريو» صدا مي زدند. فوتباليستي که قدر استعدادش را ندانست و سال هاست به جاي حضور در ميدان، پشت ميلههاي زندان با پشيماني از گذشته خود، براي آزادي لحظهشماري مي کند.
با او گفتگويي انجام شده که متن آن را در زير مي خوانيد:
علي اکبريان در زندان؛ چطور پايت به اين جا باز شد؟
اشتباه، حماقت و يا هر چيز ديگري که اسمش را مي خواهيد بگذاريد. پيش از اين که به اين پرسش شما پاسخ بدهم مي خواهم برايتان توضيح دهيم که مني که زماني روماريوي ايران صدايم مي زدند چطور آلوده به مواد مخدر شدم.
تعريف کن، حتما براي خيليها جالب است؟
فوتبال را در اوج و به دليل آسيب ديدگي کنار گذاشتم. آن زمان مثل حالا نبود که علم پزشکي اين قدر پيشرفت کرده باشد و فوتباليست ها بعد از پارگي رباط خوب شوند و چند ماه بعد دوباره به فوتبال برگردند. در حالي که مي توانستم سال ها در سطح اول فوتبال ايران بازي کنم کفش ها را آويختم و بزرگ ترين ضربه زندگي ام را خوردم. افسردگي شديدي گرفتم و متاسفانه با برخي از دوستانم که ناباب بودند ارتباط پيداکردم. دروغ نمي گويم، در روزهايي که فوتبال بازي مي کردم از مشروبات الکلي و سيگار متنفر بودم و حتي يک بار نيز به سمت آن ها نرفتم با اين تفاسير به خودم آمدم و ديدم شيشه مصرف مي کنم.
اشتباه بزرگي مرتکب شدي. فوتباليستي که براي خودش اسم و رسمي داشت چطور با افراد معتاد صميمي شد؟
آن دوستان که اسمشان را نامرد مي گذارم مثلا به من نزديک شدند تا در بدترين روزهاي زندگي ام کنارم باشند و کمکم کنند تا از آن عبور کنم. شما فوتبال بازي نکرده ايد اما خدا پدر آن کسي را بيامرزد که اولين بار گفت فوتباليست ها دو بار ميميرند، يکي وقتي کفش هايشان را آويزان مي کنند و بار دوم لحظه مرگشان. به خداوندي خدا وقتي ديگر نتوانستم به بازي ادامه دهم روزي 10 بار از خدا مي خواستم مرا بکشد. در اين شرايط روحي رواني آن ها به من گفتند اگر چند بار اين مواد را بکشي نه معتاد مي شوي و نه چيزي، فقط در سريع ترين زمان ممکن اين روزها سپري خواهد شد و مثل يک آدم عادي به زندگي بر مي گردي اما وقتي به خودم آمدم يک معتاد حرفه اي شده بودم که اگر مواد به او نمي رسيد از بين مي رفت.
از اين که چطور دستگير شدي حرفي نزدي.
براي من خوب نبود که بروم و مواد مخدر تهيه کنم. به يکي از دوستانم پول دادم تا برايم شيشه تهيه کند. او اين کار را برايم انجام داد و وقتي قصد دادن شيشه را داشت ماشين پليس را در خيابان ما مشاهده مي کند و از ترسش بسته مواد مخدر را به حياط خانه مان پرتاب مي کند. تازه بعد فهميدم که اصلا شيشه اي در کار نبود و آن بسته اي که به حياط انداخت حاوي 350 گرم کراک بود.
چه ارتباطي به تو داشت؟ مواد مخدر براي دوستت بود و ميتوانستي به ماموران بگويي فقط مصرف کننده هستي.
اين هم از حماقت دومم بود. پدر دوستم به من گفت او سابقه دار است و اگر اين مواد به اسم او تمام شود برايش حبس طولاني مي برند اما تو علي اکبريان هستي و کمکت مي کنند و نهايت جريمه و پس از چند روز بازداشت آزاد مي شوي. من احمق نيز قبول کردم و گفتم اين مواد براي من بوده است. باور کنيد اصلا نمي دانستم حکم 350 گرم کراک حبس ابد است. تازه اين موضوع را در دادگاه متوجه شدم.
چند سال در زندان بودي و از مرخصي استفاده کردي تا به خانواده ات سر بزني اما دوباره با مواد مخدر دستگير شدي، درست است؟
متاسفانه بله.
اين بار چه کسي مقصر بود؟ نه دوستي مواد به حياط خانهات پرتاپ کرد و نه از فوتبال خداحافظي کرده بودي که افسرده باشي.
زندان و بي پولي بدجوري اوضاعم را خراب کرده بود. يک ريال پول نداشتم و بايد براي مدرسه دخترم 500 هزار تومان پرداخت ميکردم. در آن شرايط به هر دري زدم تا اين پول را فراهم کنم. به صد نفر رو انداختم اما همه مي گفتند نداريم و يا چند روز صبر کن. مرخصي ام در حال تمام شدن بود که نتوانستم اين مبلغ را فراهم کنم. به يکي از دوستانم قبل از زنداني شدن پولي قرض داده بودم، با او تماس گرفتم تا آن را پس بدهد اما در جواب گفت دستم خالي است اما مقداري شيشه دارم و اگر مي خواهي بيا آن را بگير و آبش کن. چاره اي برايم باقي نمانده بود رفتم شيشه را گرفتم و براي فروختنش با يکي از دوستانم به سمت کرج در حال حرکت بوديم که در بين راه ماشين پنچر شد و وقتي در حالي عوض کردن لاستيک بوديم ماموران نيروي انتظامي که مشکوک شده بودند ما و ماشين را مورد بازرسي قرار دادند و 200 گرم شيشه را پيدا کردند.
براي اين جرم به چند سال حبس محکوم شدي؟
اين بار وقتي مرا به دادگاه بردند قاضي حکم 20 سال حبس را صادر کرد.
قرار بود در حکم حبس ابدت تخفيف قائل شوند اما فرصت خوبي را از دست دادي.
حکم حبس ابدم به 16 سال حبس کاهش پيدا کرد و اگر اين اتفاق لعنتي نمي افتاد خيلي زود از زندان آزاد مي شدم اما اميدواري زيادي دارم تا دوباره فرصتي به من دهند.
يک بار فرصت را به راحتي و با يک اشتباه از دست دادي.
قبول دارم. در آن مدت پيگيري برخي، تاکيد ميکنم برخي از فوتباليها، باعث شد به مرخصي بروم و شايد تدوام آن ميتوانست منجر به تخفيف چشمگير در حکمم شود و حتي بخشيده شوم ولي بي پولي چنين اجازه اي نداد. اما به خدا قسم توبه کردهام و مي خواهم هر چه زودتر اين روزهاي لعنتي تمام شود.
از کجا معلوم که اگر دوباره از زندان آزاد شدي دوباره به سمت خلاف کشيده نشوي؟
مگر يک آدم چند بار اشتباهاتش را در زندگي تکرار مي کند؟ با خودم عهد بستهام که ديگر به سمت خلاف کشيده نشوم. قول دادهام اگر از گرسنگي نيز مردم کوچک ترين اشتباهي انجام ندهم و پايم را کج نگذارم. در اين مدت که در زندان بوده ام به اندازه کافي مجازات شده ام و عذاب کشيده ام. فقط از مسئولان تقاضا دارم که مرا به آغوش خانوادهام بازگردانند که بالاي سر دخترم باشم که وقتي دوستانش ميپرسند پدرت کجاست، خجالت نکشد. توبه کرده ام و مي خواهم خدا من را ببخشد و اگر امکان دارد فرصت ديگري به من بدهد که برگردم و زن و بچهام را شاد کنم.
در زندان فوتبال تماشا مي کني؟
واقعا جا دارد از مسئولان زندان قزل حصار تشکر ويژه اي داشته باشم که در اين مدت لطف زيادي در حق من کرده اند. تا پايان عمرم محبتهاي آنها را فراموش نميکنم. اين عزيزان هميشه و در هر شرايطي کمکم کردهاند. بازي هاي استقلال و پرسپوليس را تماشا مي کنم و اشک ميريزم. هميشه به خودم مي گويم تو روزي در اين تيم هاي پرطرفدار بازي مي کردي و الان بايد در فوتبال مربيگري مي کردي اما پشت ميلههاي زندان در آرزوي دوباره آزاد شدن لحظه شماري مي کني. يک زماني در همين زندان قزل حصار، فوتباليستها را جمع مي کردم و به اين جا مي آوردم تا زندانيان خوشحال شوند اما حالا.... يک خواهش ويژه از يک چهره فوتبالي دارم که از شما خواهش مي کنم درخواست مرا به او برسانيد.
به چه کسي؟
علي دايي. شنيده ام علي آقا خيلي مي تواند به من کمک کند. او اگر يک روز زحمت بکشد و به زندان بيايد گره زيادي از مشکلات من باز ميشود. از قول من براي او بنويسيد آقاي دايي! شما که اسطوره فوتبال ايران هستي و همه در دنيا شما را به اسم شهريار فوتبال ايران ميشناسند برادري بزرگي در حقم کن و يک روز براي ملاقاتم زحمت بکش و بيا. به خدا توبه کردهام و تا آخرين روزي که در دنيا باشم خلاف نميکنم. اين روزها به کمک و بزرگيات خيلي نياز دارم.
درخواست فرجامخواهي کردهاي؟
بله. چند ماه پيش مسئول دادگاه فرجامخواهي کرج به زندان آمده بود. وقتي مرا ديد با ناراحتي پرسيد من بازيهاي تو را تماشا ميکردم، اين جا چه کار ميکني؟ از رفتارهايت پشيمان شده اي يا نه؟ جواب دادم بله و اگر کمک کنيد ديگر به سمت خلاف نخواهم رفت.
فکر مي کني اتفاقي بيفتد؟
اميدوارم. برايم دعا کنيد.
اگر از زندان آزاد شدي بازهم سمت فوتبال ميآيي؟
حتما. براي خودم برنامهريزي کردهام. ميخواهم کلاسهاي مربيگري را پشت سر بگذارم و دوباره به فوتبال برگردم.
در پايان حرفي نداري؟
به هر کسي که مرا ميشناسد ميگويم که خلاف نکند چون آخر و عاقبت ندارد. فقط بدنامي و زندان است.
منبع: irna.ir
http://www.CheKhabar.ir/News/158142/درخواست فوتباليست جنجالي؛ علي اکبريان- علي دايي به دادم برس