چه خبر - پيشگيري از فروپاشي عصبي
روزهايي که زندگي ما پرتنش ميشود، فروپاشي عصبي بحراني ميشود که همه زندگيمان را دربرميگيرد.
نشانههاي فروپاشي عصبي عبارت است از حملات اضطراب، افسردگي يا وحشت. اين وقفههاي هيجاني شما را به مسير اشتباه ميکشاند و بعد از اينکه خيلي دير شد از اينکه به چنين مسيري افتادهايد پشيمانتان ميکند. حداقل قضيه اين است که اين وقفههاي هيجاني بدترين لحظات زندگي شما هستند.
قسمت خوب ماجرا اين است که شما ميتوانيد جلوي اين سقوط را بگيريد. ما امروز در اينجا راههايي به شما نشان ميدهيم که به کمک آنها ميتوانيد خودتان را در چنين لحظاتي بازيابي کنيد.
صحبت با خود واقعاً ميتواند آدم را از چاه دربياورد، البته اگر بداند که روش صحيح اين کار چيست. چرا ما داخل چاه ميافتيم؟ براي اينکه با خودمان «ديالوگ ذهني» کنترلنشده برقرار ميکنيم. ديالوگ ذهني همان حرفزدن با خود است که ميتواند مثبت باشد و ميتواند هم منفي باشد.
وقتي با حملهاي عصبي مواجه شديد، لحظهاي را به اين اختصاص دهيد که بفهميد صحبت با خودتان از چه نوعي است. اگر بينظم و آشفته است، بايد کاري کنيد وگرنه اين آشفتگي ادامه پيدا خواهد کرد. هرموقع با بحراني مواجه شديد، به ديالوگ ذهني خودتان دقت کنيد و آنجاهايي که نظمي وجود ندارد نظم برقرار کنيد
بهجاي اينکه به ذهنتان اجازه دهيد تا هرکجا که خواست برود و به جاهاي وحشتناک برسد و در چرخه نابودکننده «اگه فلانطور ميشد» گير کند، کنترل را در دست بگيريد و خودتان را به مکاني بهتر هدايت کنيد. اگر لازم است با خودتان بلند حرف بزنيد. با خودتان دوستانه رفتار کنيد و همه احتمالات را بسنجيد.
درباره چيزهايي که آزارتان ميدهد حرف بزنيد، و بعد، همچون يک دوست دلسوز پيشنهادي بدهيد که ياريتان کند. از نظر بعضي افراد اين کار غيرعادي است. اما اين روشي است که ميان آدمهاي خلاق است. فقط به ياد داشته باشيد: بايد دوست خودتان باشيد؛ اگر کمکي نياز داريد دست ياري به سوي خودتان دراز کنيد.
بيشتر بدانيد : حرف زدن با خود بسيار مفيد است!!
بيشتر بدانيد : کاهش استرس؛ نتيجه حرف زدن با خودتان!
نفس عميقي بکشيد و هيجانات خود را از معادله کنار بگذاريد. بپذيريد که فردا هيجاناتتان هر چقدر بخواهند ميتوانند بروز پيدا کنند، اما امروز فقط به فکر نياز داريد. اين روش بهخصوص وقتي که ناتوان و غرق در مشکلاتايد کارايي فراواني دارد.
در چنين زمانهايي، کارهاي زيادي بايد انجام دهيد، اما با فوران هيجانات هم مواجه هستيد. چه کار بايد بکنيد؟ بپذيريد که الان نيازي به طرف هيجاني خود نداريد و با حمله عصبي فقط از جنبه منطقي مواجه شويد. با دقت به مسائل خود نگاهي بيندازيد، و دانهبهدانه حلشان کنيد تا اينکه سرانجام از بحران خارج شويد.
معني اين کار اين نيست که بياحساس باشيد. نه، فقط يک زمان مشخص را به تعامل با طرف ديگر سکه، يعني هيجاناتتان، اختصاص دادهايد. کل قضيه درباره اولويتبندي است. تفکر به اين روش ذهن شما را به سمت نگرشي پرحاصل و موثر متمايل ميکند.
در بيشتر موارد، اين روش همانطوري که انتظار داريد عمل ميکند و شما همه تنشها را بعداً حس خواهيد کرد، وقتي که توانستهايد مشکلات را حل کنيد و چيز چنداني از تنش باقي نمانده است.
فروپاشي عصبي معمولا محصول تفکر ناموفق است. فروپاشي عصبي ميتواند محصول رويدادي پرتنش باشد که تبديل به بحران شده، يا يک صحنه غمافزا باشد که مدام در سر ما تکرار ميشود.
هر چه باشد، بايد حواستان را جمع اکنون کنيد. انديشيدن به گذشته را در همان گذشته رها کنيد. انديشيدن به ترسهاي آينده را هم بگذاريد براي آينده. پس، از تکرار مکررات دست برداريد و به «اگر»ها فکر نکنيد.
به خودتان يادآوري کنيد که تنها لحظهاي که ميتوانيد در آن کاري انجام دهيد لحظه اکنون است. از خودتان بپرسيد: «چه کاري هست که من بتوانم الان انجام بدهم تا اوضاع را بهتر کند؟»لازم نيست که حتماً به راهحل نهايي براي تمام مشکلاتتان دست پيدا کرده باشيد.
اما ذرهاي بهبود در شرايط فعلي ميتواند به شما کمک کند تا بحران را پشت سر بگذاريد. گذشته خود را بپذيريد. قبول کنيد که درباره گذشته کاري نميتوانيد انجام دهيد. هرچقدر بيشتر طول بکشد تا اين واقعيت را بپذيريد که نميتوانيد گذشته را تغيير دهيد، گذشته زمان بيشتري در اختيار دارد که بر شما اثر بگذارد.
اگر بياطميناني به آينده آزارتان ميدهد، بدانيد که خوشبختانه قدرت اين را داريد که با کنترل کارهاي امروز بر عواقب آينده اثر بگذاريد. درباره آينده فکر نکنيد. درباره اين فکر کنيد که چطور هماکنون در بهترين حالت خود باشيد. اگر اين کار را بکنيد، آينده خودش همانطوري خواهد شد که شما خواستهايد.
از نظر خيلي از افراد، تلقين نوعي توهم است. اما اگر قبلاً از اين روش استفاده کرده باشيد خوب ميدانيد که تلقين روش کارآمدي است. ميدانيد چيست؟ تلقينات را با خودتان تکرار کنيد، فرقي نميکند بلندبلند يا فقط در ذهن، اما نکته مهم اين است که حواستان به آنچه موقع تکرار اين تلقينات حس ميکنيد باشد.
توجه داشته باشيد که من گفتم آنچه حس ميکنيد، نه آنچه باور ميکنيد. فقط اين حس را بپذيريد. در لحظاتي که داريد تلقينات را تکرار ميکنيد. نفس عميقي بکشيد و اين را تکرار کنيد:«من بر تمام مشکلات غلبه ميکنم.»حالا لطفاً آن را دوباره بخوانيد.
چشمهايتان را ببنديد و به احساساتتان عميقاً توجه کنيد.حواستان نه به ذهنتان باشد، نه به فکرتان، نه به ترديدهايتان... حواستان به حستان باشد. همين.چه حسي داشت؟ با توجه به وضع فعليتان براي خودتان تلقين بسازيد و وقتي احساس دلمردگي داريد براي خودتان تکرارش کنيد.
شايد دوره سختي را داريد پشت سر ميگذاريد و هر لحظه ممکن است دچار فروپاشي عصبي شويد، اما اين به اين معنا نيست که هيچ کاري نميتوانيد درباره اين کار انجام دهيد. در واقع، براي شکستدادن اين وضعيت همهچيزي در اختيار داريد.
ولي اگر فقط روي چيزهايي تمرکز کنيد که به شما حس دلمردگي ميدهند نميتوانيد اين مسائل را حل کنيد. هر که بگويد «نميتونم از پسش بربيايم» صددردرصد شکست خواهد خورد، فرقي هم نميکند که چقدر قوي و پرتوان باشد. اين کوچه بنبست است، پس عاقلانه نيست که در اين بنبست باقي بمانيد.
بنابراين بايد بر کارهايي که ميتوانيد تمرکز کنيد، نه بر چيزهايي که نميتوانيد تغيير دهيد. حداقل به 10 چيزي که ميتواند موقعيتتان را بهتر کنيد فکر کنيد. 10 ممکن است عدد بزرگي بهنظر برسد، اما واقعيت اين است که شما خيلي بيش از 10 چيز را ميتوانيد پيدا کنيد. 10 برآورد محافظهکارانهاي است.
تواناييهاي شما فراوان است، نگذاريد اين تواناييها بهخاطر وضعيت فعليتان به محاق برود، چون مقايسه هيچ فايدهاي ندارد.ديگر براساس کمبودهايتان فکر نکنيد، براساس تواناييهايتان فکر کنيد.
به خودتان يادآوري کنيد که اين احساس موقتي است. اين اصل در بسيار از حملههاي اضطراب به من کمک کرده است. دليلش هم اين است که صددرصد حقيقت دارد. مواقعي که ما غرق در فروپاشي احساسي هستيم، ديدگاهمان از آينده تيره و مبهم و دردناک ميشود و سنگيني بار احساسي باعث ميشود فکر کنيم که «اين آخرش است.»
اما اين واقعيت نيست که ما را به زانو درميآورد، بلکه محصول جانبي احساساتمان است. بنابراين، دفعه بعد که اضطراب داشت تصويري از آينده را برايتان ترسيم ميکرد، نپذيريد که اين آينده واقعي است. حواستان باشد که اين تصوير تحريفشده است.
حواستان باشد که فروپاشي عصبي وضعيتي موقتي است. و مثل همه چيزهاي ديگر اين هم رد خواهد شد. به اين روش «انتظار براي گذر طوفان» هم ميگويند، چون اين تنها کاري است که از دستتان برميآيد. هر فکر و احساسي که داريد ساختگي و جعلي در نظر بگيريد.
اوقات ناخوشايندي را داريد طي ميکنيد، اما خيلي زود بسر جاي خود برميگرديد، و تا آن موقع ذهنتان وضعيت بهتري پيدا ميکند. اين نيز بگذرد. پس محکم باشيد و بدانيد که اينها همه موقتي است.
تصور فقط انديشيدن به آرزوها نيست، بلکه داشتن ديدگاهي شفاف نسبت به هدف مورد نظرتان است؛ همين جا است که تصورکردن به دادتان ميرسد. در تصورکردن هيچ چيز مانع شما نميشود. اول اينکه، وقتي ميگويم تصور منظورم اين نيست که بايد در ذهن خودتان ديدگاهي صاف و روشن و بيخدشه داشته باشيد.
همين که به چيزي که ميخواهيد فکر کنيد کافي است. بعضي از آدمها نسبت به ديگران ذهن تصويرسازتري دارند، ولي اين موضوع خيلي هم مهم نيست. چيزي که مهم است اين است که اثرات اين مثبتانديشي را احساس کنيد.
منبع :روزنامه آرمان
http://www.CheKhabar.ir/News/157625/راه هاي پيشگيري از فروپاشي عصبي و کنترل اعصاب در مشکلات