7 شايعه عجيب درباره آلبرت اينشتين از کند ذهن بودن تا ...
شنبه 17 فروردين 1398 - 7:08:19 AM
چه خبر - 7 باور غلط درباره "آلبرت اينشتين"

آلبرت اينشتين يکي از تاثيرگذارترين دانشمندان تاريخ است. با توجه به مکتب فکري وي، زماني که در آن مي‌زيسته و شخصيت بارز علمي و شهرتش عجيب نيست که افسانه‌هاي متعددي از زمان مرگش تاکنون دهان به دهان چرخيده باشد.

از کند ذهن بودن در زمان مدرسه گرفته تا چپ‌دست بودنش، همه از اين دسته خرافات فانتزي هستند. در حالي که ادعاهايي در مورد خوانش‌پريشي (عارضه‌اي در خواندن متون) اينشتين قابل بحث است، اما برخي از جنبه‌هاي کمتر شناخته شده مبتني بر واقعيت از اين مرد بزرگ وجود دارد که در واقع جالب‌تر از بسياري از افسانه‌هاي مربوط به اوست.
بنابراين در اينجا به بازگويي 7 باور درباره اينشتين مي‌پردازيم که بايد دست از باور آنها برداشت:

1. اينشتين به "ساخت بمب اتم" کمک کرده است
اين يک باور غلط است که مدام تکرار مي‌شود و اين شايعه به احتمال زياد به علت فعاليت پيشگامانه وي قبل از جنگ جهاني دوم ساخته شده است.
اينشتين در سال 1939 متوجه شد که سوسياليست‌هاي ملي در آلمان موفق به تجزيه اتم اورانيوم شده‌اند. اين خبر که رژيم نازي ممکن است به توسعه چنين سلاح قدرتمند و مرگباري نزديک باشد، او را وحشت‌زده کرد.
اين خبر الهام بخش بسياري از دانشمندان برجسته از جمله اينشتين براي نگارش يک نامه به روزولت، رئيس جمهور وقت آمريکا بود که هر کاري مي‌تواند انجام دهد تا اطمينان حاصل شود که اول آمريکا به اين فناوري دست پيدا مي‌کند.
"پروژه منهتن" پس از اين نامه في‌الفور طرح‌ريزي و آغاز شد. دانشمندان برجسته‌اي نظير "انريکو فرمي"، "اوپنهايمر" و ديگران براي تسريع در توسعه تکنولوژي هسته‌اي ايالات متحده استخدام شدند.
اما ديدگاه‌هاي سياسي اينشتين که يک حامي آزاد سوسياليسم بود باعث شد بسياري در ارتش و دولت آمريکا به انگيزه و غرض اينشتين شک کنند. در حقيقت او از "ولاديمير لنين" تعريف و تمجيد مي‌کرد. چنان که در جايي مي‌گويد: من به لنين به عنوان مردي که به طور کامل از خود گذشته و تمام انرژي خود را به تحقق عدالت اجتماعي اختصاص داده است، احترام مي‌گذارم. من روش‌هاي او را عملي نمي‌دانم اما از يک چيز مطمئن هستم و آن اين که مرداني نظير او نگهبانان و اعاده کننده وجدان بشريت هستند.
بنابراين او قابليت کسب مجوزهاي لازم امنيتي مورد نياز براي عضويت در "پروژه منهتن" را نداشت. اگرچه نقش مهم اما غير مستقيمي در اين پروژه ايفا کرد اما هيچ گاه به طور رسمي بخشي از اين پروژه نبود.

2. اينشتين دانش‌آموز کند ذهني بوده است
اغلب ادعا مي‌شود که اينشتين در مدرسه دانش‌آموز خوبي نبوده است. نه اينکه بد رفتار کرده باشد بلکه در واقع از دانش‌آموزان ممتاز کلاس نبوده است.
اين موضوع شايعه‌اي بيش نيست. ادعاهايي نظير اين که او دير زبان باز کرده يا اين که در امتحانات مختلف مردود مي‌شده مطرح است که به نظر نمي‌رسد به واقعيت نزديک باشد بلکه حقيقت اين است که اينشتين به عنوان شاگرد اول از دبيرستان فارغ‌التحصيل شده است.
وي در اولين ترم دانشگاه نيز بالاترين نمره ممکن را در هر درس کسب کرد.
يک نقطه ضعف ديگر که در مورد اينشتين گفته مي‌شود اين است او در امتحان ورودي دانشکده پلي‌تکنيک فدرال سوئيس رد شده است. اما بايد توجه داشت که اين آزمون به زبان فرانسه و نه به زبان مادري وي بود و اينشتين دو سال از اغلب دانشجويان کوچک‌تر بود.
در حالي که او نابغه رياضي بود، اما به نظر مي‌رسيد که با درس‌هاي گياه شناسي، زبان و زيست‌شناسي مشکل دارد.

3. اينشتين چپ دست بوده است
اين شايد يکي از جالب‌ترين شايعات در مورد اينشتين باشد. در يک برهه از تاريخ بدون هيچ دليل روشني باور به ارتباط بين چپ دستي و نبوغ بسيار فراگير شد. در حالي که چپ دستي و راست دستي هيچ ارتباطي به توانايي فکري ندارند.
بنابراين ترجيح داده شد تا از اينشتين نيز به عنوان يکي از تاثيرگذارترين دانشمندان تمام دوران به عنوان يک فرد چپ دست ياد شود.
سند راست دستي اينشتين نيز در چند عکس که قلم را با دست راست نگه داشته و يا با دست راست ويولن مي‌نوازد مشهود است. وي همچنين معمولاً در حال نوشتن و اشاره به تخته سياه با دست راست ديده شده است.

4. اينشتين انتخاب کرد گياه‌خوار شود
باور اشتباه ديگر درباره اينشتين است که در سال‌هاي اخير رايج شده اين ادعا است که اينشتين داوطلبانه تصميم به نخوردن گوشت و تبديل شدن به يکي از اولين گياه‌خوارهاي برجسته تاريخ در جهان شد.
اين موضوع در واقع حقيقت ندارد. اينشتين در طول زندگي خود با مشکلات گوارشي روبرو بود. او اغلب از زخم معده، زردي، التهاب کيسه صفرا و درد روده رنج مي‌برد.
به همين دليل پزشکش به او توصيه کرد که خوردن گوشت را متوقف کند و احتمالاً همين موضوع منشأ پيدايش اين شايعه شده است. بنابراين اينشتين به انتخاب خود رو به گياه‌خواري نياورده است.
البته اينشتين بعدها اذعان کرد که در هنگام خوردن گوشت احساس گناه مي‌کرده و با استدلال‌هاي اخلاقي در مورد گياه‌خواري موافق است. اما با وجود اين، او گياه‌خواري را به طور داوطلبانه انتخاب نکرده بود، بلکه يک ضرورت پزشکي بود.

5. اينشتين از سندرم آسپرگر رنج مي‌برده است
يک شائبه ديگر درباره اينشتين اين است که او از سندرم آسپرگر (Asperger) رنج مي‌برده است.
نشانگان آسپرگر يا سندرم آسپرگر (Asperger syndrome) يک نوع اختلال رشد عصبي است که با مشکلات قابل توجه در ارتباط بين فردي و ارتباط غير کلامي مشخص مي‌شود که معمولاً به همراه علايق و رفتارهاي وسواسي و تکراري است. اولين بار در سال 1944 پزشک اتريشي به نام هانس آسپرگر با انتشار مقاله‌اي آن را توصيف کرد.
سندرم آسپرگر به صورت شکل ملايمي از طيف اوتيسم شمرده مي‌شود و وجه تمايز آن حفظ مهارت‌هاي تکلمي و هوش(iQ) بسيار بالا و حافظه بلند مدت قوي است. هرچند بعضي از پژوهش‌ها نشان‌دهنده تفاوت اساسي بين سندرم آسپرگر و اوتيسم با عملکرد بالا است.
در حالي که اينشتين به لذت بردن از شرکت خود مشهور بود و گاهي اوقات نيز خشن، بي‌ادب و بي‌عاطفه به نظر مي‌رسيد، اما اين بدان معنا نيست که او از سندرم آسپرگر رنج مي‌برده است.
در کل با توجه به گزارش‌هاي مختلف به نظر نمي‌رسد شواهد معتبري مبني بر اين که اينشتين در طول زندگي خود با مسائل اجتماعي و مشکل در برقراري ارتباط با ديگران مواجه بوده است وجود داشته باشد.
او همچنين در طول دهه 1920 بسيار سفر کرد و خاطرات مفصلي از افرادي که ملاقات کرده و با آنها ارتباط برقرار کرده بود در دفتر خاطرات خود نوشته است. اينشتين در طول زندگي خود داراي روابط نزديکي با پزشکان بوده و هيچ کدام از آنها هرگز گزارشي مبني بر اختلال روابط اجتماعي در وي نداده‌اند.

6. اينشتين دچار خوانش‌پريشي بوده است
هستند کساني که دوست دارند ادعا کنند که اينشتين دچار اختلال خوانش‌پريشي بوده است. اين شايعه تا حدودي با ادعاهاي قبلي مبني بر اين که او دانش‌آموز تنبلي بوده است يا در واقع از سندرم آسپرگر رنج مي‌برده مرتبط است. اما همانطور که مشاهده کرديم، هر دوي اين ادعاها درباره اينشتين باطل است.
خوانش‌پريشي، دش‌خواني يا ديسلِکسي(Dyslexia) يک اصطلاح عام براي تشريح معلوليت آموزشي است. اين معلوليت موجب اختلال در روان‌خواني يا درک مطلب مي‌شود. اين ناتواني مي‌تواند خود را به عنوان يک مشکل در رابطه با واج‌خواني و رمزگشايي، ديکته، مهارت شنوايي، حافظه کوتاه‌مدت يا نامگذاري سريع آشکار کند.
خوانش‌پريشي اغلب به عنوان يک بيماري عصبي شناخته شده است که باعث مي‌شود مشکلاتي در ترجمه زبان در ذهن و بالعکس به وجود بيايد. به همين علت افراد ديسلکسيک اغلب از مشکلاتي در خواندن، نوشتن، هجي کردن، صحبت کردن يا گوش دادن رنج مي‌برند.
آيا واقعاً مي‌توان اين اختلال را به اينشتين نسبت داد؟ او بر زبان آلماني تسلط داشت و توانايي خود را در نوشتار و سخنراني با مهارت بالا نشان داده بود.

7. اينشتين فقط يک نظريه‌پرداز بوده است
اينشتين يک شخصيت چند وجهي داشته و برخلاف تصور عامه فقط يک نظريه‌پرداز نبوده است. در حالي که وي نزد جهانيان با کارهايش در فيزيک نظري شناخته مي‌شود اما او ظاهراً از اختراع نيز لذت مي‌برده است.
اينشتين بين سال‌هاي 1902 و 1909 در دفتر ثبت اختراع سوئيس کار مي‌کرد. در طول اين دوره گاهي نيز شاهد متخصص آزمايش پرونده‌هاي ثبت اختراع بود.
به نظر مي‌رسد که اين کار تأثيري طولاني بر اين مرد داشته است و او بيش از 50 اختراع ثبت شده در 7 کشور جهان دارد.
برخي از اختراعات او خارج از نظريه‌هاي وي در فيزيک نسبيت هستند. اختراعات او عبارتند از دوربين خود-تنظيم، دستگاه صوتي الکترومغناطيسي و معروف‌ترين اختراع وي که يک يخچال بي‌صدا و کم‌مصرف و سازگار با محيط زيست بوده است.
اين يخچال که با همکاري يکي از شاگردانش به نام "لئو زيلارد" ساخته شد، يک يخچال و فريزر جذبي بود که هيچ قسمت متحرکي نداشت و تنها از گرما به عنوان ورودي استفاده مي‌کرد.


منبع: isna.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/155777/7 شايعه عجيب درباره آلبرت اينشتين از کند ذهن بودن تا
بستن   چاپ