چه خبر - قدوسي: ميتوانستند، روحاني را ردصلاحيت کنند
جواد کريمي قدوسي سه دوره متوالي است که نمايندگي مردم مشهد در مجلس را برعهده دارد. نمايندهاي منتقد روحاني و عملکرد دولتش به ويژه در عرصه سياست خارجي.
سخنان و اظهارات کريمي قدوسي در خصوص برخي موضوعات همچون جلسه ظريف با رهبري پس از توافق لوزان، ارتباط برخي افراد در بدنه دولت با MI 6 انگلستان و حتي آغاز مذاکرات موشکي ايران با فرانسه کمحاشيه نبوده است.
او اطلاعات ويژه فراواني دارد؛ هر چند که معتقد است "هر خبري را نميتوان گفت" با اين حال آنچه را که تشخيص ميدهد مردم بايد بدانند، رسانهاي ميکند.
وي که تأکيد ميکند کانال ويژهاي براي کسب خبر ندارد، توضيح ميدهد اين قبيل اطلاعات به نمايندگان ديگر هم ميرسد.
برخي رسانهها از کريمي قدوسي به عنوان عضوي از جبهه پايداري ياد ميکنند، ولي او ميگويد که عضو هيچ جبهه و جناح و گروهي نيست.
حاشيههاي مصاحبه با اين نماينده که قبل از ورود به مجلس از فرماندهان سپاه بوده و شنيدن و خواندن صحبتهاي وي -حتي اگر بخشي از آن نيز قابل انتشار نباشد- خالي از لطف نيست.
صلاحيت روحاني به دليل کم نشدن مشارکت مردم در انتخابات تأييد شد
نقدهاي شما صرفا به کم و کيف عملکرد دولت است يا جنبههاي سياسي هم پيدا ميکند؟
بيشتر عملکردي است.
ولي شما قبل از اينکه روحاني براي انتخابات 92 بيايد ميگفتيد بايد رد صلاحيت شود.
سال 92 آقاي روحاني يک هندوانهي سربسته بود و هيچکس او را نميشناخت.
شما همان هندوانهي سربسته را ميگفتيد بايد رد صلاحيت شود.
سال 64 من فرماندهي سپاه استان سمنان بودم که با آقاي روحاني آشنا شدم. او با آقاي هاشمي در شوراي عالي امنيت ملي بود. همان زمان هم همينگونه بود؛ ديپلماتمآب. سال 92 آقاي هاشمي و مشايي رد صلاحيت شدند. همه پرسيدند چرا آقاي روحاني توسط شوراي نگهبان تأييد صلاحيت شد. من گفتم شوراي نگهباني که با شجاعت آقاي هاشمي را رد صلاحيت کرد، فکر نکنيد نتوانست آقاي روحاني را رد صلاحيت کند. به دلايلي که بيشتر براي کاهش نيافتن مشارکت مردم در انتخابات بود، او تأييد شد. در حالي که آقاي روحاني تفکري بر مبناي نگاه به غرب دارد. بنده به صراحت ميگويم که راهبرد سياست خارجي او عاديسازي رابطه با امريکا بوده است. هرکاري هم که توانسته در اين خصوص انجام داده است.
سال 98 سال بسيار خوبي براي کشور خواهد بود
شرايط امروز مملکت از نظر اقتصادي و اوضاع معيشت مردم را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
تمام اين اتفاقاتي که در حوزه مذاکرات و برجام روي داد اگر باعث عبرت شود، سال آينده سال بسيار خوبي خواهيم داشت. حتي با بازگشت تحريمها به سادگي ميتوانيم آن را دور بزنيم. بسيار راحت ميتوانيم با شرکاي سنتي راهبردي خود مانند چين، عراق، پاکستان، ترکيه، روسيه، کره، هند و چند کشور ديگر در فروش يک ميليون و پانصدهزار بشکه نفت موفق باشيم و هيچ مشکلي در تنظيم و پياده کردن بودجهي 98 نداشته باشيم. اساس کار هم همين است که بودجه جواب دهد و کشور اداره شود.
دولت و مردم بند ناف برجام و صنعت و اقتصاد را قيچي کنند
دولت وملت بايد بند ناف برجام را از صنعت و اقتصاد و بازار و000 قيچي کنند آنگاه همه چيز درست ميشود از اول کار هم بايستي با اين استراتژي حرکت ميکردند ميگذاشتند کشور مسير طبيعي وآ رام خود را طي ميکرد و مذاکره هم براساس اصول، راه خود را. اگر اروپاييها زيادهخواهي کردند و بحث حقوق بشر را پيش کشيدند و چالشيتر برخورد کردند، تو دهني بخورند. دولت هم ديگر به آنها بها ندهد. خود کشور راه ميافتد. اگر دولت چند کار مهم از جمله مديريت واردات و اصلاح نظام بانکي را انجام دهد، اقتصاد رونق ميگيرد.
به تغييرات کابينه خوشبين هستم
اگر تيم دولت جوانتر باشد بهتر خواهد بود. به تغييرات کنوني و چند وزيري که جابهجا شد خوشبين هستم. بانک مرکزي هم که بسيار خوب بازار ارز و درآمدها و مسائل بانکي را مديريت ميکند. پروژهي بزرگ دولت بايد هدايت نقدينگي باشد. در حال حاضر يک تريليون و 750 ميليون تومان نقدينگي وجود دارد که حتي اگر 20 درصد آن به توليد و پروژههاي نفتي، گازي و پتروشيمي برود، خواهيد ديد چه اتفاقي روي ميدهد. فقط کافيست دست خود را در دستهاي يکديگر بگذاريم.
خدا را گواه ميگيرم که من ذرهاي بغض به کسي ندارم. جناحي و عضو حزب و گروه و جبههاي هم نيستم. خير همه را ميخواهم، ولي خط قرمزها بايد رعايت شود.
وضعيت کشور را خوب ارزيابي ميکنيد، ولي صف گوشتي را که 200، 300 نفر از مردم هر روز ساعتها در آن ميايستند، ديدهايد؟ در جريان حقوق بيارزش شدهاي که کفاف سفرهي معمولي زندگي مردم را نميدهد، هستيد؟
اين بسيار غصهدار است. تمام حرف ما اين است که گوشت و شکر نبايد اينگونه ميشد. ابتداي سال 97 وزير کشاورزي ميگويد ذخاير استراتژيک ما کاملا تأمين شده، ولي وسط سال شاهد کمبود در بازار هستيم. من خبر دارم که وزارت جهاد شش ماه اجازه نداده شکر خام براي تصفيه وارد شود. بخش خصوصي اصرار ميکند با پول و ارز خود واردات انجام ميدهم، ولي دولت مجوز نميدهد.
سال 97-96 توليد شکر کاهش پيدا کرد و همزمان واردات هم کم شد؛ در حالي که دولت از تهديدات دشمن در حوزه تأمين مسائل معيشتي مردم آگاه بوده، ولي اين نحوه مديريت ميشود کمبود شکر در بازار و افزايش قيمت آن.
نقشهاي براي امنيتي کردن گوشت داشتند
در مورد گوشت تقصير را به گردن قاچاق دام انداختند. در حالي که قاچاق دام را بزرگ کردهاند که از اصل موضوع فرار کنند. کارشناسان حوزهي امنيتي اعلام کردند که برخي نقشه دارند گوشت را امنيتي کنند. در هرات کشتارگاه مدرن تأسيس کردهاند. زماني که من از مافياي گوشت حرف زدم، همانها بودند که با برزيل و نيوزيلند براي واردات گوشت تباني داشتند؛ ولي چرا گوشت از ازبکستان، تاجيکستان و حتي مغولستان با قيمتي کمتر از کيلويي 50 هزار تومان نيايد؟
اين تلاطمات بازار را در ارتباط با خروج آمريکا از برجام نميدانيد؟
ابداً. حتي يک ذره. اگر هم ارتباطي ميداشت، از نظر رواني بود که آن را نيز دولت ميتوانست خنثي کند.
با تمام اين شرايط چگونه ميگوييد سال 98 سخت نيست؟
اگر مسئولين درست عمل کنند بسيار راحت است.
اتفاقا همان مسئولين از رييس و معاون و وزير و وکيل ميگويند سال سختي خواهد بود.
خير. من اينها را قبول ندارم. اگر هم بشود، در راستاي رسالت عاديسازي رابطه با آمريکا است.
روحاني براي فرار رو به جلو اعتراضات 96 را به مشهد ربط ميدهد
شما ميگوييد دولت به ترامپ علامت داد، ولي آقاي روحاني ميگويد مشهد به ترامپ علامت داد.
اين هم از آن حرفهاي عتيقهي ايشان است.
به نظر شما چرا اعتراضات از مشهد آغاز شد؟
از مشهد شروع نشد. همه شهرها هماهنگ بودند.
آقاي روحاني نقش مشهد را پررنگ ميبيند.
ايشان براي فرار رو به جلو اين صحبت را ميکند. عامل اصلي اين مساله اقتصادي کشور آقاي روحاني است و فرافکني ميکند.
مشهد در تضعيف دولت هيچ نقشي نداشت؟
تضعيف يعني چه؟ يعني مشهديها اهل نقد هستند و تهرانيها و شيرازيها نيستند؟ يعني همه جا خوش و خرم بود و فقط مشهديها اعتراض کردند؟
ظريف استعفا داد، زيرا با خود ميگويد من که ديگر کاري از پيش نميبرم
صحبت از سوريه شد؛ به نظر شما پيام استعفاي آقاي ظريف همزمان با ورود بشار اسد چه بود؟
در اطلاعيهي اتحاديه اروپا در مورد اينستکس سه شرط آمده؛ موشک، منطقه و تصويب قانوني لوايح CFT و پالرمو. آقاي ظريف استعفا داد، زيرا با خود ميگويد من که ديگر کاري از پيش نميبرم، پس يک راه بيشتر وجود ندارد و آن اين است که از حوزهي منطقه يک امتياز براي غرب بگيرم. يک روز پس از استعفاي آقاي ظريف، آقاي روحاني در بانک مرکزي ضمن تشکر از زحمات وي گفت ما يک سياست خارجي و يک وزير خارجه داريم. معنا و مفهوم آن چه بود؟ يعني اکنون دو وزير خارجه داريم. يکي سردار سليماني و ديگري آقاي ظريف. دو سياست خارجي داريم؛ يکي مقاومت و ديگري آن سياست خارجي دولت من. موضوع استعفا در رسانههاي سعودي وابسته به صهيونيست تيتر شد و بر طبل اختلاف در حکومت اسلامي بر سر بشار اسد کوبيدند. بلافاصله سردار سليماني براي خواباندن فتنه، واکنش موثري نشان داد.
از سوي ديگر آقا تغيير در کابينه را در شرايط فعلي به مصلحت نميدانند و تاکيد بر ثبات در دولت دارند.
دولت پنهان و در سايه نداريم
البته انتقاد به دو تصميمگيرنده در کشور نه فقط در بحث سياست خارجي بلکه در حوزههاي ديگر همچون اقتصادي هم مطرح است. کما اينکه روحاني هم تلويحاً به دولت پنهان اشاره داشته است.
هرگز چنين نيست. ما يک قانون اساسي داريم و يک دولت. صحبت آقاي روحاني به اين دليل است که جوابي براي به سرانجام نرسيدن تلاش همه جانبهي خود ندارد؛ در حالي که من از نزديک شاهد بودم فرضاً اگر کاري بناست انجام شود که در حوزهي دولت قرار ميگيرد، آقا ميفرمايند اين وظيفهي دولت است.
پس دولت پنهان و در سايهاي را که ميگويد قبول نداريد؟
بگويد منظورش چيست و کيست. اگر منظور او سپاه است -که بيشتر هم همين است- خودش ميداند بيش از 80 درصد پروژههايي که او براي افتتاح رفته و پول آن را نيز بدهکار است، متعلق به قرارگاه خاتمالانبياست. جنگ که تمام شد، آنها ميتوانستند تجهيزات خود را در پادگانها پارک کنند و هر روز بروند و واکس بزنند و رژه بروند، ولي راه ديگر اين بود که در خدمت مردم قرار گيرد. قرارگاه خاتم هزار تا دوهزار کادر سپاه بيشتر ندارد، ولي قريب به صدهزار کارشناس بخش خصوصي و پيمانکار به آن وصل است. اگر اينها نبودند که هر پروژه را بايد به خارجيها با پنج برابر قيمت ميدادند.
همين گستردگي کارهاي عمراني، برنامههاي اقتصادي و گردش مالي که دولت هم در آن نقشي ندارد، قدرت دولت را تضعيف نميکند؟
اگر دولتي قدر بداند بايد دست و بازوي اينها را ببوسد؛ نه اينکه "علي برکتالله" را بگويد، ستارهي خليج فارس و آبرساني خرمشهر را افتتاح کند، ولي حتي به فرماندهي قرارگاه خاتم اجازه ندهد پشت تريبون برود و گزارش کار دهد.
منبع: bartarinha.ir