چه خبر - 10 فرد سمي که بايد به هر قيمتي از آنها دوري کنيد
افراد سمّي منطق را زير پا ميگذارند. برخي از آنها از تأثير منفي خودشان بر اطرافيانشان بياطلاع هستند و برخي ديگر به ظاهر از ايجاد آشوب و عصباني کردن ديگران لذت ميبرند.
«آدمهاي سمّي چه نشانههاي دارند؟ از کجا بدانيد که با يک فرد سمّي معاشرت ميکنيد؟ و اگر اين طور است، بايدها و نبايدها در اين خصوص کدامند؟ سر و کار داشتن با افراد سمّي اجتنابناپذير است.
آدمهاي سمّي همه جا حضور دارند. آنها نه تنها زندگيتان را نابود ميکنند و جلوي پيشرفت شما را ميگيرند، بلکه ميتوانند شما را تا سطح خودشان پايين بياورند و شما را نيز به يک فرد سمّي تبديل کنند.
همان قدر که سمزدايي از بدن با خودش افزايش بهرهوري در نتيجه سلامت جسماني را به همراه دارد، با بيرون کردن اين افراد از زندگيتان آرامش خاطر هم نصيبتان خواهد کرد. خوشبختانه راههايي براي مقابله با اين افراد وجود دارد. هدف اين مقاله آگاهي رساندن درباره شناسايي اين افراد، چگونگي برخورد با آنها و به حداقل رساندن آسيب آنها است.
افراد سمّي منطق را زير پا ميگذارند. برخي از آنها از تأثير منفي خودشان بر اطرافيانشان بياطلاع هستند و برخي ديگر به ظاهر از ايجاد آشوب و عصباني کردن ديگران لذت ميبرند.
يادگيري چگونگي برخورد با افراد مختلف مهم است؛ افراد سمّي هرگز ارزش تلف کردن وقت و انرژي شما را ندارند و چه بسيار که از هر دو ميگيرند. افراد سمّي پيچيدگي، نزاع و بدتر از همه، استرس بيهوده ايجاد ميکنند.
«مردم هم ميتوانند براي شما الهام بخش باشند و هم انگيزه شما را نابود کنند؛ پس آنها را عاقلانه انتخاب کنيد.» (هانس اِف. هانسِن)
تحقيقات اخير از دانشگاه فريدريش شيلر در آلمان نشان ميدهد که افراد سمّي تا چه حد خطرناک هستند. محققان دريافتند مواجهه با محرکي که احساسات منفي قوي ايجاد ميکند، درست شبيه مواجهه با افراد سمّي هستند که سبب ميشود مغز فرد مورد بررسي واکنشهاي استرسي شديدي را بروز دهد. خواه نامش يک نگرش منفي، بيرحمي، سندروم قرباني يا تنها ديوانگي محض باشد، اين افراد به مغز شما استرس شديدي وارد ميکنند که بايد به هر قيمتي از آن دوري کنيد.
مطالعات مدتها است نشان دادهاند که استرس ميتواند تأثيري منفي و درازمدت بر مغز داشته باشد. حتي مواجهه چند روزه با استرس، سودمندي ياختههاي عصبي در هيپوکَمپِس را به خطر مياندازد؛ ناحيه مهمي از مغز که مسئول استدلال و حافظه است. هفتهها استرس سبب لطمه برگشتپذير به سلولهاي مغزي ميشود و ماهها استرس ميتواند آنها را براي هميشه نابود کند. افراد سمّي شما را فقط بدبخت نميکنند بلکه واقعا به مغز شما آسيب ميرسانند.
توانايي کنترل احساسات و آرام ماندن تحت فشار، رابطه مستقيمي با عملکرد شما دارد. تَلِنتاِسمارت (TalentSmart) تحقيقي را بر روي بيش از يک ميليون نفر انجام داده است. آنها دريافتند 90٪ از افرادي که بهترين عملکرد را دارند، آنهايي هستند که در مواقع استرس قادرند احساساتشان را مهار کنند و ميتوانند آرام بمانند. يکي از بزرگترين موهبتهاي آنها، توانايي شناسايي افراد سمّي و دور نگه داشتن آنها است.
اغلب گفته ميشود هر آدمي برآيندي از پنج نفري است که بيشترين وقت خود را با آنها ميگذراند. حال اگر شما فقط به يکي از آن پنج نفر هم اجازه سمّي بودن بدهيد، به زودي خواهيد ديد که آن يک نفر چقدر قادر است جلوي موفقيت شما را بگيرد.
نميتوانيد اميدوار باشيد از افراد سمّي فاصله بگيريد، مگر اين که آنها را بشناسيد. براي اين کار کساني که مردمآزار هستند يا صرفا بودن در کنارشان دشوار است را از آنهايي که واقعا سمّي هستند، جدا کنيد.
نکات زير درباره انواع افراد سمّي است که بايد به هر قيمتي از آنها فاصله بگيريد تا خودتان سمّي نشويد.
شايعهپردازها
«ذهنهاي بزرگ از ايدهها، ذهنهاي متوسط از رويدادها و ذهنهاي کوچک از افراد سخن ميگويند.» (اِلِنور روزوِلت)
شايعهپردازها از بدبختي ديگران لذت ميبرند. شايد در ابتدا سرک کشيدن به لغزشهاي شخصي و حرفهاي ديگران مايه سرگرمي باشد اما با گذشت زمان خستهکننده ميشود و به شما احساس شرم ميدهد و ديگران را نيز ميرنجاند. نکات مثبت و پندهاي بسيار از افراد جالب آن قدر زياد هستند که نياز نيست وقت خود را با صحبت از بدبختي ديگران هدر دهيد.
دمدميمزاجها
برخي افراد هيچ کنترلي روي احساساتشان ندارند. آنها شما را به باد فحش خواهند گرفت، احساساتشان را به شما فرافکني خواهند کرد و در تمام مدت تصور ميکنند شما باعث بيقراري آنها شدهايد. دور انداختن دمدميمزاجها از زندگيتان دشوار است، زيرا کنترل نداشتن آنها روي احساساتشان باعث ميشود به حالشان تأسف بخوريد. گر چه وقتي همه راههاي ديگر بسته باشند، افراد دمدميمزاج از شما به عنوان توالت احساسي خود استفاده ميکنند و بايد به هر قيمتي از آنها دوري کرد.
قربانيها
شناسايي قربانيها دشوار است چون شما نخست با مشکلات آنها همدردي ميکنيد اما با گذشت زمان، متوجه ميشويد «زمان احتياج» آنها، همه وقت شماست. قربانيها در عمل هر گونه مسؤليتي را کنار ميزنند و هر سرعتگير پيش رويشان را يک کوه غير قابل صعود جلوه ميدهند. آنها به جاي ديدن تجربيات سخت به عنوان فرصتهايي براي آموزش و رشد، آنها را راه فرار ميبينند. يک مثل قديمي ميگويد: «درد اجتنابناپذير است اما رنج اختياري است.» اين کاملا نشانگر سمي بودن قرباني است که هر بار رنج کشيدن را انتخاب ميکند.
خودبينها
خودبينها با حفظ فاصله شديد از ديگران، شما را از پا درميآورند. هر زمان که کاملا احساس تنهايي ميکنيد ميتوانيد حدس بزنيد که دور و بر خودبينها ميپلکيد. اين اتفاق ميافتد چون تا جايي که به آنها مربوط است، داشتن رابطه واقعي ميان آنها و ديگران هيچ فايدهاي ندارد. شما صرفا ابزاري هستيد که به خودبيني آنها پر و بال بدهيد.
حسودها
براي حسودها، هميشه مرغ همسايه غاز است. حتي وقتي اتفاق خوبي براي حسودها ميافتد، هيچ لذتي از آن نميبرند. دليلش اين است که آنها بخت و اقبال خود را با بخت و اقبال تمام دنيا مقايسه ميکنند. در حالي که بايد از درون جوياي رضايت باشند. دقيق که بنگريم، بايد بپذيريم هميشه در زندگي خوشبختتر و خوشاقبالتر از ما هم هست. صرف کردن اوقات زياد با حسودها خطرناک است، چون آنها به شما ياد ميدهند موفقيتهاي خودتان را بياهميت بدانيد.
فريبکارها
فريبکارها زير نقاب دوستي، وقت و انرژي را از زندگي شما ميگيرند. سر و کار داشتن با آنها ممکن است دشوار باشد، چون آنها با شما مثل يک دوست رفتار ميکنند. آنها ميدانند شما چه چيزهايي را دوست داريد، چه چيزهايي خوشحالتان ميکند و اين که از نظر شما چه چيزي مضحک است اما تفاوت اينجاست که آنها از اين اطلاعات به عنوان بخشي از يک دستور کار مخفي استفاده ميکنند. فريبکارها هميشه از شما چيزي ميخواهند و اگر به رابطهتان با آنها رجوع کنيد، تماما از شما گرفتهاند و چيزي به شما نيفزودهاند. آنها هر کاري ميکنند که موافقت شما را جلب کنند و شما را از پاي در بياورند.
ديوانهسازها (دمنتورها)
در سري کتابهاي «هري پاتر» نوشته جِي.کِي. رولينگ، دمنتورها موجوداتي شيطاني هستند که روح افراد را از بدنشان مکيده و بيرون ميکشند و از آنها فقط پوستههاي انساني به جا ميگذارند. هر زمان يک دمنتور وارد اتاق ميشود، همهجا تاريک ميشود، همه احساس سرما ميکنند و بدترين خاطرات به يادشان ميآيد. به گفته رولينگ، او ايده دمنتورها را از افراد بسيار منفي گرفته است، افرادي که قادرند پا به اتاقي گذاشته و فورا حيات را از آن بگيرند.
دمنتورها با تحميل منفي بودن و بدبينيشان بر ديگران، زندگي را از آنها ميستانند. آنها هميشه نيمه خالي ليوان را ميبينند و ميتوانند ترس و نگراني را حتي به بيخطرترين موقعيتها تزريق کنند. در تحقيقي از سوي دانشگاه نوتردام مشخص شد دانشجوياني که هماتاقيهاي منفينگر داشتند احتمال منفينگر شدن و حتي افسرده شدن خودشان بسيار بيشتر بود.
غير عاديها
افراد سمّيِ خاصي هستند که نيتهاي بد دارند و از درد و بدبختي ديگران لذت وافر ميبرند. هدفشان در زندگي اين است که يا به شما آزار برسانند يا کاري کنند احساس بدي پيدا کنيد يا چيزي از شما بگيرند، در غير اين صورت علاقهاي به شما ندارند. تنها چيز خوب درباره اين نوع شخصيت اين است که ميتوانيد فورا مقاصد آنها را شناسايي کنيد و اين باعث ميشود آنها را به سرعت از زندگيتان بيرون کنيد.
عيبجوها
عيبجوها هميشه آمادهاند به شما بگويند دقيقا چه چيزي خوب و چه چيزي بد است. آنها کاري ميکنند که نسبت به بهترين چيز مورد علاقهتان، بدترين احساس را پيدا کنيد. عيبجوها به جاي درک و يادگيري از افرادي که با آنها تفاوت دارند، آنها را حقير ميشمارند. عيبجوها تمايل شما به پرشور بودن و ابراز آن را خفه ميکنند، پس بهتر است رابطهتان را با آنها قطع کرده و خودتان باشيد.
مغرورها
مغرورها زمان شما را هدر ميدهند، چون به هر کاري که شما انجام ميدهيد به چشم يک چالش شخصي نگاه ميکنند. غرور، اعتماد به نفس کاذب است و هميشه ناامنيهاي زيادي ايجاد ميکند. در يک مطالعه از سوي دانشگاه اِيکرون دريافتند که غرور با انبوهي از مشکلات در محل کار مرتبط است. افراد مغرور معمولا عملکردي ضعيف دارند، بيشتر ناسازگار هستند و بيش از افراد معمولي، دشواريهاي شناختي دارند.
چگونگي محافظت از خود در برابر افراد سمّي
افراد سمّي شما را ديوانه ميکنند، چون رفتار آنها بسيار غير منطقي است. در اين مورد هيچ اشتباهي نکنيد. رفتار آنها واقعا خلاف منطق است، بنابراين چرا به خودتان اجازه دهيد واکنش احساسي به آنها نشان دهيد و با آنها قاطي شويد؟
هر قدر فردي غير منطقيتر و ديوانهتر باشد، فرار از تلهاش بايد براي شما راحتتر باشد. تلاش نکنيد آنها را در بازي خودشان شکست دهيد. از نظر احساسي از آنها فاصله بگيريد و در صورت اجبار به تعامل، آنها را يک پروژهي علمي در نظر بگيريد (يا شايد ترجيح بدهيد مثل دکتر اعصاب آنها باشيد)؛ نياز نيست به آشفتگيهاي احساسي واکنش نشان دهيد، فقط حقايق را در نظر بگيريد.
حفظ فاصله احساسي مستلزم آگاهي است. نميتوانيد جلوي مزاحمت کسي را بگيريد اگر تشخيص ندهيد مزاحمتي در کار است. گاهي خودتان را در موقعيتهايي مييابيد که احساس ميکنيد بايد از نو گروهبندي کنيد و بهترين راه پيشرو را انتخاب کنيد. اين خوب است و هراسي نداشته باشيد که به خودتان وقت چنين کاري را بدهيد.
اغلب مردم احساس ميکنند چون با فردي کار يا زندگي ميکنند، پس هيچ راهي براي کنترل آشفتگي ندارند. اين کاملا اشتباه است. زماني که يک فرد سمّي را شناختيد، رفتارهاي او برايتان قابل پيشبينيتر و قابل درکتر ميشود. اين نکته به شما کمک ميکند عاقلانه بينديشيد که چه زمان و تا کجا بايد او را تحمل کنيد يا از او فاصله بگيريد.
ميتوانيد مرزهايي را معين کنيد اما اين کار را بايد آگاهانه و مبتکرانه انجام دهيد. اگر اجازه دهيد اتفاقات به طور طبيعي رخ دهند، مسلما خودتان را مدام در بحث و جدلهاي دشوار اسير ميکنيد. اگر مرزي را مشخص کنيد و تصميم بگيريد کي و کجا با يک فرد مشکلساز درگير شويد، ميتوانيد بخش بزرگي از آشفتگيها را کنترل کنيد. تنها رمز اين است که سر حرف خود بمانيد و وقتي فردي قصد عبور از مرز شما را دارد، بر خط قرمزهاي خود پافشاري کنيد.»
منبع : asriran.com
http://www.CheKhabar.ir/News/153495/10 فرد سمي که بايد هر چه سريع تر از خودتان دور کنيد!!